| کد خبر: 243010 |

◄ کتاب را ارزان نکنید

توزیع کتاب ارزان علت این همه کتاب خاک خورده و این همه کتابخانه سوت و کور در گوشه و کنار کشور و تضییع اموال عمومی و تخریب طبیعت است. برای تولید هر تن کاغذ، 17 اصله درخت قطع می شود.

تین نیوز

همه اتفاق نظر داریم که ارزش یک کتاب تابع قیمت کاغذ و جوهر و چسب و شیرازه نیست. هزینه تمام شده یک کتاب تناسبی با ارزش معنایی آن ندارد. مکرر دیده ایم که مطالعه یک کتاب تحول اساسی در یک فرد ایجاد کرده و زندگی او را دیگرگون کرده است. چه بسیار کتاب هایی که به جرم کفر و زندقه در آتش سوخته اند و چه کتاب هایی که از ترس ماموران خوفیه در پستو پنهان شده و چه بسیار کسانی که به جرم نوشتن یا همراه داشتن یک کتاب عذاب شده اند. برخی برای یافتن یک کتاب به آب و آتش می زنند و تا پیدا نکنند آرام نمی گیرند. گروهی به داشتن یک کتاب و بزرگداشت آن بیشتر اهمیت می دهند تا مطالعه و فهم آن. از آن طرف، عده ای اوراق یک کتاب را برای پاک کردن شیشه بکار می برند. برخی از دانش آموزان در پایان سال تحصیلی مراسم کتاب سوزان بپا می کنند و از روی آن می پرند و یا با اوراق آنها ها موشک می سازند و هوا می کنند. این طیف وسیع از ارزش گذاری های مثبت و منفی بر کتاب در حالی است که هزینه تمام شده  یک کتاب عدد مشخصی است با اندکی تغییرات.

علت گرایش مردم به کتاب چیست؟ مردم پول و وقت گرانبهای خودشان را صرف می کنند تا در لابلای صفحات آن چه چیزی را بجویند؟ دنبال پاسخ سوالی هستند ؟ یا آموزش و یادگیری چیزی ؟ یا اطلاع از ماجرایی ؟ یا جستجو در گذشته ؟ یا درک یک لذت مکتوب؟ یا . . . . . . ؟

سوال: چه ضرورتی هست که دولت به چاپ کتاب یارانه و کمک بدهد و کاغذ ارزان در اختیار ناشر بگذارد؟ تا قیمت آن کاهش پیدا کند؟ چرا افزایش آگاهی معدودی کتاب خوان باید از جیب 85 میلیون نفوس تامین شود؟ چرا من باید به هزینه بقیه ملت به پاسخ مجهولات و علائق ذهنی خودم برسم؟ چرا من نباید این هزینه را تمام و کمال خودم بپردازم؟ عدالت و انصاف این است که هر کس هزینه امکانات و امتیازاتی را که از آن برخوردار می شود خود تقبل کند و آن را بر دوش جامعه نیندازد. اگر من ارزش آگاهی نهفته در یک کتاب را کمتر از پولی بدانم که باید برای به دست آوردنش بپردازم چرا دولت باید کاسه داغتر از آش بشود و قیمت را پایین بیاورد؟ تا شاید من تشویق به خرید آن بشوم؟ اصلا آگاهی من چه ربطی به دولت دارد؟ احتمالا پاسخ این است که دولت به کتاب یارانه می دهد تا مردم کتاب خوان بشوند، آگاهی و معرفتشان افزایش پیدا کند و نهایتا جامعه ای داناتر و آرامتر و توسعه یافته تر داشته باشیم. نیت پسندیده ایست اما تجربه نشان داده که صرف این هزینه ها به هدف اصابت نکرده. نگاهی به شمارگان کتاب ها و عدد کتابخوان ها و کتب زیادی که خریده می شود اما خوانده نمی شود و متوسط ساعات مطالعه روزانه ایرانی ها، این ادعا را تایید می کند. اگر رابطه معکوس بین کتاب خوانی و خشونت در جامعه را قبول داشته باشیم، افزایش خشونت در جامعه امروز ایران گواه دیگری ست از کم شدن مطالعه موثر در جامعه و نشانه شکست این شیوه حمایت.

دولت اگر به دنبال افزایش آگاهی و معرفت مردم و رسیدن به جامعه داناتر و آرامتر و توسعه یافته تر است باید پرسش گری را در جامعه رواج بدهد و به فرهنگ «تبعیت» دامن نزند. کسی که مقلد است طبعا پرسشی ندارد و آنکه پرسش گر است، جستجو گر هم هست. این جستجو نیاز به تشویق این و آن ندارد و بدیهی است که فرد پرسشگر برای دریافت پاسخ سوالاتش و خواندنی های دلخواهش تشنه باشد و به این در و آن در بزند و هزینه بکند. دولت دارد شیپور را سر گشادش می زند. مردم از سَر پرسشگری است که سراغ کتاب می روند. با ارزان کردن کتاب نمی شود مردم را پرسشگر کرد.

مراد از کتاب ارزان در اینجا، کتابی است که قیمت آن به کمک یارانه مصنوعا کاهش داده شده است.

چاپ کتاب ارزان مثل هر چیز ارزان دیگر باعث اسراف و دور ریز است. حتما مشاهده کرده اید که کتاب های ارزان را در رنگ های زیبا و هم قد به عنوان دکوراسیون در اطاق پذیرایی می چینند برای تقرب به دل میهمانان.

