نقش تحول آفرین رهبری زنان در بحران ها و آینده صنعت هوانوردی ایران
خلیل الله معمارزاده معتقد است: افزایش حضور زنان در نقش های رهبری، نه تنها برابری جنسیتی را تقویت کرده، بلکه به بهبود عملکرد سازمان ها نیز کمک کرده است.

خلیل الله معمارزاده: رهبری نقش اساسی در زندگی مردم و به ویژه در صنایع حساس و پرچالشی مانند هوانوردی ایفا می کند. بحران ها ممکن است ناگهانی و در اشکال گوناگون ظاهر شوند: از تغییرات سازمانی گرفته تا پاندمی کووید-۱۹ یا حتی ناآرامی های مدنی (civil unrest) و جنگ ها و تحولات ژئوپلیتیک که تمام بخش های اجتماعی و اقتصادی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند. چنین شرایطی می توانند یک رهبر را در پیش چشم پیروانش بسازند یا یک شبه ابهت و هیمنه رهبری او را در هم بشکنند، به گونه ای که دیگر قابل جبران نباشد. رهبر مؤثر باید بتواند در میانه میدان بحران به ذی نفعان و پیروان خود اطمینان دهد و در صحنه حاضر باشد تا نشان دهد شرایط تحت کنترل است و با تصمیم گیری به موقع، سازمان را از بحران عبور دهد. پژوهش ها نشان داده اند که سه عنصر اساسی در رهبری کارآمد باید هم زمان عمل کنند: وظیفه گرایی، رابطه گرایی و تغییرگرایی.
تجربه های جهانی نشان داده است که رفتارها و سبک های رهبری به شدت تحت تأثیر هویت های اجتماعی و فرهنگی و مهم تر از همه، بلوغ اجتماعی پیروان است. هرچه سطح بلوغ اجتماعی توده جامعه پایین تر باشد، سبک های دستورگرایانه، پدرسالارانه و ارزش های اطاعت گرایانه محض پررنگ تر می شوند. جنسیت نیز یکی از عوامل مهمی است که بر سبک رهبری اثر می گذارد. مطالعات گسترده نشان می دهند که زنان در رهبری اغلب سبک های تعاملی، دموکراتیک و فراگیر را به کار می گیرند، در حالی که مردان بیشتر به سبک های دستوری و سلسله مراتبی گرایش دارند. این تمایز به معنای ناتوانی هیچ یک از دو جنس یا قضاوت درباره سبک های رهبری نیست، بلکه نشان دهنده تنوع در الگوهای اقتضایی در هدایت پیروان است. نکته مهم آن است که افزایش حضور زنان در نقش های رهبری، نه تنها برابری جنسیتی را تقویت کرده، بلکه به بهبود عملکرد سازمان ها نیز کمک کرده است.
در این میان، نظریه های مختلف رهبری نیز چشم انداز روشنی ارائه می دهند. بر اساس تئوری های شخصیتی یا صفات رهبری، رهبران موفق معمولاً ویژگی هایی مانند جسارت مثبت، قدرت اعمال نفوذ، کاریزما، صداقت، خلاقیت، هوش هیجانی و کلامی بالا، و توانایی جمع کردن صفات متضاد همچون هیبت در عین صمیمیت را دارا هستند. این ویژگی ها در بسیاری از زنان رهبر نیز مشهود است. در تئوری های رفتاری رهبری تأکید می شود که رهبران ساخته می شوند، نه زاده. یعنی با آموزش و تجربه می توان رفتارهای مقتدرانه، الهام بخش، عمل گرا و انسان محور را در رهبران پرورش داد. افزون بر این، تئوری های اقتضایی بیان می کنند که هیچ سبک رهبری ای همیشه بهترین نیست؛ شرایط و بلوغ پیروان تعیین می کند که کدام سبک (آمرانه، حمایتی، مشارکتی یا دستاوردگرا) کارآمدتر باشد. مدل موقعیتی هرسی و بلانچارد نیز رابطه رهبر و پیرو را مشابه رابطه والد و فرزند می داند که با رشد پیروان، از کنترل مستقیم به مشارکت و استقلال بیشتر تغییر می کند. این رویکرد در صنعت هوانوردی، که شرایط بسیار متنوع و اقتضایی دارد، کاربرد فراوانی دارد.
در صنعت هوانوردی ایران، که به طور سنتی تحت سلطه مردان بوده است، زنان در دو دهه اخیر توانسته اند به تدریج جایگاه های بیشتری کسب کنند و به الگویی الهام بخش برای نسل های جوان تر بدل شوند. حضور پررنگ آنان در مهمانداری، دیسپچ، به صورت موردی در کنترل ترافیک هوایی و فنی و حتی در بخش های مدیریتی شرکت های هواپیمایی و فرودگاه ها نشان داده است که میزان توانمندی آنان فراتر از نقش های سنتی تعریف شده قرار دارد. این روند با افزایش آموزش های تخصصی و دوره های فشرده مهارت محور شتاب بیشتری خواهد گرفت.
