بازدید سایت : ۱۳۲۹۲
| کد خبر ۳۰۳۲۳۵
کپی شد

◄ دیواره سنگ تا دل آسمان؛ در دام واکنش های خودکار/ چالش حافظه عضلانی خلبان ها در صنعت هوانوردی

در صنعت هوانوردی، جابجایی از صندلی چپ به راست یا برعکس، نمونه ای روشن از چالش حافظه عضلانی است. خلبان ها باید آگاه باشند که بدنشان ممکن است در لحظات حساس، به جای پیروی از دستور آگاهانه، مسیرهای آشنای گذشته را تکرار کند.

دیواره سنگ تا دل آسمان؛ در دام واکنش های خودکار/ چالش حافظه عضلانی خلبان ها در صنعت هوانوردی
تین نیوز |

علیرضا عشاقی:  تصور کنید هر روز صبح از طریق همان مسیر همیشگی از خانه به محل کار می روید؛ بارها و بارها این مسیر را طی کرده اید و حتی اگر فکرتان درگیر موضوعی دیگر باشد، پاها و دست هایتان بدون دخالت آگاهانه ، مسیر را پیدا می کنند. گاهی شده در مسیر رانندگی به مقصد رسیده اید و تازه متوجه شده اید که اصلا  حواستان به پیچ ها و چراغ ها نبوده؟ این همان «حافظه عضلانی» (Muscle Memory) است؛ جایی که بدن شما بدون نیاز به فرمان مستقیم ذهن، کار را انجام می دهد.

این پدیده فقط مختص به رانندگی یا مسیر رفت و آمد نیست. یک نوازنده پیانو که هزاران بار قطعه ای را تمرین کرده، حتی با چشمان بسته می تواند انگشتانش را روی کلاویه ها حرکت دهد. یک نجار که چکش را در دست می گیرد، دقیقاً می داند باید با چه زاویه ای ضربه بزند، بدون آنکه در موردش فکر کند. حتی برای یک سنگنورد هم همین اتفاق می افتد؛ وقتی مسیرهای صعود مشابه را تمرین کرده باشد، بدنش بدون نگاه کردن نیز دقیقا می داند کدام پا باید روی کدام گیره قرار بگیرد و دست برای حرکت بعدی باید کجا برود. اغلب این کارها به لطف «حافظه عضلانی» انجام می شود.

«حافظه عضلانی» در سنگنوردی، یعنی توانایی بدن در انجام حرکاتی که بدون فکر کردن آگاهانه آن ها را انجام می دهد. در هنگام انجام تمرین های متعدد و به اصطلاح «صعود زدن» های مشابه، مغز یک «الگوی حرکتی» (Motor Pattern) برای خود تعریف می کند و می سازد که باعث می شود بدن در دفعات بعدی، عکس العمل های سریع تر و روان تری داشته باشد. نهادینه شدن «الگوی حرکتی» بر روی بدن کمک می کند تا در لحظات حساس – مثل گرفتن یک گیره کوچک یا تغییر سریع مسیر -، واکنش های بدن دقیق تر و تقریبا خودکار باشند. 

همانطور که به آن اشاره شد، راز تمامی این مهارت ها در تکرار است. هرچه یک حرکت را بیشتر تکرار کنیم، ارتباط عصبی بین مغز و عضلات برای آن حرکت خاص قوی تر می شود. در نهایت، این مسیر عصبی آن قدر تثبیت می شود که دیگر نیاز به پردازش آگاهانه ندارد. به زبان ساده، بدن یاد می گیرد خودش کارش را انجام دهد.

اما بخش قابل تامل ماجرا اینجاست که همین «حافظه عضلانی» که باعث سرعت و دقت در کارها می شود، می تواند در شرایط جدید، خطرآفرین باشد. وقتی محیط یا ابزار تغییر کند، این حافظه گاهی باعث می شود بدن، اشتباهی درست شبیه عادت قبلیش انجام دهد و درست در همین نقطه است که قصد داریم موضوع را به صنعت هوانوردی بسط دهیم.

