مشکلات اداره صنعت هوانوردی با مدیرانی از جنس گذشته و مدیران جدید سرسپرده/ چگونه زمینه نفوذ فراهم شد
صنعت هوانوردی در سایه کم توجهی های سنواتی و تهی شدن از عقلانیت مدیریتی و عدم اهتمام و اولویت به آن رمقی نداشت. از تهدیدهای بیرونی مثل حملات نظامی و اختلالات الکترونیکی گرفته، تا بحران های درونی در تصمیم گیری و اداره صنعت هوانوردی و حمل و نقل هوایی به دست افرادی ناتوان و فاقد کفایت و جسارت و چرخیدن در به همان پاشنه و مدیرانی از جنس گذشته و مدیران جدید سرسپرده.

خلیل الله معمارزاده: در روزهایی که آژیر خطر خاموش شده و آسمان ایران دوباره به گمان می تواند آهسته آهسته از شرق طلوع کرده و رنگ پرواز بگیرد، شاید طبیعی ترین واکنش ما این باشد که فکر کنیم همه چیز تمام شده و انگار باید برگردیم سر کار، با روحیه ای مضاعف و به همان روال قبل ادامه بدهیم. اما دقیقاً همین جاست که یکی از خطرناک ترین خطاهای راهبردی ما ممکن است اتفاق بیفتد: بازگشت به روال پیش از بحران، بدون هیچ یادگیری از خود بحران.
دردناک است، اما باید بپذیریم که ما هنوز در وضعیت اضطرار هستیم. فقط سکوت موقتی حاکم شده. سکوتی که اگر درست به آن نگاه کنیم، شاید بهترین فرصت برای بازاندیشی باشد. حالا وقت آن است که بنشینیم، فکر کنیم، و از دل طوفان، یاد بگیریم. مشق بحران بنویسیم. نه برای ماندن در غم یا ترس، بلکه برای آماده شدن. برای آن که اگر دوباره لرزشی از جنس همین روزها آمد، این بار ایستاده باشیم، نه در هم شکسته.
اولین گام، ارزیابی دقیق وضعیت موجود است. چقدر آسیب دیده ایم؟ تاب آوری ما چقدر است اگر وضعیت مشابه دو هفته گذشته و حتی به مراتب بدتر از آن دوباره تکرار شود آیا بیزینس ما، چه یک شرکت هواپیمایی باشد و چه یک شغل کارمندی، توان ایستادگی در برابر تکرار سناریوهای بدبینانه تر را دارد؟ اگر نه، پس باید همین حالا، بدون تأخیر، برای آن سناریوها برنامه داشته باشیم. تاوان نداشتن برنامه، در آینده ای نزدیک ممکن است بسیار سنگین تر از امروز باشد.
در جریان تنش های اخیر، صنعت هوانوردی ایران با تمام وجود در معرض فشار بود و بیشترین آسیب پذیری را داشت، هرچند در سایه کم توجهی های سنواتی و تهی شدن از عقلانیت مدیریتی و عدم اهتمام و اولویت به آن رمقی نیز نداشت. از تهدیدهای بیرونی مثل حملات نظامی و اختلالات الکترونیکی گرفته، تا بحران های درونی در تصمیم گیری، اطلاع رسانی از بخش غیرمرتبط در وزارتخانه، هماهنگی عملیات و تأمین نقدینگی و اداره صنعت هوانوردی و حمل و نقل هوایی به دست افرادی ناتوان و فاقد کفایت و جسارت و چرخیدن در به همان پاشنه و مدیرانی از جنس گذشته و مدیران جدید سرسپرده. اداره صنعت توسط افرادی که یا از گذشته آمده اند یا به امروز تعلق ندارند. این اقدامات و غفلت ها کمتر از خطر خود نفوذ نیست که زمینه همان نفوذ را فراهم می آورد و عرصه پهناور فضای هوایی کشور را به راحتی جولانگاه پرندگان دشمن می نماید، در حالیکه به خطرات همین پرندگان ناشناس خودفرمان و خودفروخته در حریم های هوایی در ابعاد امنیتی و البته ایمنی در این سطور و نوشته ها بارها تذکر داده شد و البته شنیده نشد. گاهی شبیه به یک فروپاشی نرم بود. شریان هایی که هر لحظه ممکن بود از کار بیفتند، و البته گاه با ضربان ضعیفی به امید زنده ماندن.
