◄ آینده مبهم ترانزیت ایران در میانه جهش رقبای کریدوری
آینده ترانزیت ایران نیازمند «نقشه راه ملی»، اصلاح ساختارهای لجستیکی و هماهنگی مؤثر میان دولت و بخش خصوصی است. اگر این مسیر اصلاح نشود، فرصت تاریخی ایران برای تبدیل شدن به چهارراه اصلی تجارت اوراسیا از دست خواهد رفت.
محمد مهدی کریمی قهی: با تشدید بی ثباتی های امنیتی در غرب آسیا و اوج گیری رقابت کریدوری میان کشورهای منطقه، شبکه ترانزیت ایران وارد مرحله ای سرنوشت ساز شده است؛ مرحله ای که می تواند کشور را به هاب تجاری اوراسیا تبدیل کند یا در صورت غفلت، سهم ایران از تجارت جهانی را کوچک تر از همیشه سازد.
تحولات ژئوپلیتیکی غرب آسیا و رقابت فزاینده کشورهای منطقه بر سر ایجاد مسیرهای امن و سریع حمل ونقل، آینده ترانزیت ایران را در معرض آزمونی دشوار قرار داده است. ایران با قرار گرفتن در نقطه اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب، بالقوه یکی از مهم ترین بازیگران شبکه ترانزیت اوراسیاست،
اما واقعیت های میدانی نشان می دهد که این موقعیت طبیعی بدون اصلاح ساختارها و فرآیندهای ترانزیتی از جمله چالش های مرزی، قادر به حفظ جایگاه کشور در تجارت جهانی نخواهد بود.
در سال های اخیر، کریدورهای بین المللی به ویژه دو مسیر راهبردی شمال–جنوب (INSTC) و شرق–غرب بیش از گذشته در کانون توجه قدرت های منطقه ای قرار گرفته اند. ایران در مرکز هر دو مسیر قرار دارد، اما هم زمان با افزایش تنش های سیاسی و امنیتی در منطقه و بعضا عدم استفاده ایران از فرصت های به وجود آمده، حضور مؤثر کشور در این کریدورها با محدودیت های تازه ای روبه رو شده است.
بحران های امنیتی ناشی از جنگ یمن، درگیری های رژیم صهیونیستی، ناامنی عراق و تنش مرزی میان پاکستان و طالبان، مسیرهای عبوری ایران را در معرض ریسک هایی و حتی فرصت هایی قرار داده است. در کنار این چالش ها، تحریم های مالی و بیمه ای نیز هزینه عبور بار از ایران را افزایش داده و رقابت پذیری کشور را در برابر مسیرهای جایگزین کاهش داده است.
این در حالی است که رقبای منطقه ای ایران همچون ترکیه، امارات، عربستان، آذربایجان و قزاقستان با توسعه بنادر، افزایش ظرفیت خطوط ریلی و دیجیتالی سازی گمرکات، در حال جذب سهم بیشتری از بازار ترانزیت هستند. به عنوان مثال، توسعه کریدور میانی از مسیر قفقاز و دریای خزر، جذابیتی ایجاد کرده که بخشی از جریان بار شرق–غرب را به سمت خود کشانده است.
اما در دل تهدیدها، فرصت هایی بی سابقه نیز برای ایران شکل گرفته است. اختلال در مسیرهای دریایی نظیر کانال سوئز، افزایش هزینه های حمل دریایی به دلیل ناآرامی های دریای سرخ و محدودیت ناشی از جنگ روسیه و اوکراین، بسیاری از کشورها را به مسیرهای زمینی جایگزین سوق داده است. در چنین فضایی، ایران می تواند همچنان به عنوان کوتاه ترین و اقتصادی ترین مسیر زمینی میان جنوب آسیا، آسیای میانه و اروپا مطرح باشد؛ مشروط بر آنکه موانع داخلی برطرف شود.
کارشناسان بر این باورند که بزرگ ترین چالش ترانزیت ایران، در داخل کشور نهفته است. پایین بودن بهره وری راه آهن، کمبود لکوموتیو، فرسودگی ناوگان، فرآیندهای گمرکی طولانی و مغایر با عر ف بین المللی همچون باز کردن پلمپ مبدا، نبود پایانه های مدرن و هماهنگ نبودن مقررات مرزی از جمله عواملی است که زمان عبور کالا از ایران را افزایش می دهد و از جذابیت کریدورهای عبوری از خاک ایران کاسته است.
مقایسه سرعت سیر بار در ایران و کشورهای منطقه نشان می دهد که یک واگن باری در قزاقستان مسیر ۳۶۰۰ کیلومتری را در پنج روز طی می کند، درحالی که در ایران زمان سیر برای مسیر ۱۶۰۰ کیلومتری بندرعباس–سرخس گاهی به سه هفته می رسد؛ اختلافی که هزینه حمل را افزایش داده و جذابیت مسیر ایران را کاهش می دهد.
آینده ترانزیت ایران به مجموعه ای از انتخاب های راهبردی وابسته است. در سناریوی مطلوب، با تکمیل پروژه هایی نظیر راه آهن چابهار–زاهدان–سرخس، توسعه کریدور شرق–غرب، یکپارچه سازی گمرکات و فعال سازی دیپلماسی حمل ونقل، ایران به هاب منطقه ای تبدیل خواهد شد. در سناریوی میانه، کشور صرفاً موقعیت فعلی را حفظ می کند اما با ریسک های امنیتی و فشار رقابتی مواجه خواهد بود. در بدترین سناریو، تکمیل مسیرهای رقیب همراه با تحریم های جدید، ایران را از سهم قابل توجهی از ترانزیت جهانی کنار خواهد زد و امنیت اقتصادی 50 سال آینده ایران مورد تهدید جدی قرار می گیرد.
به گفته کارشناسان، آینده ترانزیت ایران نیازمند «نقشه راه ملی»، اصلاح ساختارهای لجستیکی و هماهنگی مؤثر میان دولت و بخش خصوصی است. اگر این مسیر اصلاح نشود، فرصت تاریخی ایران برای تبدیل شدن به چهارراه اصلی تجارت اوراسیا از دست خواهد رفت.