کابین خلبان یا در اصطلاح «کاکپیت» (Cockpit)، یک فضای کاملاً مهندسی شده است. هر اهرم، کلید و نمایشگر جایگاه دقیق و هدفمندی دارد. در این میان در پروازها به طور معمول، خلبان با سابقه تر یا «کاپیتان» (Captain) در صندلی چپ، و «کمک خلبان» (First Officer) بر روی صندلی راست می نشیند. هرکدام با موقعیت خود آشنا هستند؛ می دانند برای کنترل «پنل رادیویی» (Radio Panel) دست خود را کجا ببرند، اهرم کنترل «فلپ ها» (Flaps) را چطور حرکت دهند، و سامانه «خلبان خودکار» (Auto Pilot) را چگونه تنظیم کنند. 

حال فرض کنیم کمک خلبانی که سال ها بر روی صندلی راست نشسته و همه چیز برایش عادی شده، ناگهان در صندلی چپ بنشیند؛ موقعیت ابزارها تغییر کرده، زاویه دید به بیرون فرق دارد، و حتی الگوی حرکت دست برای گرفتن «تراتل» (Throttle) یا اهرم «ترمز هوایی» (Speed Brake) برعکس شده، و در حالی این اتفاق می افتد که «حافظه عضلانی» او هنوز بر روی نسخه صندلی راست، تنظیم است. در شرایط آرام شاید با کمی دقت بتواند خود را وفق دهد، اما در شرایط وضعیت اضطراری، احتمال دارد بدنش به صورت ناخودآگاه همان الگوهای قدیمی را اجرا کند.

برای مثال در لحظه ای که موتورها دچار مشکل شده، یا باید فوراً از فرود انصراف دهد و مانور «Go Around» انجام شود، حتی یک لحظه خطا در حرکت دست، یا یک نگاه به نقطه اشتباه بر روی پنل می تواند تفاوت بین یک پرواز ایمن و یک سانحه را رقم بزند. این همان نقطه ای است که «حافظه عضلانی» از یک ابزار کارآمد، به یک تهدید بالقوه تبدیل می شود. 

 در این باره مطالعات روان شناسی هوانوردی نشان داده که در شرایط پر استرس، مغز تمایل دارد تصمیم گیری را به واکنش های آموخته شده بسپارد؛ یعنی در لحظه خطر، به جای محاسبه آگاهانه، مستقیماً از «حافظه عضلانی» استفاده کند. این ویژگی برای انجام سریع کارهای آشنا عالیست، اما اگر موقعیت تغییر کرده باشد، همان واکنش های سریع می تواند اشتباه باشد.

برای درک بهتر این موضوع، همان فرد سنگنورد را به خاطر بیاورید. اگر کسی همیشه روی مسیرهای مشابه خاص تمرین کرده، و به طور ناخودآگاه یاد گرفته باشد که همیشه باید پای راستش را بر روی یک گیره کوچک در آستانه مسیر قرار دهد، ممکن است در یک مسیر جدید اما با ظاهری مشابه، همان حرکت را تکرار کند؛ حتی اگر در مسیر جدید، آن گیره کوچک وجود نداشته باشد.

در چنین شرایطی همان «حافظه عضلانی» که پیشتر باعث سرعت و هماهنگی شده بود، می تواند به یک اشتباه خطرناک – برای مثال لغزیدن بر روی دیواره – منجر شود. 

در هوانوردی نیز درست به همین گونه است؛ فرض کنید خلبانی که همیشه در صندلی راست نشسته، عادت دارد برای فعال کردن سامانه ای، کلیدی در سمت راست پایین پنل را فشار دهد؛ حال آنکه احتمال دارد در صندلی چپ، جای آن کلید خالی، یا کلید دیگری قرار داشته باشد. در شرایط اضطراری، او ناخودآگاه همان حرکت را تکرار می کند، و ممکن است به جای فعال کردن آن سامانه، عملکرد دیگری را فعال کند. این تغییرات کوچک اما مهم می تواند زنجیره خطاها را آغاز کند.

