| کد خبر: 254262 |

جان، بر کف

از شرق تا غرب، از کردستان تا بلوچستان و خوزستان و لرستان، جوان‌ های بیکار و بی‌ پناه، جان‌ شان را کف دست‌ شان گرفته‌ اند به جاده‌ ها افتاده‌ اند. برای چه؟ یک لقمه نان.. با این مردم چه کردید؟

تین نیوز

حدود پنج هزار کیلومتر رانندگی کردم. در حدود یک ماه. یک نوبت در ماه قبل به جنوب شرق: از تهران به کرمان و بعد روستا به روستا در جنوب کرمان تا نزدیک جاسک در هرمزگان. و بعد بازگشت از آنجا به جیرفت و تهران. و دوباره این هفته، برای کاری اضطراری، به جنوب غرب: تا اهواز و بازگشت. سابقه نداشته که در کمتر از ۴۰ روز، این میزان در دو سمت مختلف در ایران رانندگی کنم.

چیزی اما امروز در برگشت از سفر دوم، توجهم را جلب کرد:

قبلا هم با «شوتی» های جنوب آشنا بودم: ماشین‌ های شخصی که کالای اصطلاحا قاچاق را از جنوب ایران، به مرکز می‌ آورند. غالبا پژوهای ۴۰۵ هستند. پلاک‌ هایشان را طوری دستکاری می‌کنند که خوانده نشود. یا با کثیف کردن، یا با دستکاری. هیچ‌جا در مسیر نمی‌ ایستند. با سرعت‌ های خیلی بالا حرکت می‌ کنند. ماشین دست دومی می‌ خرند و کمک فنرهایش را حمل برای بارهای زیاد تقویت می‌ کنند و به جاده می‌ زنند. 

اما به قول دوستی حالا باید از «لشکر» شوتی‌ ها صحبت کرد: امروز در پمپ بنزینی در حوالی از شرق تا غرب، از کردستان تا بلوچستان و خوزستان و لرستان، جوان‌ های بیکار و بی‌ پناه، جان‌ شان را کف دست‌ شان گرفته‌ اند به جاده‌ ها افتاده‌ اند. برای چه؟ یک لقمه نان.. با این مردم چه کردید؟   ، حدود ۵۰ خودروی شوتی را دیدم که همگی منتظر بودند دستور حرکت صادر شود. و بعد تا نزدیکی اراک، جمعی سبقت می‌ گرفتند و جلو می‌ افتادند و دوباره جمعی می‌ ایستادند و منتظر خبر سرگروه‌شان یا رسیدن ماشین‌ های دیگر می‌ شدند. غالبا جوان و بین بیست تا سی سال. و غالبا با پلاک‌ هایی از مناطق لرنشین جنوب.

در مسیر رفت، افسر وظیفه‌ راهنمایی رانندگی دست بلند کرد و سوارش کردم. اهل بروجرد بود. در مورد شوتی‌ ها پرسیدم. گفت دوست خودش هم شوتی است. «چی میارن؟» «همه چی. قبلا مشروب و دیش ماهواره و اینها. اما الان از آجیل چینی تا مداد و پارچه. اصلا هم واینمیسن. چرا وایسن؟ اگر وایسن هم جنس‌ ها توقیف می‌ شن، هم خود ماشین هم به اندازه جنس‌ شون جریمه می‌ شن. پس جمعی حرکت می‌ کنن و بمیرن هم واینمیسن. هم خودشون رو به کشتن می‌ دن، هم بقیه رو.»

در کرمان هم از جیرفت به بعد، نیسان‌ های آبی با برزنت‌ هایی که روی منبع‌ های پشت‌ شان کشیده‌ شده، مثل موشک از کنارت رد می‌ شوند. در حالی که غالب پمپ بنزین ها، سوخت ندارند یا فقط با کارت سوخت خودت، سوخت می‌ دهند، این نیسان‌ ها جان‌ شان را کف دست‌ شان می‌ گیرند و سوخت به مرز می‌ برند.

آن‌ها هم نمی‌ ایستند. با سرعت ِ بالای صد و بیست، پشت سر هم گازوییل می‌ برند. یکی از زنان بلوچ می‌ گفت: کمتر روستایی در منطقه هست که پدری و پسری و همسری در تصادف این نیسان‌ ها کشته نداده باشد. چیزی هم ازشان نمی‌ ماند. بعضی وقت ها باید ببرند آزمایش تا ببییند این جسد سوخته از کیست. دوستی هم می‌ گفت: هر هفته یکی‌ شان تصادف می‌ کند یا در تعقیب و گریز با پلیس آتش می‌ گیرد. هیچ‌ کاری هم نمی‌ شود برایشان کرد. منفجر می‌ شوند و می‌ سوزند.

از شرق تا غرب، از کردستان تا بلوچستان و خوزستان و لرستان، جوان‌ های بیکار و بی‌ پناه، جان‌ شان را کف دست‌ شان گرفته‌ اند به جاده‌ ها افتاده‌ اند. برای چه؟ یک لقمه نان.. با این مردم چه کردید؟    

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: شبکه های اجتماعی

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.