بازدید سایت : ۶۷۴۴۹

پدیده‌ اکبری و دام امنیتی - هسته‌ای غربیان

اگر روایت رسمی درباره جرایم جاسوسی اکبری با قرینه های حمایت سنگین مقامات اروپایی و امریکایی از وی پذیرفته شود، با توجه به سوابق مسئولیتی و مواضع سیاسی وی و همراهی کامل او با مواضع دولت نهم و دهم، باید یک گام به عقب بازگشت.

تین نیوز |

اگر روایت رسمی درباره جرایم جاسوسی اکبری با قرینه های حمایت سنگین مقامات اروپایی و امریکایی از وی پذیرفته شود، با توجه به سوابق مسئولیتی و مواضع سیاسی وی و همراهی کامل او با مواضع دولت نهم و دهم، باید یک گام به عقب بازگشت و بر اساس آن، می توان این فرضیه را در دستور بررسی قرار داد که ممکن است «فرایند برکشیدن پدیده احمدی نژادیسم در انتخابات 1384، مواضع تند و ضداستراتژیک او و دریافت 6 قطعنامه ظرف حدود 6 ماه از شورای امنیت سازمان ملل، طرح شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست و مقاومت از الحاق به کنوانسیون های اف ای تی اف می تواند به صورت هایی بسیار پیچیده از سوی سرویس ها هدایت شده باشد». این ها و سایر موضع هایی از این دست، همه و همه می تواند دام غربیان برای اجماع امنیتی علیه ایران بوده باشد و این که دولت ایران ندانسته در زمین آنان بازی کرده باشد.

بر اساس اطلاعیه قوه قضاییه، «اقدامات و ارتباطات متهم با سرویس جاسوسی انگلیس را به دو مرحله می توان تقسیم کرد. یکی از سال ۱۳۸۳ تا ۸۸ و سپس بعد از فرار از کشور و بازگشت مجدد». از همین رو، بررسی مواضع او در همین دوره و دوره انتخابات 1384 بسیار مهم است. اقتصاد نیوز در گزارشی تحت عنوان روایت متفاوت از اعدام علیرضا اکبری در 25/10/1401، مروری بر مواضع وی دارد که در این یادداشت از آن نقل می شود. مرداد ماه ۱۳۸۲ او در سخنانی که «ایسنا» آن را منعکس کرده، دستیابی به سلاح هسته ای را «بازدارنده» توصیف کرده است: «شاید بیشترین خاصیت سلاح هسته ای عدم استفاده از آن است و مهم ترین بهره ای که از آن تاکنون برده شده ایجاد نوعی بازدارندگی و برتری قوا بوده است. کاربردهای عدم استفاده از سلاح هسته ای در عین داشتن آن قابل مقایسه با کاربردهای استفاده از این سلاح نیست».

او همچنین مخالف سرسخت پروتکل الحاقی بود و آن را «کاپیتولاسیون» دانسته بود: «نباید این پروتکل را امضا کنیم و حتی اگر اجبارها هم زیاد شود؛ باز نباید مجلس آن را تصویب کند». او سال 1384 با پایان دولت محمد خاتمی و روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، در انتقاد به سیاست های دولت خاتمی گفته بود: «ایران باید پیشنهاد اروپا را رد کند، از قطع مذاکراتی این گونه یک جانبه استقبال کند. بدون شک و هر چه سریع تر تاسیسات اصفهان باید راه اندازی شود، چراکه این مساله هیچ ارتباطی با بحث غنی سازی پیدا نمی کند، ضمن آنکه انجام غنی سازی هم تا درصدی خاص، مشکلی نخواهد داشت». او پیشنهاداتی را مطرح می کرد که بیشتر از تندروها شنیده می شود: «ایران می تواند خط قرمز خود را داشتن چرخه کامل تکنولوژی هسته ای و نه زنجیره سوخت قرار دهد، تا آن وقت شاهد انعطاف بیشتر غرب باشیم».

