| کد خبر ۶۴۰۵۸
کپی شد
شهرهای جدید و برنامه‎های تأمین مسکن کل کشور در طرح جامع

١٠٠هزار هکتار اراضی جدید برای تأمین نیاز مسکن

١٠٠هزار هکتار اراضی جدید برای تأمین نیاز مسکن
|

تین نیوز | یکی از شیوه‎های تمرکززدایی از کلان‌شهرها، تمرکززدایی فضایی براساس ایجاد شهرهای جدید است. از ابتدای جنبش دوره متأخر ایجاد شهرهای جدید (بعد از جنگ جهانی دوم) و براساس نظریه باغشهرها و به‌دنبال تجربه بریتانیا در احداث شهرهای جدید، در بسیاری از کشورهای جهان، گونه‌های متفاوتی از شهرهای جدید ایجاد شده است.

عموما در مقوله شهرهای جدید، مسئله عمده ساخت شهری با معیارهای زیست‎پذیری بالا در مدتی نسبتا کوتاه است، درحالی‌که شهرهای موجود ده‎ها سال و شاید قرن‎ها زمان برده‎اند تا به‌مرور ساخته شوند. در دوره‎های مختلف تاریخی با تکیه بر اهداف آرمانی، نظامی، حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و... شهرهای جدیدی احداث شده است، اما مهم‎ترین تفاوت شهرهای جدید معاصر با شهرهای جدید گذشته را شاید بتوان در نقش آنها جست‌وجو کرد.

چراکه در گذشته هرگز موضوعی با عنوان سرریز جمعیت کلان‌شهرها مطرح نبوده ولی امروز عمده شهرهای جدید به‎منظور هدایت سرریز جمعیت مادرشهرها ایجاد می‌شوند و گسترش می‎یابند. ایده ایجاد شهرهای جدید به‌عنوان یک سیاست، راه‌حل و برنامه توسعه شهری در دهه‎های اخیر، در اغلب کشورها مطرح بوده و در ایران نیز با اهدافی چون جلوگیری از توسعه بی‎رویه شهرها به‎ویژه کلان‎شهرها، جذب جمعیت سرریز شهر مادر، جلوگیری از گسترش حاشیه‎نشینی و... به منصه ظهور رسیده است.

بررسی و مطالعه تجارب کشورهای مختلفی که از این سیاست بهره برده‎اند نیز حاکی از آن ‎است که ضرورت احداث و مکان‌یابی شهرهای جدید در کشورهایی که با سیاست‎های جامع ملی و ناحیه‎ای آنها منطبق بوده با موفقیت نسبی همراه است. شهرهای جدید تا قبل از اقتصادی‌شدن برنامه‎های‌شان، علاوه بر تحمیل هزینه‎های زیاد بر دوش دولت‎ها، به‎دلیل جوان‌بودن و نداشتن جذابیت شهری، از لحاظ خدماتی متکی به مادرشهرهای اطراف خود هستند و بدون در نظر قراردادن شاخص‎های مکان‎یابی، آینده روشنی را نشان نمی‌دهند و باعث تقویت معضل مهاجرت و حاشیه‎نشینی می‎شوند. عمده‌ترین مزیت ایجاد شهرهای جدید، برنامه‌ریزی پیشاپیش گسترش شهری، یافتن راه‎حل‎های مسائل کلان ملی و ترجیح این نوع از شهرها بر رشد شهرک‎های خودرو و بی‎شناسنامه است.

