◄ از اسپیکر تا آسمان؛ صدایی که پرواز می کند/ روایت زنده آسمان در نمایش هوایی
علیرضا عشاقی می گوید: با ورود عصر تلویزیون و سپس اینترنت، نقش گزارشگر نیز تغییر کرد. او دیگر تنها در میدان های هوایی و میان صدای جمعیت نبود، بلکه در استودیوها، در پخش زنده و حتی در فضای مجازی هم حضور داشت. روایت زنده آسمان حالا به صدایی تبدیل شده بود که میلیون ها نفر در سراسر جهان می شنیدند.

علیرضا عشاقی: «نمایش های هوایی» (Air Show) از همان روزهای نخست پرواز، چیزی فراتر از نمایش قدرت یا فناوری، نمایشی از رویای بشر برای لمس آسمان بودند. اما در میان غرش موتور ها و دودهای رنگی، همیشه چیزی کم بود؛ صدایی که بتواند به این هیجان معنا بخشد. جایی میان صدا و آسمان، گزارشگر نمایش هوایی یا همان «Airshow Commentator» متولد شد؛ صدایی که از زمین، پرواز را برای مردمی که سرشان را به آسمان دوخته اند روایت می کند.
در نخستین سال های قرن بیستم، زمانی که پرواز هنوز مفهومی تازه و پرابهام داشت، تماشاگران در جشنواره های هوایی فرانسه و بریتانیا شاهد نخستین نمایش های پروازی بودند. خلبان ها در آسمان حرکات نمایشی انجام می دادند و جمعیت با حیرت و سکوت نگاه می کرد. تا اینکه در جریان برگزاری یکی از همین مراسم ها، برگزارکنندگان تصمیم گرفتند کسی را پشت میکروفون بفرستند تا برای مردم توضیح دهد چه اتفاقی در حال رخ دادن است. او حرکات را توصیف می کرد، نام هواپیماها و خلبان ها را می گفت و گاهی با شوخ طبعی و هیجان، احساسات جمعیت را برمی انگیخت.
در دهه های میانی قرن بیستم، هم زمان با گسترش نیروی هوایی کشورها و برگزاری نمایش های بزرگ تر در اروپا و آمریکا، گزارشگرهای ایرشو به چهره های شناخته شده بدل شدند. صدای آن ها به تدریج به همان اندازه اهمیت پرواز تیم های آکروباتیک، به بخشی از هویت رویداد تبدیل شده بود. افرادی که با لحن خاص و شناخت عمیقشان از هوانوردی، باعث شدند مخاطب نه فقط تماشاگر پرواز، بلکه شریک تجربه آن باشد. آن ها در واقع آموخته بودند چگونه از واژه ها به عنوان بال استفاده کنند.
با ورود عصر تلویزیون و سپس اینترنت، نقش گزارشگر نیز تغییر کرد. او دیگر تنها در میدان های هوایی و میان صدای جمعیت نبود، بلکه در استودیوها، در پخش زنده و حتی در فضای مجازی هم حضور داشت. روایت زنده آسمان حالا به صدایی تبدیل شده بود که میلیون ها نفر در سراسر جهان می شنیدند. گزارشگر ایرشو باید نه تنها دانش فنی هواپیماها را می داشت، بلکه هنر روایت گری را نیز می آموخت؛ برای مثال اینکه چطور در چند ثانیه، لحظه اوج مانور را به تجربه ای شنیدنی تبدیل کند.
در کشورهای غربی، این حرفه با استانداردهای مشخص پیش رفت. گزارشگرها آموزش دیدند، به صورت تیمی با خلبان ها و برگزارکنندگان کار کردند، و صدای آن ها بخشی از برند رویداد شد. برخی حتی به ستاره هایی تبدیل شدند که مردم نه فقط برای دیدن هواپیماها، بلکه برای شنیدن صدایشان به ایرشو می رفتند. با گذر زمان، سبک های مختلفی در این زمینه شکل گرفت؛ بعضی ها تحلیلی و آرام بودند، بعضی ها پرشور و هیجانی، و برخی با طنز و بداهه گویی مخاطب را جذب می کردند. اما در همه آن ها، این اصل که گزارشگر، پل میان نمایش های هوایی و مردم است، ثابت ماند.
در ایران، نمایش های هوایی تاریخ پر فراز و نشیبی دارند. از نخستین رویدادهای محدود در دهه ۱۳۷۰ تا برگزاری ایرشوهای رسمی در دهه های بعد، همیشه جای صدایی آشنا در کنار آسمان خالی بود. صدایی که بتواند به زبان مردم، پرواز را توضیح دهد، احساسش را منتقل کند، و شورش را در دل تماشاگر زنده کند. در سال های اخیر اما این فضا تغییر کرده است؛ حضور گزارشگران حرفه ای، به ویژه در رویدادهایی چون نمایش های هوایی فرودگاه پیام و جزیره کیش، آغاز فصل تازه ای برای این حرفه در ایران بوده است.
این حرفه در ایران هنوز جوان است. شاید هنوز زیرساخت و جایگاه رسمی نداشته باشد، اما آینده اش روشن است. چراکه گزارشگر ایرشو فقط راوی نیست؛ او سفیر فرهنگ هوانوردی است. کسی که می تواند از پشت میکروفون، الهام بخش نسلی شود که به هوانوردی فکر می کند. همان طور که در کشورهای دیگر، بسیاری از خلبان ها، رویای کودکی خود را با شنیدن صدای گزارشگرهای ایرشو آغاز کردند، امروز هم می شود در ایران نسلی ساخت که با شنیدن این صداها، در دلشان رویای پرواز زنده شود.
گزارشگر نمایش هوایی در واقع، مفسر زبان آسمان است. او حرکات ظریف یک هواپیما در ارتفاع پایین را برای چشمان حیرت زده ترجمه می کند. او می داند که هر مانور چه معنایی دارد، چه ریسکی دارد، و چه حس انسانی پشتش پنهان است. صدای او مثل سایه پرنده ای است که روی زمین حرکت می کند.
این صدا بخشی از روح ایرشو است. بدون آن، آسمان ساکت تر و پروازها بی احساس ترند. گزارشگر ایرشو فقط کسی نیست که در پشت میکروفون حرف یا داد می زند؛ او کسی است که میان آسمان و زمین، میان تکنیک و احساس، میان سکوت و هیجان، تعادل می آفریند.