مهر 1384 در حالی که زمزمه های ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل شنیده می شد، او در رسانه ها این موضوع را که سال ها «خط قرمز سیاست های امنیتی ایران بود»، کوچک می شمرد و حتی آن را به نفع مردم ایران دانست. «ایران بدش نمی آید برای یک بار تابوی شورای امنیت در افکار عمومی شکسته شود و اساسا غرب و اروپا از گرایش ایران به واسطه مساله هسته ای خود به این سمت و سو نگران است. تلاش ایران برای شکستن این تابو و موفقیت در این پروسه نه تنها منفعت ایران را دربردارد، بلکه برای عموم کشورهای در حال توسعه حایز اهمیت است». و در مصاحبه با ایسنا گفت: ارجاع پرونده به شورای امنیت «جای نگرانی» ندارد. در حالی که رفتن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل، بزرگترین تهدیدی است که تا کنون ایران با آن مواجه شده است و مقدمه تهدیدهای بزرگتر بعدی است. قطعا اگر نگوییم این بزرگترین خیانتی بود که در حق مردم ایران رواداشته شد، بزرگترین خطای عمدی است که در تاریخ سیاست بین المللی ایران صورت گرفته است. بی گمان تاریخ و ملت ایران مسببان آن را نخواهند بخشید. ریشه ی تمام گرفتاری های امروز ایران ناشی از همین نگاه است. پدیده اکبری در صورت درستی ریشه های مداخله سرویس ها در شکل گیری، تبلور و ترویج این خطای راهبردی را نشان می دهد. خطایی که هنوز مروجان آن که در حاضر دولت را در اختیار دارند یارای بازگشت از آن را به دلیل حمایت بی دریع از آن ندارند، و هرچه تقلا می کنند ملت را در گرفتاری بیشتری فرو می برند.

او این نظر خود را با این تحلیل توجیه می کند که با ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت، «در حوزه انرژی، احتمالا شوک نفتی ایجاد خواهد شد.» و این شوک نفتی در نهایت موجب افزایش قیمت نفت و در نهایت به سود ایران است. اتفاقی که در کوتاه مدت رخ داد. منابع سرشار و موقتی ای را نصیب ایران کرد. کشور را از حیث اقتصاد به واردات بیش از حد وابسته ساخت. کنترل تورم را متکی به واردات با دلارهای نفتی کوتاه مدت در دولتهای نهم و دهم کرد. و بعد، که فواره سرنگون شد، ملت دچار این فقر و تورم استخوان سوز شد. پدیده ای که از آن تحت عنوان بیماری هلندی یاد می کنند. خیالی که اگر صادقانه بوده باشد بطلان و اگر عامدانه بوده باشد، خیانت بودن آن اکنون برای همگان آشکار گشته است. او حتی به لحاظ حقوقی هم گفته بود که «حیطه مانوری که برای اقدام علیه کشورهای عضو آژانس وجود دارد کاملا معین و مشخص است و نمی توان با استناد به هر مساله ای موضوع هسته ای ایران را قابل ارجاع به شورای امنیت دانست».

او در مصاحبه ای با «ایسنا» «تغییر تیم تصمیم سازان موضوع هسته ای و اقداماتی که طی 6 ماه گذشته در مقاطع مختلف» انجام شده را منجر به «سه پیروزی بسیار بزرگ» برای کشور ارزیابی کرده بود. اکبری در همان سخنان «پایان دادن به تولید سوخت هسته ای و روی آوردن به طرح تولید گسترده صنعتی» را «ضروری» دانسته بود. او همچنین پلمب تاسیسات هسته ای را که در نتیجه مذاکرات هسته ای دوران خاتمی بود «تحقیر» توصیف می کرد. علی الظاهر، این همان موضوعی است که یکبار جواد ظریف از آن تحت رفتن تا پای زندان یاد کرد و این که حتی جناب خاتمی را نیز تا حد زیادی توجیه کرده بودند و باز این که مقام معظم رهبری با ذکر این نکته که آنان تصمیم نظام را اجرا کرده اند، آنان را از این مخمصه نجات داده اند، می باشد. اقدامی موذیانه برای تغییر جای خائن و خادم و بدنام کردن ظرفیت هایی منابع انسانی دیپلماتیک کشور که حتی در آینده نتوانند موثر باشند. هرچند اکبری رفت لیکن، متاسفانه، پدیدیه ی اکبری و این سیاست هم چنان جاری است.

خرداد ماه 1385 درباره تحریم های بین المللی علیه ایران گفته بود که «ممکن است به لحاظ بهره وری و امکان بهره وری از منابع ملی فشار بر ما وارد آید، اما در واقع آثار جانبی مثبتی دارد، چراکه ظرفیت های ملی بیشتر شکوفا می شود و بر خلاف خواسته امریکا به سمت استقلال بیشتر می رویم و یاد می گیریم در شرایط سخت تر مستقل تر زندگی کنیم.» او از رویکرد دولت محمود احمدی نژاد به عنوان دولتی یاد کرد که در آن «تفکر همه استقلال، حاکمیت و منافع ملی» است و «در این مسیر پذیرفتن شرایط تحمیلی را روا نمی داند». او درباره مذاکره کنندگان هسته ای به رهبری روحانی، به کنایه گفته بود که «هنوز هم معتقدند آنها هنر کرده اند که به هر قیمتی نگذاشتند موضوع ما در شورای امنیت مطرح نشود به رغم اینکه می گفتند به محض اینکه موضوع در شورای امنیت مطرح شود ما در سراشیبی خطر بزرگ قرار خواهیم گرفت، هنوز هم بعضی از هم نظرهای شان یا خودشان این رویه را دنبال می کنند».

