| کد خبر ۳۰۸۸۷۳
کپی شد

مقایسه مدیرعامل شرکت اوبر و شهردار جدید نیویورک/ خبره اقتصادی در مقابل کنشگر اجتماعی

انتخاب زهران ممدانی (Zohran Mamdani) به عنوان شهردار جوان نیویورک، بار دیگر نگاه ها را به سرنوشت و مسیر مهاجران در ایالات متحده معطوف کرده است. پیروزی او نه فقط یک اتفاق سیاسی است، بلکه نمادی از حضور نسل تازه ای از مهاجران است که در حاشیه جامعه نمی مانند، بلکه خود به قلب تصمیم گیری و قدرت راه می یابند.

مقایسه مدیرعامل شرکت اوبر و شهردار جدید نیویورک/ خبره اقتصادی در مقابل کنشگر اجتماعی
تین نیوز |

محمدرضا اسلامی :  انتخاب زهران ممدانی (Zohran Mamdani) به عنوان شهردار جوان نیویورک، بار دیگر نگاه ها را به سرنوشت و مسیر مهاجران در ایالات متحده معطوف کرده است. پیروزی او نه فقط یک اتفاق سیاسی است، بلکه نمادی از حضور نسل تازه ای از مهاجران است که در حاشیه جامعه نمی مانند، بلکه خود به قلب تصمیم گیری و قدرت راه می یابند. در هفته های اخیر مطالب متعددی درباره گذشته ممدانی، خاستگاه فرهنگی خانواده اش و نقش پدر و مادرش در شکل گیری شخصیت اجتماعی او منتشر شده است.

اما اکنون بی مناسبت نیست که ممدانی را در کنار چهره ای دیگر از نسل مهاجران موفق ببینیم: دارا خسروشاهی، مدیرعامل شرکت بین المللی اوبر (Uber). هر دو مهاجر، هر دو در خردسالی وارد آمریکا شده، هر دو موفق، اما با دو جهان فکری و رفتاری کاملا متفاوت.

دو مهاجر اما با دو افق متفاوت

ممدانی در ۷ سالگی و خسروشاهی در ۹ سالگی وارد آمریکا شده اند، هر دو از خانواده هایی برخوردار برخاستند و هر دو در مسیر رشد و موفقیت در جامعه ای رقابتی پیش رفتند.

اما تفاوت در اینجاست: مسیر دارا خسروشاهی به سوی برج های شیشه ای اقتصاد و فناوری کشیده شد، در حالی که مسیر زهران ممدانی به سمت خیابان های نیویورک و «نبض جامعه» ادامه یافت.

خسروشاهی که از خانواده ای مرفه و صاحب نام ایرانی برخاست، پس از انقلاب ایران همراه خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرد. او در دانشگاه براون تحصیل کرد و در نهایت به عنوان مدیرعامل اوبر برگزیده شد. در سال ۲۰۲۴، حقوق و مزایای سالانه اش در اوبر بیش از ۳۹ میلیون دلار برآورد شد (روزانه بیش از ۱۰۶هزار دلار!)، رقمی که او را در زمره پردرآمدترین مدیران عامل صنعت فناوری قرار داد.

اما در تمام این سال ها از دارا خسروشاهی هرگز هیچ کنش اجتماعی قابل توجهی مشاهده نشد. او نه در مباحث انسانی، نه در موضوعات حقوق بشر، نه در بحران های اجتماعی و نه در گفت و گوهای فرهنگی حضوری معنادار نداشت.

او هرگز در هیچ زمینه ای سخنی تازه برای نسل جوان و جویا نداشت. خسروشاهی به سان یک مدیرعامل مکانیکی، صرفاً بر انجام وظایف سنتی و مالی خود متمرکز بوده؛ بی آنکه روح یا آرمانی فراتر از ترازنامه های شرکت در رفتار او دیده شود. او امکان ارتباط/گفتگو با میلیون ها کاربر اوبر را داشت ولی هیچ کنش اجتماعی جدی نداشت.

