◄ پیاده رو و کفش های کتانی!
در جامعه ایران، اکثر قریب به اتفاق مردم، ظاهر یا ویترین افراد برایشان اهمیت دارد! زخم ها و دردهای درونی افراد را یا نمی بینند! یا نمی خواهند ببینند! به میزان ارزش دارایی های فیزیکی و مشهود افراد توجه دارند و نه به میزان دارایی های ارزشمند نامشهود !
تاول انگشتان پایم و نیز آثار بر جای مانده از عرق روی تی شرت و صورتم که ناشی از پیاده روی های روزانه در مسیر بزرگراه ها و خیابان های کلان شهر تهران بود را دیدند و بعضی ها شنیدند. پس اعضای خانواده در صدد برآمدند تا کتانی مناسب پیاده روی برایم تهیه کنند. چون کفش ملی که خریده بودم و با آن پیاده روی را شروع کرده بودم دیگر سر ناسازگاری با انگشتان پایم برداشته بود که البته حق هم با او بود ! ولی حق با من هم بود چون چاره ای نداشتم !
از همه شان ممنونم که طی این 6 ماه گذشته یک جفت کتانی خوب و مناسب پیاده روی به من هدیه دادند. البته در ماه دوم، مفتخر به دریافت این هدیه شدم و کفش ملی ام هم مفتخر به استراحت در طبقه دوم جاکفشی. از کفش ملی ام هم تشکر می کنم که با من مدارا کرد و همراهی، چرا که اگر او نبود شاید امروز منی نبودم تا این یادداشت را بنویسم.
ولی ... ! هیچ یک از اعضای خانواده عرق و خستگی درونم را (مغزم، قلبم، چشمانم، گوش هایم و انگلشتان دستانم) طی ۶ سال گذشته ندید ! ولی آثار ظاهری این ۶ ماه پیاده روی را پس از 2 ماه دیدند ! چون آشکار بود!
عرق و خستگی که ثمره 6 سال تلاش و صبوری است. خستگی که آثار داخلی و خارجی را به ترتیب برای من و مخاطب من به یادگار گذاشته و میگذارد. آثار یا پیام خارجی که محور همه آنها پاسخ به چرایی توسعه نیافتگی صنعت دریایی ایران است! صنعتی که سال هاست به دلایل مختلف، چهره رشد و توسعه پایدار را به خود ندیده است و حتی در آغاز این مسیر هم قرار نگرفته است! آثاری که محور همه آنها مطالبه گری در خصوص شفافیت، پاسخگویی مسئولان، شایسته سالاری و توجه به عدالت است.
و اما الان نمی خواهم در مورد اینکه در این ۶ سال چه بر احوالات درونی من گذشت بنویسم. بلکه می خواهم واقعیت تلخی را بیان کنم و آن این است که در جامعه ایران، اکثر قریب به اتفاق مردم، ظاهر یا ویترین افراد برایشان اهمیت دارد! زخم ها و دردهای درونی افراد را یا نمی بینند! یا نمی خواهند ببینند! به میزان ارزش دارایی های فیزیکی و مشهود افراد توجه دارند و نه به میزان دارایی های ارزشمند نامشهود ! مردم غافلند از اینکه حال و احوالات و عیار درونی افراد چگونه است؟ برای عده زیادی از این مردم و نه همه آنها، داشتن پول یا منصب خوب، ملاکی است برای قابل اعتماد و احترام بودن ! مهم نیست که این منصب یا پول چگونه یا از چه راهی به دست آمده است ! همین که منزل و خودرویی گران قیمت داشته باشی کافیست تا از تو به عنوان یک فرد باهوش و موفق یاد کنند!
برون را می بینند و درون و حال برایشان اهمیتی ندارد ! همین که برونداد، تهدیدی برای منافع شخصی شان محسوب نگردد کافیست تا بنا به مصلحت یا به ناچار و علیرغم میل درونی با فاعل یا مفعول همدردی کنند ! و گاهی در پشت پرده با هر دو ! به بی تفاوتی نسبت به دغدغه ها و مشکلات درونی هم نوع های شان خو کرده اند ! واکنش را بر کنشگری ترجیح می دهند ! در موج سواری در سطح پیشرفته مهارت دارند ! به ویژه آنکه هزینه ای بابت تولید امواج نپرداخته باشند ! تعهد نسبت به رفاه، عزت، کرامت و امنیت شغلی نسل آینده را فراموش کرده اند ! و ... !
