| کد خبر: 220784 |

سقفهای شیشه ای که با رمز خودباوری در خطوط مترو شکسته شدند

هرچند وجود سقف های شیشه ای مسیر موفقیت تنها زن عملیاتی متروی تهران به تاخیر انداخت اما نتوانست او را از به دست آوردن جایگاهی که استحقاقش را داشت، دلسرد کند.

تین نیوز

 هرچند وجود سقف های شیشه ای مسیر موفقیت تنها زن عملیاتی متروی تهران به تاخیر انداخت اما نتوانست او را از به دست آوردن جایگاهی که استحقاقش را داشت، دلسرد کند.

به گزارش تین نیوز در گزارشی از مهر می خوانید: مرکز کنترل ترافیک متروی تهران، جایی که نامش هم برایم ناآشناست، اما شنیده‌ام کاری سخت و پر استرس است. با این وجود یک خانم جوان همه این سختی‌ها را با جان و دل پذیرفته و چند سالی است به عنوان تنها بانوی رئیس مرکز کنترل ترافیک، در مرکز کنترل و فرمان خط هفت متروی تهران مشغول است. کنترل و نظارت بر برنامه‌های حرکتی قطارها. در زمان‌های عادی و مواقع بحران، اجرای دقیق برنامه زمانبندی حرکت قطارها به حداقل رساندن تاخیرها، هماهنگی برای انجام کارهای تعمیر و نگهداری خط از جمله وظایف رؤسای مدیریت مرکز فرمان است، مشتاقانه برای دیدارش صبر کرده‌ام تا نحوه فعالیتش را ببینم و با روحیاتش به عنوان یک زن موفق آشنا شوم. رسیدن به جایگاه ریاست مرکز کنترل یکی از خطوط مترو برای تنها زنی که تا به حال در این راه قدم گذاشته است، داستانی شنیدنی است که کلید واژه‌های مهم را در بردارد، اعتماد به توانایی، خودباوری و مهارت.

حسنیه عبدالهیان به گرمی پذیرایمان می‌شود در دفتری ساده و بی‌آلایش که تنها چند نقشه بر دیوارهایش نصب شده است. او دائماً از اظهار رضایتی می‌گوید که در حین انجام کارش دارد. ماجرای فعالیتش در متروی تهران که گام به گام و لحظه به لحظه برای موفقیت و رسیدن به جایگاه‌های بالاتر در آن قدم برداشته است، از برگزاری یک آزمون استخدامی در سال ۸۱ شروع می‌شود. آزمونی که دختر جوان را در یک روز سرد زمستانی برای شروع فصل جدید زندگی اش به تهران می‌کشاند.

او این‌طور تعریف می‌کند که با مشورت مادر و پدرم تصمیم گرفتم که کار در مترو به عنوان یک مُد حمل و نقل جدید که تار و پودش با تکنولوژی همراه هست را انتخاب کنم همان شغلی است که سال‌ها است خودم را در حال انجام آن تصور می‌کردم و موفقیت در آن را در ذهنم می‌پروراندم. در آزمون استخدامی شرکت کردم و بعد از قبولی و طی کردن مصاحبه‌های تخصصی و عمومی، به همراه آزمون‌های هوش و ارزیابی رسیدم دو جلسه با سوالات و ارزیابی‌های پیچیده و مختلف که علت رو جویا شدم و پاسخ ارزیاب کننده که گفت: قرار است شغلی را آغاز کنید که در آن خبری از پشت میز نشینی نیست و کار عملیاتی است و همیشه به عنوان یک خانم باید از قدرت فکری و استعدادتان برای رسیدن به هدف استفاده کنید. که این حرف برای همیشه در ذهن من نقش بست.

