شهرسازی اصولگرا: ساخت و ساز عمودی وقتی شهرداریم گسترش افقی وقتی رئیس دولتیم!
سرآمد همه دوران ها، دوران تماما خالص سه ساله دولت سیزدهم بود همراه با مجلس همسو و شهرداری تقریبا منسوب همان دولت، دوره ای که شهرداری از صبح تا شب مشغول گسترش عمودی و متراکم سازی شهر بود و مجلس و دولت از شب تا صبح برای گسترش افقی مسابقه طرح و لایحه گذاشته بودند و در نهایت برنامه هفتم هم سنگ تمام گذاشتند.
فرشید سامان پور: زمانی که احمدی نژاد و بعد قالیباف شهردار تهران شدند، تراکم تهران حول و حوش 100 نفر بر هکتار بود. زمانی که اصلاح طلبان آن را دوباره تحویل گرفتند (و البته با احتساب عوارض آن دوره در سال های بعد) تراکم از 140 نفر بر هکتار هم بالا زد. دلیل آن هم مشخص بود: گسترش عمودی و واگذاری تراکم، به ویژه در مناطق شمالی شهر که کلا چهره آن را تغییر داد و نیز منطقه 22 که به گفته کارشناسان با کنار گذاشتن سیاست های فرادست در طرح مجموعه شهری تهران، از یک فضای سبز و تفرج گاهی به جولانگاه برجهایی تبدیل شد که هنوز هم در حال رشد هستند. حالا هم که اصولگرایان در شهرداری و شورا هستند همین روال با رشد انفجاری مصوبات کمیسیون ماده 5 دنبال می شود و خدا می داند تراکم تهران را به کجا خواهد رساند. ولی تا دلتان بخواهد دلیل و حجت و ایدئولوژی های رنگ به رنگ برایتان دارند که ثابت کند تهران گنجایش خیلی بیشتر از اینها را هم دارد.
در دوران زمامداری همین اصولگرایان در دولت های نهم و دهم و سیزدهم و خیلی تندتر از آنها مجالس هم سوی دهم و یازدهم ناگاه کاشف به عمل آمد که همه نابسامانی ها از فرزند نیاوری تا بحران مسکن حاصل همین رشد عمودی است که اصلا هم ایرانی و اسلامی نیست. انواع طرح ها و شعارهای مختلف از باغشهر تا بلد طیب هم به میان آمد و انواع قوانین برای الحاق و واگذاری دودستی اراضی ملی (که قاعدتا متعلق به ملت است و نه دولت) و انواع تغییر کاربری ها و تخریب طبیعت.
سرآمد همه این دوران ها، دوران تماما خالص سه ساله دولت سیزدهم بود همراه با مجلس همسو و شهرداری تقریبا منسوب همان دولت، دوره ای که شهرداری از صبح تا شب مشغول گسترش عمودی و متراکم سازی شهر بود و مجلس و دولت از شب تا صبح برای گسترش افقی مسابقه طرح و لایحه گذاشته بودند و در نهایت برنامه هفتم هم سنگ تمام گذاشتند. آن هم چه سنگی! از همان سنگ ها که یکی ته چاه می اندازد و هزاران نفر برای درآوردنش باید تقلا کنند. جامعه شهرسازان هم در برابر این سنگ اساسی حیران مانده بود با این یکی مقابله کند یا با آن دو. البته عجیب آنکه با وجود این همه تضاد، ظاهرا این نهادها مزاحمت چندانی برای هم نداشتند، نه وزارت راه و شهرسازی افقی ساز منعی برای شهردار عمودی ساز ایجاد می کرد، نه مجلسی که انگار رسالت داشت کل ایران را شهر یک طبقه کند. یکی دو صدای مزاحم هم به راحتی و سرعت خاموش شدند (یکی همین وزیر فعلی راه و شهرسازی که تا مدتی در مقام معاونت تحمل شد).
دعوا هر چه هست سر شهر نیست؛ دعوا که هیچ! اتفاقا تفاهم کاملی هم هست برای مقابله با شهر و مدنیت. یکی از داخل و یکی از بیرون. از قضا هر دو طرف ذینفعان قدرتمندی هم دارند، که به قول لورکا (به ترجمه شاملو) ظاهرا یکی همان دیگری است. معدن رودخانه خواری که از گسترش افقی نفع می برد در داخل شهر از گسترش عمودی بهره مند می شود؛ کارخانه کوه خوار سیمان و آهن هم همینطور. سازنده و پیمانکار و زمین خوار و دلال ملکی هم همچنین. وای اگر این جماعت خود را فعال اقتصادی و حتی کارآفرین هم جا بزنند و شعارشان هم این باشد که ما تحریم بردار نیستیم! چیزی که در این مملکت زیاد است کوه است و معدن و زمین و نیازی هم به خارج و تجارت و مذاکره نیست. این ادعا بارها توسط وزیر سابق راه و شهرسازی در دولت سیزدهم نقل شد. البته که نه تنها چنین است، بلکه ممکن است حتی ساخت و ساز در شرایط تحریم رونق هم ببیند. البته ساخت و ساز کاذب حاصل پول های بلاتکلیف از تحریم؛ کاذب از آن جهت که هدف آن نه استفاده و بهره بردراری، بلکه مهمتر از همه پوششی خواهد بود برای تملک زمین: به خاک نشستن سرمایه.
متأسفانه هماهنگی زیادی به نظر می رسد میان ساخت و ساز کاذب و برخی ذینفعان مصالح و ساختمان و آنها که ظاهرا عامدانه داوطلب تحریم هستند. به اینجا که می رسیم فکر کنم اصل داستان کم کم برای ما روشن می شود: ساخت و ساز به هر قیمت و هر جا، چه افقی و چه عمودی.