◄ فرصت طلایی ایران در ترانزیت به مانع چالش های مرزی برخورده است/ راه تبدیل ایران به هاب ترانزیتی
ایران در موقعیتی قرار دارد که می تواند مسیر اصلی کریدورهای شرق و غرب و شمال و جنوب شود، اما کارشناسان می گویند تا زمانی که گره های داخلی به ویژه در مرزها و هماهنگی نهادی؛ باز نشود، رویای تبدیل شدن به هاب ترانزیتی اوراسیا محقق نخواهد شد.
محمد مهدی کریمی قهی: در حالی که جغرافیای اقتصادی اوراسیا با سرعت به سمت پیوند شرق و جنوب آسیا در حال تغییر است، ایران در مرکز این تحولات ایستاده؛ کشوری که اگر بتواند از ظرفیت های خود بهره برداری مؤثر کند، می تواند به ستون فقرات تجارت منطقه بدل شود. اما مسیر این هدف از میان جاده های بین المللی نمی گذرد؛ از گمرکات و مرزهای خود ایران می گذرد.
طبق آمار رسمی، حجم ترانزیت کالا از خاک ایران طی دو سال اخیر رشد چشمگیری داشته است. در پایان سال ۱۴۰۳، ترانزیت کشور از مرز ۲۲ میلیون تن گذشت؛ رقمی امیدوار کننده، اما هنوز فاصله ای زیاد با هدف ۴۰ میلیون تنی برنامه هفتم توسعه دارد. کارشناسان معتقدند که این فاصله نه به دلیل کمبود مسیر، بلکه به دلیل ناکارآمدی در مدیریت مرزی و تعدد تصمیم گیران است.
به گفته کارشناسان حوزه ترانزیت، مرز باید محل عبور کالا باشد نه توقف آن. وقتی کامیون در مرز ۱۰ یا ۲۰ روز منتظر می ماند، هزینه و زمان حمل افزایش پیدا می کند و جذابیت مسیر ایران برای تاجران کشورهای منطقه از بین می رود.
در مقایسه، کامیون ها در مرز ترکیه و بلغارستان معمولا در کمتر از دو ساعت از گمرک عبور می کنند، در حالی که در برخی مرزهای ایران، همین فرایند ممکن است تا سه هفته طول بکشد. نتیجه چنین تأخیرهایی، از بین رفتن مزیت ژئوپلیتیکی ایران در برابر رقبایی مانند ترکیه و آذربایجان است.
راه حل های پیشنهادی برای نتیجه گرفتن در نبرد کریدورها مشخص است. یکی از آنها اجرای طرح مسیر سبز ترانزیتی است؛ مدلی که در بسیاری از کشورهای موفق، عبور سریع تر را برای شرکت های خوش سابقه فراهم می کند. این طرح می تواند بروکراسی اداری، تعدد امضاها و توقف های غیرضروری را به شدت کاهش دهد.
اما مشکل فقط نرم افزاری نیست؛ ساختار تصمیم گیری نیز خود گره ای بزرگ است. امروز بیش از ۲۴ نهاد مختلف درگیر فرآیند ترانزیت در ایران هستند؛ از گمرک و وزارت راه گرفته تا مرزبانی، استاندارد و قرنطینه. نبود پنجره واحد ترانزیتی، به معنای از دست رفتن زمان، منابع و فرصت های اقتصادی است.
ایران برای تبدیل شدن به هاب ترانزیت اوراسیا، ابتدا باید امور داخلی خود را سامان دهد: اصلاح قوانین، دیجیتالی کردن فرایندها، و کاهش تداخل نهادی در مرزها. تا زمانی که این اصلاحات انجام نشود، هیچ کریدور بین المللی نمی تواند مزیت ایران را احیا کند.
در نهایت، اگر گره های مرزی باز و ساختارهای داخلی چابک شوند، ایران می تواند از موقعیت صرفاً «مسیر عبور» به «مرکز تصمیم گیری و توزیع کالا» در منطقه ارتقا یابد؛ جایگاهی که نه تنها اقتصادی، بلکه ژئوپلیتیکی است.