علاقه و شیفتگی بار نخست ورود به اتاق فرمان را هنوز با من است

از این مرحله هم که با موفقیت گذر کردم به تعیین مکان خدمت رسیدم و نتایج مصاحبه نشان داد که به درد فعالیت در مراکز فرمان می خورم، برای اولین بار وارد سالن مرکز کنترل فرمان شدم. محل کنترل و تردد کلیه قطارهای متروی تهران، که هیجان، علاقه و شیفتگی آن بعد از ۱۷ سال تا الان هم پابرجاست. به یاد می آورم تا یک هفته پس از ورود هیچکس از چگونگی کار و فعالیتم به عنوان تنها خانم مرکز با من صحبت نکرد و بلاتکلیف بودم. و بعد از یک هفته بالاخره طاقتم سرآمد و به اتاق مدیر رفتم، از آقای مدیر که بسیار جدی بود پرسیدم چرا به من کاری سپرده نمی‌شود، با استحکام و جدیت گفت: شما را اینجا فرستادند چون امتیازتان بالا بوده اما یک هفته خواستم خودتان ارزیابی کنید اینجا محیط عملیاتی است و نیاز به صبر و تمرکز دارد و اگر می‌بینی نمی‌توانید بروید! به او اطمینان دادم که من از پس کار بر می‌آیم، عملکرد مناسبم هم این را تأیید می‌کرد. و به این ترتیب به عنوان تنها خانم در بخش عملیاتی در مرکز فرمان متروی تهران شروع به کار کردم جایی که فقط دو سال بعد به عنوان یکی از مسئولین مرکز کنترل و فرمان بخش برق انتخاب شدم.

با وجود عملکرد مثبت پستی نصیبم نشد

پس از آن و با وجود شاخص‌های ارزیابی و عملکردی مثبتم در پست مسئولیت، چیزی حدود ۱۲ سال پستی نصیبم نشد سال‌های سال، شاهد ارتقای جایگاه شغلی همکاران آقا که بعضی‌هایشان پرسنل زیر مجموعه من بودند بودم اما خبری از ارتقای شغلی خودم نبود. در میان این سال‌های رکود و در جا زدن و نادیده گرفتن، حتی تصمیم به مهاجرت و ادامه تحصیل در مقطع دکترا گرفتم، ولی واقعیتش همیشه ته دلم وابستگی عمیق به شغلم، کارم و بدون اغراق مردم سرزمینم وجود داشت که در آخر منصرفم می‌کرد.

۲۰ دختر نوجوانی که الهام بخش شد ند

در این میان یک زمانی تصمیم گرفتم ۲۰ نفر از دختران بی بضاعت را که ضریب هوشی بالایی داشتند اما خانواده از لحاظ مالی ضعیف بودند را با کمک دوستانم و یک خیریه معتمد تحت پوشش قرار دهم و به آنها یاد بدهم چگونه خوب زندگی کنند اما روزی به خودم آمدم و دیدم که برای دختران نوجوان از خوب زندگی کردن می‌گویم، و با کمک تعالیم مذهبی یادشان می‌دهم که قوی باشند و به پیشرفت فکر کنند. اما خودم به عنوان یک زن نتوانسته‌ام حقم را از سیستمی که در آن سالهای جوانی ام را گذاشته‌ام بگیرم. همانطور که امیرخسرو دهلوی گفته است: ناله را هر چند می‌خواهم که پنهان برکشم / سینه می‌گوید من تنگ آمدم فریاد کن

می‌خواهم بگویم این موقعیت کاری به عنوان تنها خانم که شما الان می‌بینید و برای شنیدن درباره اش آمده‌اید به راحتی و حتی با روندهای معمول مسیر شغلی و ارتقا که برای سایرین پیش می‌رود به دست نیامده است.

من بالاخره تصمیم گرفتم جایگاهی را که می‌دانستم و می‌گفتند شایسته آن هستم به دست بیاورم و به تنهایی دست به کار شدم. موانع آشکار و پنهان بسیار بود اما امید و اعتقاد من قوی‌تر بود و ادامه می‌دادم. هر جایی که می‌رفتم همه صلاحیت من را برای گرفتن پست جدید تأیید می‌کردند در جلسات هر اظهار نظری که می‌کردم مورد تأیید قرار می‌گرفت اما این تبعیض پنهان وجود داشت و موقع تقسیم پست‌ها من را نادیده می‌گرفتند. سقف شیشه‌ای معروف برای پیشرفت شغلی زنان را به وضوح می‌دیدم با بسته شدن هر دری به سراغ در بعدی می‌رفتم.

نامه‌ای که در کمال ناباوری از سوی شهردار پاسخ داده شد

به خاطر دارم هفتم ماه محرم بود برای آخرین بار تلاشی جدید را شروع کردم و با شهردار وقت آقای قالیباف مکاتبه کردم در کمال ناباوری من ایشان پاسخ دادند و دفترشان پیگیر چرایی عدم ارتقایم شدند و سرانجام رسیدم به جایگاهی که سال‌ها قبل حقم بود رئیس کنترل ترافیک خط ۷ متروی تهران، راهی که اگر بازهم برگردم هم همین مسیر را می آیم.

