اجرای طرحهای گردشگری ضامن حیات صنعت اقتصاد است
تین نیوز | توریسم در ایران چه پیش و چه پس از انقلاب همواره با چالشهای نظری و اجرایی روبهرو بوده است. چالشهای بنیادینی مثل جایگزینی صنعت گردشگری به جای صنعت نفت. میزبان شدن ایران بهعنوان کشور مقصد گردشگری، به وجود آمدن یک همیت جمعی ملی برای توسعه گردشگری و رفع موانع و چالشها از جمله مباحث کلی در صنعت گردشگری ایران در ۵۰ سال گذشته بوده است.
اما در دهه اخیر با پوستاندازی مدیران بخش گردشگری کشور، شاهد به ثمر نشستن پتانسیلهای مدیریتی هستیم که در حال اجرای برخی تئوریهای قدیمی روی زمین مانده و نیز طرحهای روز دنیا و تلفیق این دو با یکدیگر هستند که آنچنان هم در چشم نیستند و اصطلاحا چراغ خاموش فقط کار میکنند.
سیدعلیرضا کاظمی دولابی، از چهرههای صنعت گردشگری ایران است که با وجود جوانی، میگوید ماهانه چندین طرح و تئوری جدید به ذهنش خطور میکند که بخشی از آنها اجرایی شده است و بخش اعظمی از آن اجرا خواهد شد. کاظمی دولابی در حاضر دانشجوی مدیریت اجرایی توریسم است و در کنار فعالیتهای رسانهای و مدیر مسئولی ماهنامه تخصصی و بینالمللی آریانا گردشگر از چهار سال گذشته «طرح اکوکمپ بومگردی دهکده در دیلمان» را در دستور کار داشته است که امسال این طرح به صورت رسمی راهاندازی شده است. با او درباره جزئیات آن و صنعت گردشگری گفتوگو کردیم.
در سالهای اخیر موضوع توسعه گردشگری با رعایت اصول توسعه پایدار تقریبا یک شعار جهانی شده و در ایران هم فعالیتهایی در این خصوص صورت گرفته است. نظر شما در این خصوص چیست؟
وقتی جهان در همه ابعاد به سوی رشد و نمو و تغییرات کلی میرود، بدون شک اجزای آن هم به این سو حرکت میکنند. صنعت گردشگری هم یکی از اجزای تئوریک این جهان است که یک موضوع جهانشمول است و از جمله معانیای است که تقریبا تکتک مردم جهان با آن روبهرو هستند، پس همه کشورها باید طرح و برنامهای برای توسعه این صنعت در کشورشان داشته باشند.
ما در ایران چقدر توانستیم طرحها و برنامههای مورد اشاره را در صنعت گردشگری پیادهسازی کنیم؟
پیش از پاسخ به سوال شما، چند موضوع باید روشن بشود. اولین نکته اینکه؛ توسعه پایدار گردشگری، فرایندی است که با کیفیت زندگی میزبانان، تامین تقاضای بازدیدکنندگان و به همان نسبت با حفاظت منابع محیط طبیعی و انسانی در ارتباط است.
در رویکرد توسعه پایدار، گردشگری با تاکید بر نقش کلیدی نگرش ساکنان و گردشگران به منظور درک و ارزیابی مداوم عقاید، طرز فکر و تصورات آنان نسبت به توسعه گردشگری در مقصد، عمدتا از شاخصهای ذهنی استفاده شده و تلاشها در جهت بسط این نوع شاخصها بوده است. ما وقتی عمیقتر بررسی میکنیم و نگاه میکنیم، میبینیم که اغلب برنامههای بالادستی ما در حوزه گردشگری به صورت شاخصهای ذهنی بوده، اما روی کاغذ به ثمر نشسته است.
دلیل به ثمر ننشستن برنامههای توسعه گردشگری در ایران چیست؟
یکی از مهمترین دلایل، عدم ثبات مدیریت در موضوع گردشگری در ایران است. ما با یک صنعت کاملا تخصصی روبهرو هستیم، که بخش دولتی در آن مثل خیلی از بخشهای دیگر صرفا باید در مقام ناظر و جاده صافکن حضور داشته باشد و بخش خصوصی با توسل به آمادگی زیرساختها از سوی دولت، اقدام به اجرایی کردن طرحهای کلان توسعه گردشگری در کشور کند؛ اتفاقی که شما در کشورهای همسایه ایران بهوضوح میبینید. درواقع شرکتهای کوچک زودبازده با تمام توان و با داشتن توجیههای اقتصادی اقدام به اجرا کردن طرحهای توسعه گردشگری میکنند و از آنجایی که عواید این اقدامات به
جیب دولت و بخش خصوصی به صورت توامان میرود، دولت نیز به صورت جدی از بخش خصوصی حمایت میکند.