داشتن کتاب ارزان مانند متاعی است که باد آورده باشد. قدرش دانسته نمی شود و با باد بعدی از دست می رود. حکمت در این است که هر کس هزینه امکانات و امتیازاتی را که از آن برخوردار می شود خود تقبل کند تا قدرش را بداند.

توزیع کتاب ارزان علت این همه کتاب خاک خورده و این همه کتابخانه سوت و کور در گوشه و کنار کشور و تضییع اموال عمومی و تخریب طبیعت است. برای تولید هر تن کاغذ، 17 اصله درخت قطع می شود.

تولید کتاب ارزان به اقتصاد نشر آسیب زده است. به جای آنکه ناشر را در صف کاغذ دولتی تحقیر کنیم، اجازه بدهیم همه ناشرین در یک بازار آزاد و در شرایط مساوی کاغذ و مواد و ماشین آلاتشان را تهیه کنند و کتاب را به هر کیفیتی که خواستند تولید کنند و به هر قیمتی که خواستند بفروشند. اجازه بدهیم عرضه و تقاضا قیمت کتاب را تعیین کند. گیرم که یک کتاب به قیمت واقعی (بدون یارانه) عرضه شد و مشتری پیدا نکرد. بدیهی ست که از بازار حذف شود که امری ست طبیعی و جای نگرانی ندارد. شفاف می شود که کتابخوان ها به چه موضوعاتی تمایل ندارند یا حاضر نیستند برایش هزینه کنند.بازار باید تابع تمایل خوانندگان باشد نه اینکه با سیگنال قیمتی دنبال شکل دادن به تمایل خوانندگان باشیم. اگر کتابی به قیمت واقعی عرضه شود و مشتاقان زیادی داشته باشد، شفاف می شود که کتابخوان ها به چه محتوایی تمایل داشته اند و چقدر حاضر بوده اند برای پاسخ مجهولاتشان هزینه کنند. چه بسا حاضر باشند آن را از بازار آزاد و از دست دوم فروشی ها به قیمت گرانتر تهیه کنند. این اشتیاق، نوشتن و چاپ و انتشار کتبی از همان دست را تشویق می کند. دخالت دولت در این فرایند هیچ ضرورتی ندارد.

بدیهی است که توان دولت برای یارانه دادن به نشر محدود است. دست تعدادی از نویسندگان و ناشران به این یارانه دولتی می رسد و دست تعداد بیشتری نه. اینجاست که ارزان کردن کتاب می تواند ابزاری شود در دست دولت ها که به نشر آراء پیروان و همفکران خود کمک و مخالفان را محدود کنند. این دیگر اسمش حمایت نیست. اسمش امتیاز ویژه است. اسمش امضای طلایی است.

سوال: صرف هزینه برای بر پایی نمایشگاه کتاب برای کسانی که سوال ندارند و در جستجوی چیزی نیستند چه ثمری دارد؟ آیا اطلاع از آخرین انتشارات آنها را پرسشگر می کند؟ احتمالا پاسخ اینست که نمایشگاه کتاب برپا می کنیم تا جستجو برای اهل مطالعه آسان شود و جواب من اینترنت است. وقتی کتابفروشی های مجازی با این وسعت در دسترس هستند و کتاب مورد نظرتان با هزینه اندک به منزلتان پست می شود ،چه نیازی به حضور فیزیکی در نمایشگاه؟ به جای آنکه از هفته کتاب و دیگر مناسبت ها برای فروشاندن کتاب استفاده کنیم، در این هفته باید بر طبل پرسشگری بکوبیم.  

پاسخ دیگر به سوال بالا می تواند این باشد که نمایشگاه کتاب برپا می کنیم تا فعالان حوزه نشر دور هم جمع بشوند و همدیگر را ملاقات کنند و با هم تعامل کنند. این اجتماع ، خوب و مفید و بلکه ضروری است اما دیگر اسمش نمایشگاه کتاب نیست. اسمش می شود نمایشگاه صنعت نشر.

اگر قرار است پرسشگری مبنای کتاب خوانی باشد یادمان نرود که پاسخ همه سوالات الزاما در لابلای اوراق کتاب پیدا نمی شود. گاهی پاسخ را باید در تلویزیون، رادیو، شبکه های اجتماعی، روزنامه، سینما، پای منبر، در سفر، از معلم و استاد، از والدین و یا معاشرت با دیگران جُست. دولت اگر به دنبال افزایش آگاهی و معرفت مردم و رسیدن به جامعه داناتر و آرامتر و توسعه یافته تر است باید دسترسی جامعه به این منابع را تسهیل کند. تسهیل البته به معنای یارانه دادن نیست.

جمع بندی : دنبال ارزان کردن کتاب نباشید. پرسشگری را رواج بدهید.

 * کارشناس حمل و نقل

سعید قصابیان

وبلاگ‌نویس
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • ناشناس 0 1

    از سایت شما بعیید بود که همچین مطظالب شرم آوری منتشر کنه،به هر کسی که از سر خیابان پیدا کردید تریبون ندهید

    • سعید قصابیان 0 0

      سلام. شرم آور اینست که افرادی بدون معرفی خودشان ، بجای آوردن استدلال و جدل منطقی ، بد دهنی بکنند.

  • ناشناس 0 0

    مبحث طرح شده واقعیت دارد. هیچ وقت به این موضوع از این زاویه نگاه نشده بود. با این استدلال، قیمت پشت جلد بالای 100 دلار برای کتاب در خارج از ایران معنی پیدا می کند. در حالیکه با حقوق دلاری هم قیمت کتاب بالاست.