او مدتی قبل از صدور قطعنامه 1737 گفته بود که تحریم ها «در میان مدت و بلندمدت فواید خود را نشان می دهد». او باز هم به تاثیرات فقدان ایران در بازار انرژی اشاره می کرد و تحریم های ایران را باعث «شوک تزلزل در محیط اقتصادی دنیا» می دانست: «تورم» و «گاهی رکود» و «بالا رفتن قیمت انرژی» از جمله اتفاقاتی بودند که اکبری از آنها به عنوان اثرات حاصل از تحریم های ایران در فضای بین المللی یاد می کرد. او تاکید می کرد که «غرب بی شک از تحریم ایران متضرر خواهد شد و نامعادله انرژی و بازار از اثرات مشخص تحریم بر طرف های ایران است». و در واکنش به صدور قطعنامه 1747، «تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی را رسیدن ایران به مرحله غیرقابل برگشت تولید صنعتی و اقتصادی سوخت هسته ای» دانسته بود.

اکبری تیر ماه 1386، در گفت وگو با «فارس» که در «کیهان» هم بازتاب داشت، خواستار «رویکردهای هجومی» در سیاست خارجی شده بود: «لاجرم بهترین دفاع، هجوم در برابر هجوم است. سیاست خارجی ایران باید از ابتدا هجومی می بود، اما در طول تقریبا 20سال گذشته، از 1364تا 1384برخی عوامل موثر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فکر می کردند که می شود با اربابان قدرت بین المللی به یک سازش دست یافت و این سازش فقط از مسیر کوتاه آمدن حاصل می شود». او در حمایت از حضور احمدی نژاد تاکید کرده بود که «حضور دکتر احمدی نژاد می تواند نسبت میان ایران و تروریسم که از سوی آنها مطرح می شود را خنثی کند...وقتی دکتر احمدی نژاد مباحثی که رگه هایی از حقیقت در آن وجود دارد را مطرح و به عنوان رییس جمهور راجع به برخی مباحث نقادانه صحبت می کند، این امر می تواند سوالاتی را در افکار عمومی مردم ایجاد کند و امریکایی ها دقیقا از همین مساله نگرانند». همین رویکرد که در حال حاضر رویکرد غالب دولت مردان حاکم است کشور را در این وضعیت بحرانی از حیث بین المللی، سیاست داخلی، اقتصادی و اجتماعی قرار داده است.

با توجه به خطی که نامبرده در سیاست سازی در بالاترین سطح های امنیت ملی و سیاست خارجی پی می گرفته که خیلی برای ما آشناست، آیا نباید یک گام عقب تر رفت و درباره فرضیه ی مداخله سرویس ها در فرایندهای برکشیدن احمدی نژاد در انتخابات 1384، اضمحلال سازوکار اصول گرایان مدنی از صحنه ی سیاسی ایران و سیاست های که در دوره ی او بنیان گذاشته شد و اجرا گشت، اندیشید؟ مردم ایران این مواضع را از آن زمان، همه روزه در صدا و سیما و در بسیاری از سخنرانی ها مقام های کشور می شنوند. این قلم در پی متهم ساختن هیچ کس نیست، لیکن، آیا این وقایع آدمی را نسبت به فرایندهای پیچیده ای که سبب 1- تضعیف و عقب نگاه داشتن ایران در منطقه ای که روزگاری سرآمد بود، 2- متلاشی شدن صحنه ی سیاست داخلی ایران از مجرای تندروی ها غیر معمول، متهم ساختن و بیرون راندن تقریبا تمام سیاست مداران ملی و مؤثر ایران و به وجود آمدن شکاف اجتماعی، نفرت و خشونت میان مردم، 3- شکل گیری اجماع امنیتی نسبتا گسترده و بی سابقه در غرب و اتباع آن علیه ایران که آشکارا امنیت ملی ایران را تهدید می کند، 4- توقف رشد سرمایه گذاری، تدوام تورم های بالا برای بیش از 40 سال در ایران و اخیرا، چهار سال تورم بالای 40%، جهش قیمت ارزهای خارجی، سکه و طلا، گسترش فقر تا حدی که امکان تامین پروتئین حداقلی برای بسیاری از خانوارهای ایرانی فراهم نیست، رشد بی سابقه کسری بودجه، عقب ماندگی اقتصادی در میان کشورهای منطقه و ...5- فروپاشی اجتماعی، میل گسترده ی نخبگان به مهاجرت، ندیدن هیچ آینده ی روشن از سوی جوانان، انقطاع فرهنگی میان نسلی و حتی درون نسلی و از این دست مساله ها شد، مشکوک نمی کند؟ این قلم همواره به شکل تحلیلی باور به مداخله هزارتو و بسیار پیچیده سرویس ها در جریان انتخابات 1384 بوده است. چرا که آن را آغاز دوره ی سراشیبی جمهوری اسلامی می دانسته و می داند.