اما براستی چرا «حافظه عضلانی» تا انقدر  قوی عمل می کند؟ وقتی یک حرکت بارها تکرار می شود، مسیرهای عصبی بین مغز و عضلات آن قدر قوی و کوتاه می شوند که دیگر نیاز به پردازش طولانی ندارند. این فرآیند برای مواردی مانند «تایپ کردن» یا نوازندگی مزیت دارد، اما در صنعت هوانوردی، این قدرت می تواند خطرناک شود؛ چرا که محیط فیزیکی «کاکپیت»، با توجه به تغییر نوع هواپیما، نسخه ارتقا یافته، یا حتی جابجایی صندلی همواره ثابت نیست و می تواند ترتیب آشنا را تغییر دهد. شایان ذکر است که این مشکل فقط برای خلبانان تازه کار نیست؛ حتی یک خلبان با سابقه با هزاران ساعت پرواز، اگر برای مدت طولانی فقط بر روی یک صندلی پرواز کرده باشد، «حافظه عضلانی » او برای آن محیط خاص قفل می شود.

شرکت های هواپیمایی و مراکز آموزش روش های متعددی برای پیشگیری از مشکلات ناشی از «حافظه عضلانی» دارند؛

تمرین بر روی هر دو صندلی، در شبیه ساز پرواز: خلبان ها ملزم می شوند که در هر دو موقعیت صندلی های چپ و راست، چندین سناریوی اضطراری را اجرا کنند تا حافظه عضلانی برای هر دو جایگاه ساخته شود.

«تمرین ذهنی» (Mental Rehearsal): پیش از پرواز، خلبان جایگاه خود را در ذهنش تصور، و حرکات لازم را به صورت ذهنی و حتی فیزیکی تمرین می کند.

«توضیحات توجیهی» (Briefing) ویژه برای تغییر صندلی: پیش از هر پرواز، تغییر صندلی به وضوح اعلام و وظایف به طور دقیق مرور می شوند.

«دستورالعمل اجرای استاندارد»SOP به اصطلاح «Cross Cockpit»: طراحی دستورالعمل هایی که تضمین کند کنترل های حیاتی فقط با تایید دو نفره انجام می شود، فارغ از اینکه هر کس در کدام صندلی است.

«حافظه عضلانی» یکی از شگفت انگیزترین قابلیت های بدن انسان است؛ ابزاری که می تواند در بسیاری از کارها سرعت، دقت و هماهنگی بی نظیری ایجاد کند. اما همین ابزار، در شرایط تغییر محیط، می تواند به تهدیدی جدی بدل شود. در صنعت هوانوردی، جابجایی از صندلی چپ به راست یا برعکس، نمونه ای روشن از این چالش است. خلبان ها باید آگاه باشند که بدنشان ممکن است در لحظات حساس، به جای پیروی از دستور آگاهانه، مسیرهای آشنای گذشته را تکرار کند.

«از دیواره سنگ تا دل آسمان» یادآور این است که در هر دو هوانوردی و سنگنوردی، مسیر پیشرفت بر پایه تمرین، دقت و اعتماد به مهارت ها شکل می گیرد. هر دو دنیا به ما می آموزد که تسلط بر الگوهای حرکتی، چه برای هدایت یک هواپیما با ساختاری پیچیده، و چه برای صعود یک مسیر سخت، حاصل تکرار، تمرکز و یادگیری پیوسته است. رسیدن به این سطح  از آگاهی، تنها راه تبدیل «حافظه عضلانی» از یک خطر بالقوه به یک یار وفادار است.

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تین نیوز، تا ۲۴ ساعت بعد منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.
  • در نوشتن نظرات، لطفا بعد از هر کلمه، یک فاصله خالی بگذارید.
  • در انتقال تخلفات دستگاه‌ها، موارد تخلف را با ضمیمه نمودن اسناد تخلف به آدرس info@tinn.ir ارسال نمایید تا امکان پیگیری بصورت مستند فراهم شود.