خسروشاهی نمونه ای از افرادی است که در حوزه  کاری خود موفق اند، اما به هیچ درد دیگری نمی خورند، کسانی که هرگز صدایی از آنان در برابر مسائل مهم بشری و انسانی برنمی خیزد.

خنثی بودن ویژگی شاخص چهره هایی نظیر خسروشاهی است.

ممدانی؛ صدای اقلیت ها در دل قدرت

در نقطه  مقابل، ممدانی از خانواده ای برخاسته که دغدغه اندیشه، فرهنگ و عدالت اجتماعی در تار و پود آن تنیده شده است. این روزها درباره زندگی پدرش، محمود، و مادرش، میرا نایر، مطالب زیادی منتشر شده؛ اما «مسئله اصلی» اینجاست که فضای فکری این خانواده مهاجر از ممدانی فردی ساخت که سیاست را نه «به عنوان شغل»، بلکه به عنوان مسئولیت اجتماعی می بیند. او در کویینز نیویورک، یکی از چندفرهنگی ترین مناطق آمریکا، رشد کرد و همان جا صدای جامعه ای شد که غالباً در حاشیه مانده بود. ممدانی، برخلاف خسروشاهی، از درون جامعه برخاست و با آن نفس کشید؛ از خیابان ها، مدارس عمومی، و گفت وگو با اقشار فرودست.

فرهنگ ایرانی و محدودیت حضور اجتماعی

در این میان، پرسشی مهم پیش می آید: چرا در جامعه ایرانیان مهاجر در آمریکا، چهره هایی چون ممدانی وجود ندارند؟

ایرانیان مهاجر، از همان آغاز، تمرکز خود را بر پیشرفت علمی، دانشگاهی و فنی گذاشته اند. نتیجه این رویکرد، ظهور چهره هایی چون علی خادم حسینی در مهندسی زیستی، یاسمن مقبلی در فناوری فضایی، و بابک یزدانی در مدیریت فناوری بوده است.

اما در عرصه های اجتماعی و سیاسی، سکوت محض حاکم است. ایرانیان در سیاست آمریکا، برخلاف هندی ها، پاکستانی ها، یا خاورمیانه ای های دیگر، حضور چشمگیری ندارند.

این سؤال مطرح است که چرا بسیاری از ایرانیان مقیم کشور پهناور آمریکا ترجیح داده اند در حاشیه امن علم و تکنولوژی باقی بمانند تا در میدان پرتنش سیاست؟ در حالی که خانواده هایی مانند خانواده ممدانی، سیاست را ادامه  طبیعی اندیشه و عدالت می دانند، نه عرصه ای خطرناک یا آلوده.

دو تصویر از موفقیت

دارا خسروشاهی و زهران ممدانی دو روایت کاملاً متفاوت از مهاجرت و موفقیت را نشان می دهند.

خسروشاهی، نماد موفقیت اقتصادی است؛ مدیری منظم و سودمحور که شرکتش را می چرخاند، اما از تحولات انسانی جامعه فاصله دارد.

در مقابل، ممدانی نماد کنشگری اجتماعی است.

این پرسش مطرح است که «چرا» نقش جامعه ایرانیان مقیم آمریکا در تحولات اجتماعی سیاسی آن کشور این گونه بوده است؟ و آیا ماجرا این گونه باقی خواهد ماند؟

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: کانال تلگرامی نویسنده
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تین نیوز، تا ۲۴ ساعت بعد منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.
  • در نوشتن نظرات، لطفا بعد از هر کلمه، یک فاصله خالی بگذارید.
  • در انتقال تخلفات دستگاه‌ها، موارد تخلف را با ضمیمه نمودن اسناد تخلف به آدرس info@tinn.ir ارسال نمایید تا امکان پیگیری بصورت مستند فراهم شود.