ملت ایران، سیاست مداران و حاکمان هر یک از منظر خود از وضعیت حاضر نگران هستند. لیکن، نکته مهم شناخت ریشه ها و مسببان وضع موجود است تا بتوان تدبیری برای بازگشت به صلح اجتماعی اندیشید. اکنون با این گزارش رسمی از این جاسوسی می توان 1- نسبت به این فرضیه فکر کرد که اصل ماجرای پرونده ی هسته ای و تشویق ایران به ورود به آن، فروکاهش آن به موضوعی در سطح خیابان و طرح شعاری چون انرژی هسته ای حق مسلم ماست، دامی بوده است که غربیان برای ایران پهن کرده بوده اند و متاسفانه ایران در زمین آنان بازی کرده است. آقای دکتر محسن رنانی در کتاب "اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی" به روش تحلیلی در پی اثبات همین فرضیه هستند. آیا پدیده اکبری تاییدی بر مدعای ایشان نیست؟ 2- اکنون ریشه ی رویکرد «قطعنامه ها کاغذپاره هایی بیش نیستند» را می توان مورد تردید قرار داد. چرا نباید تندروی در مورد مذاکرات برجام، ساخت گاندو و تلاش همه جانبه برای تهییج افکار عمومی در صداوسیما و ضدرسانه های همسو علیه آن و پذیرش کنوانسیون ها مورد سفارش اف ای تی اف را به عنوان خطی که به طور غیر مستقیم از سوی سرویس ها هدایت شده است مورد بررسی قرار داد؟ مواضعی که موجب شکل گیری شبکه های گسترده ی بین المللی ذینفع تجارت غیررسمی با ایران شدند و زندگی یک ملت را به گروگان گرفتند. 3- امروز می توان به اصالت صداهای تندروانه ای که مردم را به سمت تعرض به سفارتخانه ها دعوت می کنند، تردید کرد. بر روی دیوار آنها شعارهایی می نویسند که فاقد هرگونه اثر مثبت عملیاتی، لیکن واجد ده ها مخاطره بین المللی است.

درهرصورت، همه می دانیم که سرویس ها اغلب آشکارا نیت های شومشان را اعلام نمی کنند. چه بسا با چند واسطه سیاست های شان را از زبان تندروترین افراد و حتی صادق به زبان می آورند. آیا زمان آن نرسیده است که به قول مرحوم امام (ره) با صدای بلند بگوییم که «فأین تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ و چه باید کرد؟

 

عباس آخوندی
عباس آخوندی
همیار تین
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • جاوید تقی زاده پاسخ

    تحلیل بسیار عالی و دارای منطق قوی بود.
    اگر بپذیریم که احتمال حضور نفوذی ها یا سودجویان کلان اقتصادی هنوز در بدنه حاکمیت منتفی نبوده و یحتمل دارای قدرت و تریبون نیز هستند، پس باید اتاق فکر سیاسی نظام بسیار حساب شده و براساس "منافع ملی" تصمیم گیری نماید اگرچه مجبور به پرداخت هزینه های سنگینی شود.

  • کرامت سلیمی پاسخ

    سازمان انرژی اتمی ایران هم اعتقادی به وجود سلاح هسته ای ندارد و حتی مقاله ای را منتشر نموده است که در ان ثابت شده است که سلاح هسته ای مطلقا وجود خارجی ندارد و یک خالی بندیست تا با ترساندن ملتها ، انها را به بردگی بگیرند.

    با استناد به بولتن خبری سازمان انرژی اتمی ایران مقاله دروغ بودن سلاح هسته ای را منتشر کنید تا شما هم سهمی در این مبارزه داشته باشید .

    بدون افشای دروغ بودن سلاح هسته ای دنیا هیچگاه روی ارامش را به خود نخواهد دید و کشور ما هم قربانی بازی کثیف برجام خواهد بود:



    لینک بولتن خبری  سازمان انرژی اتمی که منتشر کننده مقاله دروغ بودن سلاح هسته ای است :

    https://www.aeoi.org.ir/portal/file/?271451/-__-%D8%B3%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-1397.7.17-(1).pdf