از بندر مروارید تا کوچههای کنگ / سایه کشتیهای آن سوی اقیانوس بر لنچ سازان
 
        
        واحل و شهرهای ساحلی جنوب ایران زمین، با پیچ و تاب تاریخ خلیج همیشه فارس، مأنوس شده است. نسیم گرم پهنه آبهای نیلگون که با هر وزش، برگی از جای جای تاریخ  بلند خلیج فارس را میآراید. آبهای آرام بخشی که حیات و زندگی اهالی خطه جنوبند و سفره پهن ساحلنشینان ما. شهرها و سواحلی که در گذر زمان قدمتی همچون خلیج فارس دارند. 
شهر ساحلی بندر عباس را به سوی جنوب غربی پشت سر میگذاریم و پا به پای ساحل بلند خلیج فارس به سوی غرب ره می سپاریم. نزدیک به 250 کیلومتری غرب بندرعباس؛ در منطقهای نسبتاً ناهموار، کوه شور «شب» در شمال شرقی و کوه «بادینی» در شمال، این شهر را در برگرفتهاند. 
همه جای شهر ناهموار است چون تاریخ پر فراز و نشیبش. اینجا بندرلنگه است با تاریخی درخشان و پر رونق شناخته شده با نامهایی چون عروس و مروارید خلیج فارس. یکی از بنادر مهم تجاری خلیج فارس و به روایتی «گوگانا» نام داشته و تا هفت دهه پیش مرکز صید مروارید جهان بوده و مرواریدش، شهره عام و خاص است.  از همین روی به بندر مروارید  نیز نامیده شده است.
در کنارش بخش کوچک دیگری است و بندری که در زمان قدیم یکی از مراکز مهم استعمارگران پرتقال بوده است. روزگاری که سایه تار استعمار بر خلیج فارس سایه افکنده بود، این بندر کوچک جولانگاه آنان بود و درآبهای  این شهر کوچک ساحلی، لنگرگاهی برای کشتیهای بزرگشان در نظر گرفتند و قلعه بزرگی که مقر حکومتشان بود. 
هنوز آثار این قلعه در کنار ساحلش باقی است و دیوارهایش حرفهای زیادی از روزهای تسلط بیگانه در منطقه دارند. آری اینجا «کنگ» است؛  اما کنگ راست قامت  چون تاریخ سرفرازش در برابر امواج استعمار و بیگانه تاب آورد و امروز در کنار آبهای نیلگون خودی نشان میدهد. پیشتازان دریای این خطه ملاحان برجستهای بودند. میراث تجربه سفرهای آنها به آنسوی آبهای نیلگون هند، آفریقا، بصره و مومباسا، امروز سینه به سینه به کنگ رسیده است . در کوچههای تنگ و باریک و عمدتاً در برگرفته با دیوارهای گلی،  همه جا بوی دریا را احساس میکنی، با هر رهگذر بومی در این کوچهها کلامی رد و بدل کنی؛ بیان وکلام آنها رنگ آبی دریا را دارد.
در کنار ساحل کنگ صدای چکشها و ابزار مردان سیه چردهای را میشنوی که پاهای نحیف خود را در لنگهای رنگی پوشاندهاند ودستارهایی که بر سرهاشان پیچیدهاند و چون نیاکان خویش، الوارهای بزرگ و کوچک را به هم میدوزند تا  لنج های چوبین را شکل دهند.
این مکان کوچک در این صنعت، گذشتهای به درازای تاریخ سرزمین خود دارد. تاریخ بنای این بندر باستانی که به بندر دریانوردی و لنج سازی شهرت دارد به 1800 سال میرسد؛ بندری که در سال 1381 به عنوان شهرتاریخی در فهرست آثار ملی ثبت شد.
کمتر خانه و خانوادهای در این خطه میبینی که با آبهای گرم منطقه غریبه باشد. جوانانی که با شناورهای کوچک و چوبین دل به دریا میزنند. میروند تا از سفره پهن این آبها، ارتزاق کنند. رهروان پدران و نیاکانشان!
همه جا در کوچه و خیابان؛ گذرهای باریک و معبرهای تنگ، کلامی جز دریا و زندگی دریایی در فرهنگ این مردم نیست.
کودکانی که در کنار ساحل، پهنه آبی آب را مینگرند و چشمانشان به بازگشت پدر با آن قایق چوبی است و زنانی با نقابهایی بر چهره، چشم به راه لنجهای چوبین شوهران و فرزندانی که دل به آبهای نیلگون سپردهاند و چند روز و گاه چند هفته است، ترک دیار نمودهاند تا دست پر به خانه آیند و سفره خانواده را برکت دهند. آری، اینج بنادر کنگ و لنگه است؛ دو بندری که از نظر مکانی نه چندان دور از هم قرار گرفتهاند.
اما این بنادر در دهههای اخیر میهمانان تازه واردی نیز داشتهاند؛ کشتیهای بزرگ باری و مسافری، متعلق به کشتیرانی کشور و اخیراً کشتیهای مدرن «کاتاماران» که خود حرکتی بود در جهت تغییر شرایط سنتی دریایی منطقه. اما آیا ورود این تازه واردها در فرهنگ و سنن این مردم تاثیر گذاشته است؟ سؤالی است که نسل آتی این خطه در سالهای پیشرو به آن پاسخ خواهد گفت.
بندر کنگ از نظر جغرافیایی تا مرکز استان در فاصله 260 کیلومتری جای گرفته و از این طرف در شش کیلومتری شرق بندر لنگه قرار دارد. میگویند تمامی لنجهای خلیج فارس در این بندر ساخته میشده اما به دلیل مشکلات در تهیه چوب از سواحل آفریقا، صنعت یاد شده شکوه خود را از دست داده است.
به هر روی جای جای این سرزمین پهناور برگهایی را به هم پیوند دادهاست تا تاریخ حماسهساز ایران زمین را پر افتخار سازند. آری! اینجا ایران است؛ سرزمین حماسهها.
 
     
     
                               
                               
                              