در چنین فضایی، برخی منتظر تزریق کمک های فوری دولتی هستند. اما آیا این، واقعاً تنها راه ممکن است؟ وقتی صنعت هوانوردی ما هر روز با هزینه های سنگین و ناپایداری های شدید مواجه است، و وقتی می بینیم پهنه آسمان همچنان ناآگاهانه عرصه غفلت و بی تفاوتی از سوی زمامداران است، نباید منتظر جادویی از بالا باشیم. نقدینگی باید از دل برنامه ها و به همت خود شرکت ها بجوشد. از راهکارهایی مثل اوراق بدهی، مشارکت در درآمد با مسافر یا بخش های عمومی 3P، یا همکاری با سیستم بانکی برای خلق ابزارهای جدید مالی. نقدینگی ساختنی است، نه صرفاً یک دریافتنی. نمی شود دائم کاسه گدایی صنعت به سمت دولت دراز باشد که خود نیز دچار سرگردانی اولویت هاست.
در کنار آن، مسئله هم افزایی دفاعی و غیرنظامی در مدیریت فضای هوایی است. بحران اخیر ثابت کرد ما دیگر نمی توانیم این دو بخش را جداگانه ببینیم. آنچه نیاز داریم، طراحی یک ساختار عملیاتی هماهنگ، منسجم، و میدان محور است، چاره ای نداریم. اتاق مشترکی که در آن هم پدافند، هم آفند، و هم عملیات غیرنظامی در لحظه تصمیم سازی کنند. نه فقط روی کاغذ، بلکه در موقعیت واقعی بحران. این مدل را کشورهایی مثل کره جنوبی یا ترکیه یا برزیل با موفقیت اجرا کرده اند. چرا ما نتوانیم؟
موضوع بعدی کریدورهای امن است. چرا وقتی بحران می آید، به سرعت به خاموش کردن همه چیز فکر می کنیم؟ آیا نمی توان براساس تحلیل های دقیق، مسیرهای پروازی کنترل شده، کم خطر، و قابل تداوم از قبل تعریف کرد؟ همان طور که کشورهای درگیر جنگ هم در بسیاری از موارد چنین کریدورهایی را ایجاد کرده اند. تجربه جهانی را می شود بومی سازی کرد، اگر اراده و دانش در کنار هم بنشینند.
حالا فرصت فکر کردن داریم. حالا، در این فاصله بین دو موج بحران، زمان آن است که سوال های سخت را از خودمان بپرسیم. این، معنای مشق بحران است. این که از آن چه بر ما گذشت، چیزی یاد بگیریم و آن یادگیری را تبدیل کنیم به طرح، برنامه، تاب آوری.
نه، این سکوت به معنای پایان نیست. اما می تواند آغاز باشد. آغاز یک مسیر جدید در صنعت هوانوردی ایران. مسیری مقاوم، هوشمند، و هم افزا. ما هنوز فرصت داریم. نه برای بازگشت، بلکه برای بازسازی. برای آینده ای که حتی اگر بدترین سناریوها در آن به وقوع بپیوندند، ما برایش آماده ایم. آینده مطلوب یا نامطلوب ما مستتر در وضع موجود ماست.
* خلیل الله معمار زاده ( محمد معمار ) کارشناس هوانوردی
افراد اکثریت خوب هستند سیستم هواپیمایی کشوری اشکال دارد و کسی بدنبال رفع اشکالات نیست. لذا تعویض یک مدیر میتونه کمی اوضاع را بهتر کند ولی بهینه سازی سیستم تحول بزرگی میتواند ایجاد کند. اگر رئیسی یا مدیری یا کارشناسی نه بلد باشد و نه سوال کند آنوقت هست که سیستم راکد میماند و مشکلی از کشور حل نمیشود.