جالب اینکه باز هم در آخرین گفت وگویم با به مدیرعامل وقت؛ که آن زمان که به تازگی منصوب شده بود و از من پرسید با این رزومه به توانمندیت ایمان دارم ولی کار شبانه روزی عملیاتی به زندگی شخصی شما به عنوان یک خانم لطمه نمی‌زند؟ اطمینان دادم با همه تلاش این مسئولیت را انجام خواهم داد و البته ایشان نیز همواره یاریم می‌کردند.

حرکت رأس ساعت ۵ صبح مترو و استرس‌هایی که برای مدیر مرکز کنترل به دنبال دارد

مترو رأس ساعت ۵ صبح علی رغم هر اتفاقی فعالیتش شروع می‌شود، طبعاً در برخی مواقع این فعالیت‌ها با استرس‌هایی هم همراه است بعضی وقت‌ها قطاری خراب می‌شود و مجبور می‌شویم در ساعت عملیاتی بدون وقفه در بهره برداری آن را به سمت تعمیرگاه هدایت کنیم؛ یا پیش می‌آید که کسی در ایستگاهی خودکشی کند، و من باید به عنوان رئیس کنترل ترافیک آرامش داشته باشم و حرکت قطارها را مدیریت کنم. پس از پایان بهره برداری کارهای تعمیرات و نگهداری شروع می‌شود که برخی اوقات به خاطر بروز مشکل مجبورم قبل از شروع زمان بهره برداری در ساعت ۱ تا ۵ صبح سرکار حضور پیدا کنم تا با همراهی همکاران و رفع مشکل، بهره برداری ایمنی را شروع کنیم. در شرایطی که به خاطر تحریم‌ها از برخی از تجهیزات و امکانات محرومیم ولی با عنایت الهی و تکیه بر توانمندی، خلاقیت و تلاش کلیه همکاران در خط هفت علیرغم همه مشکلات با قدرت کنترل و هدایت قطارها را با حداقل تأخیرات پیش می‌بریم.

البته من هم در جایگاه رئیس سعی خودم را می‌کنم تا جایی که می‌توانم برای همکارانم در مرکز کنترل ترافیک خط هفت حداقل شرایط و امکانات رفاهی را فراهم کنم. یادم هست وقتی به خط ۷ رفتم، فقط اتاق من کولر داشت، هوا بسیار گرم بود و به همکارانم سخت می‌گذشت، خیلی رایزنی کردم که برای پرسنلم کولر تهیه کنم و نشد. من هم هرچه وسیله داشتم جمع کردم رفتم توی اتاق یکی از بچه‌ها گفتم من اینجا می‌مانم تا برای اتاقهای شما هم کولر بیاورند.ماه رمضان بود بچه‌ها عرق می‌ریختند، به مدیر پروژه زنگ زدم و خواستم برای گپ و گفت به مرکز فرمان خط ۷ که همکارانم استقرار داشتند، بیایند، آقای مدیر آمد و بعد از مدتی گفت: می‌توانم کت ام را در بیاورم، گفتم شما را آوردم که شرایط را از نزدیک درک کنید، یادم نمی‌رود همانجا زنگ زد به مسئول دفترش و گفت کولر دفتر من و رئیس کارگاه را بردارید بیاورید اینجا. حتی گاهی پیش می‌آید که درباره مشکلات خانوادگی بچه‌ها را همراهی می‌کنم و خب آنها هم که می‌بینند مافوقشان برای بهبود شرایط تلاش می‌کند دلگرم می‌شوند.

با سهمیه بندی جنسیتی مخالفم

در شاخص‌های جهانی یکی از ویژگی‌های کشورهای توسعه یافتگی را میزان حضور زنان در پست‌های مدیریتی می‌دانند، اما خب این شاخص‌ها، مربوط به کشورهایی است که برای زنان در رده‌های مدیریتی سهمی قائلند. البته من با این شیوه سهمیه بندی ها مخالفم، چون جایی می‌توان این تبعیض مثبت را قبول کرد که حداقل از جمعیت ۱۰۰ درصدی پرسنل، ۳۰ درصدشان زنان توانمند باشند. با اطمینان می گویم راه برای فعالیت زنان در جامعه ما باز است و قوانین حمایتگرانه به طور گویا برای بانوان وجود دارد ولی نیازمند ایجاد یک فرهنگ سازمانی هستیم که حضور زنان را در جایگاه‌های حساس و کلیدی به رسمیت بشناسند.