یعنی شما معتقدید گردشگری اسلامی را میتوانیم داشته باشیم؟
بله، قطعا همینطور است. آن وقت همانطور که اشاره کردم، آن پتانسیل بالا فعال میشود. الان درآمد گردشگری اسپانیا حدود ۱۲۰ میلیارد دلار است. یعنی اندازه حدودی درآمد نفت ما. این درحالی است که وسعت اسپانیا حدود یکسوم ایران است. تنوع اقلیمی و تاریخی که در ایران داریم، در دورههای مختلف در اسپانیا وجود ندارد. این کشور همه تکیهاش به آثاری است که از مسلمانان در آنجا باقی مانده است؛ در آن چند قرنی که مسلمانان در این کشور حضور داشتهاند. درحالیکه ما در ایران خودمان میبینیم برای مقاطع مختلف تاریخی اثر داریم.
یعنی از دوران کهن و هفتهزار سال قبل ما فرهنگمان آغاز میشود تا میآید به دورههای طلایی هخامنشی و بعد هم دوران تمدن اسلامی و بالاخره دوره صفویه. بنابراین ما حرفهای بسیاری برای گفتن در زمینه گردشگری داریم، اما از آنها استفاده نشده است.
اما ما متاسفانه میبینیم که باوجود آمدن توریست به ایران اما آمار خروج گردشگر ایرانی از کشور خیلی بیشتر از ورود گردشگران است. چه تدبیری باید برای مدیریت معکوس این اتفاق ایجاد شود؟
مدیریت معکوس که اشاره کردید، استراتژی مدیریتی صحیح است. درواقع باید همین اتفاق بیفتد. ما باید برسیم به پتانسیلها و یک بار برای همیشه این پتانسیلها را بررسی و تدوین کنیم.
برای شما یک مثال میزنم. از همین طرح اکوکمپ بومگردی دهکده در منطقه دیلمان. ما نباید صرفا وابسته شویم به برخی مناطق تکراری در حوزه گردشگری که درحقیقت دل مخاطب داخلی زده شود. الان یک توریسم خارجی شاید بیاید چالوس را ببیند، برایش خیلی جذابیت داشته باشد، اما مخاطب داخلی ما که بارها رفته است چالوس، برایش جذابیتی وجود ندارد. شما به این روند موضوع کمبود امکانات و عدم ارائه خدمات مناسب را هم اضافه کنید، میبینید که مشکل بزرگی است در مقابل تورسیم داخلی.
بهعلاوه اینکه هزینه برای دریافت همان حداقل امکانات هم بسیار بالاست و مسائل فرهنگی و اجتماعی هم وجود دارد. اینها همه دست به دست هم میدهند تا گردشگر داخلی فلش سفر خود را به سمت امارات، ارمنستان، ترکیه و اربیل بچرخاند. در صورتی که میتوان در داخل امکاناتی را ارائه داد که گردشگری سهل و جذاب شود. ما بعد از نزدیک به چهار سال کار مطالعاتی و پژوهشی، در سال ۱۳۹۱ طرح پایلوت گردشگری روستایی را در منطقه دیلمان در استان گیلان که به بهشت ایران معروف است، اجرا کردیم.
خوشبختانه جامعه محلی که شامل مردم اجتماعی و فهیم و تاریخساز دیلمان بودند، خیلی زود موضوع توسعه گردشگری و نتایج مثبت اقتصادی آن را درک کردند و در این مرحله-که مرحله بسیار مهمی است-ما توانستیم طرح را اجرا کنیم. چکیده طرح هم ارائه خدمات ویژه و در اصلاح ویآیپی برای بخشی از مخاطبان ماست که احیانا قصد سفر به خارج از کشور را دارند، اما وقتی از خدمات طرح ما باخبر میشوند، مجاب میشوند که در کشور بمانند.