جایگاه شهرهای جدید و برنامه‌های ٥‌ساله توسعه کشور
دوره برنامه اول توسعه، مصادف با مطرح‌شدن بحث شهرهای جدید است و در بخش سیاست‎های کلان عمران ‎شهری، توسعه شهرهای جدید در مناطق کمتر توسعه‎یافته و ایجاد شهرهای جدید پیرامون شهرهای بزرگ و مخصوصا تهران به‎منظور انتقال بخشی از فعالیت‎ها به خارج از محدوده آنها، در دستور کار قرار گرفت. در ابتدای برنامه دوم در سال ١٣٦٨، براساس سیاست‎های تعادل‎بخشی و تمرکززدایی مصوبه‎ای در شورای‎عالی شهرسازی و معماری ایران به تصویب رسید که براساس آن شش شهر جدید پیرامون شهر تهران به‎منظور توزیع متعادل‎تر جمعیت شهر تهران (هشتگرد، رباط‌کریم، آب انجیرک پردیس، شهرک دیپلماتیک لتیان، زاویه و اشتهارد) در منطقه احداث شدند. در برنامه دوم توسعه هنوز هم تعادل‎بخشی توزیع جمعیت در سرزمین و جلوگیری از تمرکز بیش‌ازحد امکانات در نظر بود، اما این بار توجه بیشتر به شهرهای کوچک و متوسط معطوف شد.

بدین‌ترتیب توسعه شهرهای جدید محدود شد و اولویت تکمیل شهرهای جدید دردست‌احداث به‎منظور عرضه سریع مسکن موردتوجه قرار گرفت. از آنجا که برنامه‎ریزان می‎اندیشیدند که شهرهای جدید احداث‌شده باید تاکنون نقش خود را ایفا کرده باشند و چنین امری محقق نشده بود، شهرهای جدید از حدود سال‎های ٧٣ اندک اندک با علامت سؤالی در مقابل اثربخش‌بودن مواجه شدند و در برنامه‎های سوم، توسعه آنها بسیار محدود شد؛ به‎طوری‌که صراحتا در برنامه اعلام شد باید از ایجاد شهرهای جدید، جز در موارد خاص پرهیز و برای شهرهای اقماری اطراف کلان‌شهرهای کشور نقشی تعریف شود.

نکته جالب آنکه، در این دوره شهرهای جدید توانستند نقش خود را ایفا کنند و با وجود بدبینی‎های ایجادشده، نقش خود را در جایگاه سلسله‌مراتب شهری و برنامه‎های تأمین مسکن تعریف کردند. تنها دلیل این امر نیز نبود نگاه میان‎مدت به برنامه شهرهای جدید بود و مروری بر سه دهه ایجاد این شهرها نشان می‎دهد این نقاط هنوز نتوانسته‎اند نقش و جایگاه خود را در اسناد توسعه و قوانین فرادست ازجمله طرح‎های آمایش و کالبدی ملی بازیابند.

عدم تفکیک برنامه‎های بلندمدت، میان‎مدت و کوتاه‎مدت، عدم جدیت سیاست‎گذاران و عدم تطابق برنامه‎های عملیاتی و سیاست‎های کلان، تغییر سیاست‎های کلان شهرنشینی در تأمین مسکن بدون لحاظ‌کردن طرح فرادست، اعمال سیاست‎های متناقض و غیرمنطقی، عدم سرمایه‎گذاری‎های لازم برای ایجاد زیرساخت‎های شهری و فقدان سیستم حمل‌و‌نقل عمومی سریع و ارزان نیز از مهم‌ترین دلایل محقق‌نشدن اهداف شهرهای جدید به حساب می‎آید.

 روند افزایشی تعداد شهرهای موجود کشور
با گذشت افزون بر سه دهه از انقلاب اسلامی و تحولات جمعیتی ناشی از تأثیرات معمول تغییر ساختارهای سیاسی و اقتصادی و نیز روند متداول رشد جمعیت شهری، جمعیت کشور به حدود ٧٧ میلیون نفر رسیده است که کارشناسان امر، جمعیتی نزدیک به ٩ میلیون نفر را برای کشور در آینده‎ای نزدیک پیش‎بینی می‎کنند. از طرف دیگر، تعداد شهرهای کشور نیز مدام در حال افزایش است که تعداد آنها از سال ١٣٣٥ تا ١٤ ٥ از ١٩٩ شهر به هزارو ٥ شهر افزایش خواهد یافت.