این‌طور می‌خواهم بگویم که در توانمندی افراد نباید نگاه جنسیتی داشت، فرق بین جنسیت وجود ندارد کسی که توانمند است باید در رده‌های مختلف قرار گیرد. کلید این پیکار پنهان اعتماد به نفس و خود باوری، ایمان به توانمندی خودم بود که منشأ اینها پدر و مادرم بودند. یادم هست وقتی که حدوداً دختر ۵ ساله‌ای که بودم روزهای چهارشنبه اختصاص به مباحثه من و پدر و مادرم که فرهنگی بودند، داشت پدرم می‌گفت که از آرزوهایم برایشان بگویم، آرزوهایم را می‌شنید و سعی می‌کرد به من کمک کند تا بتوانم برآورده شأن کنم یا به آنها جهت درستی بدهم. گاهی هم بعد معنوی رسیدن به خواسته‌هایم را پررنگ می‌کرد و می‌گفت، برای این آرزویت بعد از نماز صمیمانه دعا می‌کنم.

این پشتگرمی ادامه یافت تا اینکه دختر جوان و توانمندی شدم و مسیرم را مشخص کردم. خب، کار سنگینی بود و گاهی خسته می‌شدم و هنوز صحبت کردن با پدر و مادرم این خستگی را جبران می‌کرد، خوب یادم هست که روزی خیلی از کار خسته شدم و ساعت ۶ عصر بود و به پدرم تلفن کردم و گفتم خیلی خسته ام. بعد از چند دقیقه بود که تماس گرفت و گفت دخترم، کدام ایستگاه مترو نزدیکت هست؟ گفتم ایستگاه دروازه دولت، گفت خواهش می‌کنم برو چند دقیقه بشین آنجا و مردم را تماشا کن. حرفشان را گوش کردم و رفتم و واقعاً حالم خوب شد. از اینکه می‌دیدم مردم برای رسیدن به کارها و مقصدشان از مترو استفاده می‌کنند و من در این مسیر نقشی دارم، همه خستگیم فراموش شد. البته با وجود اعتماد به توانمندیها و مهارتم، خیلی چیزها را به دلیل این تبعیض جنسیتی از دست دادم، من باید سال‌ها قبل، پست می‌گرفتم اما این اتفاق نیفتاد.

مرز باریکی میان ایجاد اعتماد به نفس سالم و کاذب وجود دارد

مرز باریکی میان ایجاد اعتماد به نفس سالم و کاذب وجود دارد این مرز، خودباوری است. باید به بچه‌ها خودباوری را بیاموزیم و خودم هم سعی کرده‌ام این روحیه را به آن ۲۰ دختر جوانی که از آنها حمایت می‌کنم در حرف و عمل بیاموزم. در این راه از معصومین علیهما سلام به خصوص حضرت زهرا (س) هم بسیار کمک گرفته‌ام، چون معصومین و زنان بزرگ تاریخ اسلام مثال‌های بی نقصی برای الگوپذیری در نقش آفرینی مثبت در جامعه برای زنان هستند. به عقیده من زنان موفق در جامعه تأثیرگذار عمیقی دارند، اما این به معنی نیست که زنی که می‌خواهد موفق باشد، باید مردانه رفتار کند و فرم خاصی لباس بپوشد، و نقش‌های زنانه اش را فراموش کند. درست است مهمترین اولویتهای بانوان ما باید تربیت نسل و فرزندانی شایسته و تعهد به وظایف خانه و خانواده است که من نیز به آن باور و اعتقاد دارم، اما این به این معنی نیست که شایستگی هایشان را نادیده بگیرند و یکی را فدای دیگری کنند.

زنان باید هم طراز با مردها امکان رشد داشته باشند، در این صورت زنان می‌توانند مدیران خوبی باشند چه در مدیریت شهری و چه در دیگر نقش‌ها؛ در حال حاضر هم زنان توانمند بسیاری در شهرداری وجود دارند و می‌توانند به تغییر نگاه‌های مدیریتی و کاهش نگاه تک بعدی و مردانه کمک کنند. در ۱۸ سال از دوران جوانی من و سایر همکارانم در متروی تهران و در راه سازندگی و اعتلای آرمان‌های کشورم سپری شده است که به آن افتخار می‌کنیم و خوشحالم ادامه دهنده راه و مکتب شهدا، جانبازان و ایثارگران در جبهه دیگری هستم. روح بلند و متعالی پدر و مادرم که قهرمانان زندگیم هستند شاد که همیشه عشق به مردم و سرزمینم امید به آینده روشن و محبت بی پایان به من عطا کردند.

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.