مگر طرح اکوکمپ بومگردی دهکده دیلمان چه امکاناتی را در اختیار مخاطب شما میگذارد که حاضر است هزینه کند و آن را امتحان کند؟
ما امکانات یک هتل درجه یک را در اختیار مخاطب قرار میدهیم و او در فضای طبیعی و در چادر ویژه اقامت را میگذراند. جالب اینجاست که غذای او، بهعلاوه خدمات او، به همراه امکانات استراحت او در این اکوکمپ بومگردی کاملا تامین میشود و یک تجربه بینظیری است از تلفیق ارتباط با طبیعت بکر و ناب در کنار خدمات نوین صنعتی امروزی و لاکچری اما باز هم در طبیعت.
چیزی که یکی از مهمترین خلأهای ما بوده و هست که ما بنا داریم این طرح را پس از دیلمان در مناطق دیگر کشور مثل جزایر، مناطق آزاد، مناطق نمونه گردشگری و سایر مناطق دارای پتانسیل اجرایی کنیم. خوب است که شما بدانید اگر این طرحها با حمایتهای جدی اجرایی شود، جلوی خروج ارز از کشور و سرازیر شدن سرمایه کشور به کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس و دیگر همسایهها گرفته میشود و این پولها صرف زیرساختهای گردشگری کشور خواهد شد.
آقای کاظمی، با این توضیحات شما معتقدید که میشود با اجرای برنامههایی مثل طرح اکوکمپ بومگردی دیلمان، ظرفیتهای بالقوه گردشگری در کشور را به بالفعل تبدیل کرد؟
من پاسخ شما را با یک مثال و ارائه آمار بدهم بهتر است. ایران، باوجود اینکه جزو ۱۰ کشور برتر جهان از نظر جاذبههای توریستی به حساب میآید، اما در زمینه جذب توریست، رتبه ١/٦٦ را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که کشور دوست و برادر و همسایه ما ترکیه با ورود ۲۴ میلیون گردشگر به کشورش در هفت ماهه نخست سال ۲۰۱۳ رتبهای بهمراتب ارزشمندتر از ایران دارد و جزو برترین کشورهای توریستپذیر خاورمیانه به شمار میرود. اما چرا ترکیه توانسته است و ما همچنان در آغاز راهیم؟
ایران به تصدیق سازمان یونسکو، از نظر وجود آثار تاریخی و فرهنگی در میان هشت کشور نخست جهان جای دارد و از منظر جاذبههای اکوتوریسمی و تنوع اقلیمی جزو پنج کشور برتر دنیاست.
طبیعت چهار فصل ایران، وجود دریا، کویر، چشمههای آب گرم، حیات وحش متنوع و انحصاری، جاذبههای گردشگری مذهبی و تمدن هفت هزار ساله این قابلیت را به ایران بخشیده است که در ردیفهای نخست گردشگری جهان حرف نخست را بزند. اما متاسفانه با توجه به چنین ظرفیتهای بالایی هنوز نتوانسته است از کمترین امکانات موجود هم بهره کافی را در جهت رشد اقتصادی و اجتماعی و توسعه پایدار کشور ببرد. توجه داشته باشیم که اجرای طرحهای گردشگری از سوی بخش خصوصی ضامن حیات صنعت اقتصاد است.
جمهوری اسلامی ایران در مسیر توسعه و پیشرفت، سندی را پیش روی خود قرار داده است که به سند ۱۴۰۴ مشهور است و بر اساس آن ایران باید تا سال ۲۰۲۵ پذیرای ۲۰ میلیون گردشگر باشد. تعداد گردشگران واردشده به کشور با نرخ رشد ۲۰ درصدی سالانه نزدیک به چند صد هزار نفر افزایش پیدا میکند و در حالتی خوشبینانه میتوانیم تصور کنیم که سالانه به یک میلیون گردشگر میرسیم که باز هم این آمار با ظرفیتها و تواناییهای کشور و نیز اهداف ما سازگار نیست.
به نظر من آنچه صنعت توریسم و گردشگری در ایران در حال حاضر تشنه و نیازمند آن است، درآمدن از حالت رخوت و تغییر نگرش مدیران و ثبات مدیریت و اندیشهای ثابت است.
آنچه که سالهاست گردشگری ایران را در ورطه ماندگاری در اکنون نگه داشته است، نگاه «برج عاج نشینی» مدیران تصمیمگیر و تصمیمساز در این عرصه است؛
مدیرانی که بر این باورند که برای توسعه این صنعت باید یک جا نشست و تصمیمی گرفت و آن را ابلاغ کرد و چند صباحی در این عرصه بود، تا قرعه به نام دیگری افتد و کلید دروازه گردشگری و توریسم و میراث فرهنگی ایران را به دیگری سپرد و دیگری هم چنان کند که گذشتگان کردند.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.