یکی از نقاط قوت بارز زنان در رهبری، توانایی آنان در بهره گیری از هوش هیجانی است. آنان با گوش دادن فعال، ایجاد ارتباط صمیمی، همدلی و تشویق، می توانند محیطی انسانی تر، ایمن تر و امن تر بسازند و از بیش از حد شدن تعارض بهینه و درست سازمانی و تبدیل شدن آن به تنش های فرساینده و خصومت های سازمانی پیشگیری کنند. در واقع رهبر مربی و پرورش دهنده پیروان خود است و با شناخت محرک های درونی، برانگیختن استعدادها، آنان را به شکوفایی می رساند. رهبر خوب تضادها را به جای تهدید، به فرصت تبدیل کرده و آنها را به هم افزایی بدل می کند، حس تعلق به سازمان را در کارکنان می پروراند و میان منافع فردی و سازمانی پیوند معنادار برقرار می سازد. به همین دلیل گفته می شود رهبر نقش مرشد دارد و پیروان رشید به مثابه میراث او شناخته می شوند.
مطالعات تأکید دارند که زنان در مدیریت منابع انسانی، حل تعارض و ایجاد انگیزه عملکرد بهتری دارند. این ویژگی ها در صنعت هوانوردی، که ذاتاً پرتنش و بحرانی است، مزیتی استراتژیک محسوب می شود. افزون بر این، زنان معمولاً چند وظیفه ای تر عمل می کنند و توانایی مدیریت هم زمان چندین فرایند را دارند؛ قابلیتی که در مدیریت صنعت هوانوردی بسیار ارزشمند است.
با وجود این نقاط قوت، زنان همچنان با موانع جدی مواجه اند. سقف های شیشه ای و حتی «سقف های سیمانی» می توانند مسیرهای پیشرفت آنان را محدود کنند. تبعیض در استخدام، شکاف حقوق و دستمزد، نبود فرصت های ارتقای عادلانه و شفاف، کلیشه های اجتماعی و آزارهای رفتاری و کلامی بخشی از این موانع اند.
با این حال، بحران ها نشان داده اند که زنان می توانند رهبران مؤثرتری باشند. در شرایط فشار، کمبود منابع یا تغییرات سریع، سبک رهبری تحول آفرین زنان که شامل ملاحظه فردی، الهام بخشی، تحریک فکری و نفوذ آرمانی است، بیش از هر سبک دیگری کارآمد بوده است. این نوع رهبری که بر انگیزش درونی، خلاقیت و آینده نگری تأکید دارد، می تواند صنعت هوانوردی ایران را در مسیر بقا، پایداری و توسعه هدایت کند.
در این میان، زنان ایرانی توانسته اند ظرفیت های تازه ای را در جامعه آشکار کنند. حضور روزافزون آنان در حوزه های دانشگاهی، مدیریتی و تخصصی نشان داده است که محدودیت ها دیگر نمی تواند مانع و سد راه دائمی آنها باشد. صنعت هوانوردی ایران، با ویژگی های پیچیده و حساس خود، می تواند به عنوان یک پایلوت الهام بخش عمل کند؛ جایی که رهبری تحول آفرین زنان نه تنها این صنعت را متحول می سازد، بلکه به الگویی برای سایر صنایع و بخش ها و به طور کلی برای جامعه ایران تبدیل خواهد شد.
تاریخ نشان داده است که حرکت های محدود اما عمیق زنان در یک صنعت یا سازمان، به تدریج و دومینووار الگویی برای تغییرات فراگیر اجتماعی شده است؛ همان طور که این روزها شواهد روشن آن را در اطراف خود مشاهده می کنیم.
بنابراین، اگر مسیر ارتقا بر پایه شفافیت، شایستگی و آموزش های مستمر شکل گیرد و اگر محیط کار از تبعیض و نگاه جنسیت زده پاک شود، زنان ایرانی در صنعت هوانوردی خواهند توانست نقشی کلیدی را در توسعه ملی این ایران بانوی عزیزتر از جانمان ایفا کنند. این آینده نه به معنای حذف مردان، بلکه به معنای هم افزایی استعدادهای انسانی فارغ از جنسیت است؛ با زنانی که به عنوان رهبران تحول آفرین، بال های توسعه و نوآوری این صنعت را می گشایند و الگویی الهام بخش برای جامعه در مقیاسی بزرگ تر می شوند.