تحلیلی بر داده‌های تفصیلی این حوزه، نشان می‌دهند تعداد شهرها از ١٣٣٥ تا ١٣٨٥ شدیدا ‌روبه‌رشد بوده (بیش از پنج برابر در ٥ سال) و در عین حال از سیر بالارونده بسیار شدیدی در فاصله ١ ساله ١٣٧٥ تا ١٣٨٥ برخوردار بوده است که نتیجه افزایش ٤ نقطه شهری بر ٦١٢ نقطه موجود سال ١٣٧٥، آن هم تنها در یک دوره ١ ‎ساله ١٣٧٥-١٣٨٥ است که پیش‎بینی‌ها حاکی از افزایش این تعداد به هزارو ٥ نقطه شهری است. در کنار این سیر شدیدا ‌روبه‌رشد، جمعیت شهرها نیز افزایش داشته است. سرعت این افزایش در فاصله سال‎های ١٣٦٥ تا ١٣٧٥ کمی افت داشته و سپس دوباره سریع‌تر شده است.

در حال حاضر نسبت جمعیت شهری به ‌کل جمعیت به رقم ٧ درصد رسیده است و همان‌گونه که اشاره شد بخشی از آن به‎دلیل تبدیل نقاط روستایی به شهری و بخشی دیگر نیز ناشی از مهاجرت و رشد جمعیت موجود در شهرها، حاصل شده است و برآورد می‎شود در سال‎های آتی این روند با افت محسوس مواجه شود که علت اصلی آن کاهش میزان رشد جمعیت و کاهش نسبت روستانشینی به سطح بسیار پایین‌تری است که سرریز جمعیتی آنها دیگر نمی‌تواند مانند سال‌های قبل در افزایش جمعیت شهری کشور مؤثر شود.

 مطالعات فرادست حوزه مسکن
در بخش چشم‎انداز تحولات جمعیت و خانوار بازنگری طرح جامع مسکن برای تحولات آتی دو گزینه در نظر گرفته شده است؛ گزینه اول، فرض تداوم افزایش نرخ باروری کل برای طول دوره به میزان ١,٨ فرزند و گزینه دوم، فرض روند افزایشی نرخ باروری کل تا دست‌یابی به حداقل نرخ جانشینی به میزان ٢.١ فرزند برای کل دوره. در هر دو گزینه نیز پیش‌بینی شده شاخص امید به زندگی از ٧٣ سال به ٧٦ سال افزایش یابد.

با تأکید بر اجرای سیاست‌های کلی نظام مبتنی بر افزایش نرخ باروری، گزینه دوم به‌عنوان گزینه محتمل انتخاب شده و به این ترتیب پیش‌بینی می‌شود جمعیت کشور در سال ١٤ ٥ به رقمی معادل ٨٧.١ میلیون نفر برسد. بدین‌ترتیب ٦٧.١ میلیون نفر در مناطق شهری و ٢ میلیون نفر در مناطق روستایی ساکن خواهند شد. تعداد خانوارهای ساکن در کل کشور به دلیل تداوم کاهش بعد خانوار و ساختار سنی جمعیت، نرخ رشد بالاتری از جمعیت داشته و برآورد می‌شود در سال ١٤ ٥ تعداد خانوارها به حدود ٢٧.٩٣ میلیون برسد که ٢١.٧٨ میلیون خانوار در شهرها و ٦.١٥ میلیون خانوار در روستاها ساکن خواهند بود.

مطالعات زنجانی (١٣٨٨) نیز نشان می‌دهد که تا سال ١٤ ٥ تعداد مسکن موجود در کشور باید به ٢٨/٦٤٩ میلیون (٢١/١ ٧ میلیون واحد در شهرها و ٧/٥٤٢ میلیون واحد در نقاط روستایی) برسد که کسری ١٣ میلیون واحدی را برای افق طرح مطرح می‌کند. این برآورد رقم حداقلی محسوب می‌شود چراکه تنها نیاز به مسکن را از دید افزایش جمعیت نشان داده و ارقام اضافی مربوط به بازسازی و بهبود وضع موجود در آن ملحوظ نشده است.