در استخدام کارفرمای خود هستند و بابت حداقل عملکرد، حقوق و مزایای متناسب با حداکثر عملکرد را دریافت می نمایند ولی سیاست ها و رویه های کارفرما را قبول ندارند ! و در خفا سوت و کف برای منتقد همین کارفرما می زنند ! و در خوشبینانه ترین حالت، سکوت را پیشه خود می سازند ! و پس از بازنشستگی با اشتیاقی وصف ناشدنی در نقد سیاست های کارفرما با ژستی روشنفکرانه و دلسوزانه مطلب می نویسند و منتشر می کنند ! وقتی هم به ایشان می گویی که چرا وقتی سیاست ها و اقدامات کارفرما را قبول ندارید یا نداشتید به همکاری خود ادامه دادید یا می دهید ! دو واکنش نشان می دهند: ۱- عده ای از ایشان می گویند؛ می ترسیم از این که بیکار شویم و شغلی درخور پیدا نکنیم ! پس کج دار و مریز ادامه می دهیم یا دادیم تا بلکه زودتر بازنشسته شویم! ۲- و عده ای دیگر، پرسشگر را تهدید می کنند که چرا ...!
راستی! من کفش ملی ام را بیش از کتانی هدیه دوست دارم ! نه به این خاطر که سبب شد آثار بر جای مانده از پیاده روی آشکار گردد بلکه به این خاطر که سبب شد در شروع مسیر جدیدی قرار بگیرم. مسیری که باید پیاده طی کرد تا بهتر دید و شنید! فلذا دقیق تر و مستندتر اظهار نظر کرد و برای اصلاح، برنامه ریزی واقع گرایانه انجام داد.
بیاییم در کوچه ها و خیابان های صنعت دریایی کشور پیاده راه برویم و سپس در خصوص وضعیت خوب یا بد آن اظهار نظر کنیم. چرا که در غیر این صورت در کوتاهترین زمان و مطلوب ترین هزینه ممکن به مقصد نخواهیم رسید.
پیاده روی را با جدیت، با چشمان و گوش هایی باز و با کفش های موجودمان شروع کنیم چرا که در طول مسیر یاری رسان ها پدیدار می شوند و هر کس به اندازه وسع و توان پردازش درس آموخته هایش، یاری خواهد رساند. ولی نباید توقع داشت که یاری رسان ها در کوتاه مدت، کتانی به پیاده رو هدیه دهند ! و پی به گنجینه درون پیاده رو ببرند ! پیاده روی کنیم چه در سرما و چه در گرما!
پیاده روی کنیم تا بدانیم چرا نباید از میوه درختان کاشته شده در خیابان یا حاشیه بزرگراه ها بچشیم؟ چرا در بخش هایی از مسیر متوجه بوی نامطلوب می شویم؟ چرا برگ درختان کاشته شده در مسیر در اوایل تابستان زرد می شوند و بر زمین می افتند؟ چرا نباید از سرعت مجاز مشخص شده بر روی تابلوها بیشتر یا کمتر برانیم؟ چرا بر روی پل ها و زیرگذرها نباید توقف کرد؟ چرا عمق جوی ها در مسیرهایی زیاد یا کم است؟ چرا در کنار بزرگراه ها محل هایی برای توقف اضطراری در نظر گرفته شده؟ چرا نباید در مسیر در نظر گرفته شده برای عبور خودروهای امدادی تردد یا توقف داشت؟ چرا ناید در داخل تونل ها بوق زد و در روز با چراغ های روشن حرکت کرد !؟ چرا نباید در مسیرها، از نور بالا به طر ممتدد استفاده کرد! به راستی نور بالا در چه مواقعی به کار می آید؟ چرا اگر قصد تغییر مسیر را دارید باید از چراغ های راهنما استفاده کنید؟ و ده ها چرای دیگر !
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.