با درنظرگرفتن افزایش تقریبی ١٢ میلیون نفری جمعیت کل کشور و با لحاظ داشتن تراکم جمعیتی متوسط ١٢ نفر در هکتار، به نظر می‎رسد به حدود ١ هزار هکتار اراضی جدید برای تأمین مسکن نیاز خواهد بود که در مقام مقایسه، این رقم معادل سه برابر مساحت محدوده شهرهای جدید مصوب کنونی است. از منظری دیگر، در زمان حاضر حدود سه‌چهارم تولید ناخالص ملی در فضای اقتصادی شهرها در گردش است که چنین روندی نیاز به نگرشی منطقی به‎منظور توزیع متعادل و پراکنش اصولی جمعیت شهرنشین دارد و در این بین شهرهای جدید نیز به‌لحاظ ویژگی‎های متعدد و مثبتشان، توجهی جدی‌تر و نگاهی عمیق‎تر را در مقیاس ملی می‌طلبد. در نگاهی کلی نیز می‎توان دو راهکار توسعه افقی و گسترش سطحی شهرها یا افزایش تراکم‌های درونی شهرها را برای برنامه‌ریزی اسکان جمعیت فزاینده شهرنشین انجام داد.

بدیهی است، عدم پاسخ به نیاز واقعی و ملموس توسعه و تداوم رشد ناموزون و خارج از برنامه، پدیده حاشیه‎نشینی را در پی خواهد داشت که به‌تبع آن، معضلات عدیده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... را نیز دربر دارد. در حالت اول، یعنی توسعه افقی و گسترش سطحی شهر، در صورت وجود اراضی و نبود موانع فیزیکی، مشکلاتی نظیر بی‎توجهی به اقتصاد زمین و ارزش اقتصادی آن، تخریب اراضی کشاورزی و باغ‎ها که سرمایه‎های گرانبهایی هستند، معضلات خدمات‎رسانی، افزایش مشکلات ترافیکی، افزایش آلودگی و مشکلات زیست‎محیطی و نظایر آن را به‎دنبال دارد. در حالت دوم، بالابردن افزایش تراکم درونی شهر با توسعه عمودی آنها نیز مشکلاتی چون نبود امکان تأمین اراضی موردنیاز، ناکافی‌بودن عرض شبکه معابر، بالارفتن قیمت زمین، کاهش مطلوبیت خدمات، ناهماهنگی سیمای شهری و نظایر آن را در پیش‌رو دارد.

چیزی که به‌عنوان گزینه‎ای مناسب می‎تواند بسیاری از مشکلات و ناهماهنگی‎های دو راهکار مذکور را از پیش‌رو بردارد، ضمن استفاده مطلوب از ظرفیت درونی شهرها، توسعه منفصل در قالب شهر جدید خواهد بود. آنچه در مرحله مطالعات و طراحی کالبدی شهرهای جدید میسر و فراهم است (مانند وجود زمین کافی و مناسب برای تأمین مسکن و فضاهای خدماتی، تعریف نقش مؤثر در کنار کلان‌شهرها و...)، چیزی است که در روش‎های دیگر توسعه فیزیکی شهر؛ اعم از توسعه افقی یا توسعه عمودی و متراکم، امکان‎پذیر نخواهد بود و بالاجبار باید به سمت توسعه شهرهای جدید رفت.

ازاین‌رو، شهرهای جدید می‎توانند در تأمین نیازهای سکونتی خانوارها بسیار مؤثر واقع شوند و دارای پتانسیل هماهنگی با برنامه‎ریزی و مطالعات آمایشی و اسناد فرادست ملی هستند و یکی از دلایل موفقیت آنها در نقاط مختلف جهان نیز همین موضوع است. شرکت عمران شهرهای جدید نسبت به مکان‎یابی ٢٥ شهر با سقف جمعیتی حدود ٧/٦ میلیون نفر و طراحی ٢ شهر با جمعیت حدود ٥/٤ میلیون نفر تا افق ١٤ اقدام کرده است.

همچنین ١٩ شهر جدید با جمعیت مصوب بالغ بر ٣,٥ میلیون نفر در مرحله اجراست و طبق نتایج سرشماری تا سال ١٣٩ جمعیتی بالغ بر ٤٣ هزار نفر در ١٢٢ هزار واحد مسکونی اسکان می‌یابند‎. طرح مسکن مهر سبب تحولاتی قابل‌توجه در شهرهای جدید شد، به نحوی که از مجموع حدود دو میلیون واحد مسکن مهر در دست احداث، حدود ٤ هزار واحد با ظرفیت جمعیت‎پذیری ١.٤ میلیون نفر سهم شهرهای جدید است که بیشتر آنها در اطراف تهران و در شهرهای جدید پرند، پردیس، اندیشه و هشتگرد احداث شده‎اند که بالغ بر ٢٣ هزار واحد است.

تاکنون در کل شهرهای جدید بالغ بر ١٧٥ هزار واحد آن افتتاح و تحویل متقاضیان شده است و مابقی واحدها نیز بالای ٨٣ درصد پیشرفت فیزیکی دارند و انتظار می‎رود با بهره‎برداری از تمام واحدهای مسکونی ساخته‌شده و دردست‌ساخت و تأمین خدمات زیربنایی و روبنایی مربوطه، تا پنج سال آینده جمعیت شهرهای جدید به دو میلیون نفر برسد. ماحصل اطلاعات فوق، تأثیر شهرهای جدید در تأمین ٢.٣ میلیون واحد و تأثیرگذاری قابل‌توجه در تأمین و تنظیم بازار مسکن را نشان می‎دهد. با توجه به هدف‌گذاری سهم تقریبی ٣ درصدی تأمین مسکن در بازنگری طرح جامع مسکن به شهرهای جدید، استفاده از ظرفیت شهرهای جدید در سیاست‌گذاری و اعمال حاکمیت ملی در نظام عرضه زمین و تأمین مسکن با توجه به بهره‌مندی شهرهای جدید از اراضی دولتی می‌تواند موردتوجه جدی قرار گیرد و تنها راه‌حل منطقی کاهش فشار ساخت‌وساز در محدوده شهرهای موجود است که منجر به تنزل شدید کیفیت زندگی شده است.

هم‌پوشانی طرح‌های تأمین مسکن در کشور با طرح‌های نسل نوین شهرهای جدید می‌تواند فواید بسیاری داشته باشد. تأمین مسکن اقشار مختلف درآمدی بدون ایجاد گتوهای انسانی، خلق محیطی پایدار حائز سرمایه‌های اجتماعی، تأمین حمل‌ونقل سریع و ارزان برای شهرهای جدید، برخورداری از کیفیت محیطی و کیفیت زندگی بالای سکونت، پیش‌بینی فرصت‌های اشتغال و نقش اقتصادی برای شهرهای جدید متکی بر ظرفیت‌های محلی و منطقه‌ای، یکپارچگی در سیاست‌گذاری و مدیریت توسعه شهری (محدودکردن گسترش بی‌رویه شهرهای نابسامان موجود)، ایفای نقش فعال در تأمین خدمات و زیرساخت‌ها در قالب مشارکت عمومی و خصوصی، نظام مدیریتی نوین در شهرهای جدید و غیره، همگی از محاسن این هم‌پوشانی است که الزامات اصلی تحقق آن استفاده از ظرفیت نسل نوین شهرهای جدید در سیاست‌گذاری و اعمال حاکمیت ملی در نظام برنامه‌ریزی مسکن و اهتمام جدی برای کنترل رشد نابسامان شهرهای موجود است.

ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تین نیوز، تا ۲۴ ساعت بعد منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.
  • در نوشتن نظرات، لطفا بعد از هر کلمه، یک فاصله خالی بگذارید.
  • در انتقال تخلفات دستگاه‌ها، موارد تخلف را با ضمیمه نمودن اسناد تخلف به آدرس info@tinn.ir ارسال نمایید تا امکان پیگیری بصورت مستند فراهم شود.