◄ مخالفت تند اقتصاددان مشهور با افزایش قیمت بنزین/ دفاع از گران کردن بنزین فریبکاری سازمان یافته است!
فرشاد مومنی، اقتصاددان نهادگرا و منتقد جدی سیاست های شوک درمانی، در واکنش به اظهارات مطرح شده درباره افزایش قیمت بنزین، این تصمیم را فریبکاری سازمان یافته در پوشش علم اقتصاد خواند.
این اقتصاددان شناخته شده در واکنشی صریح به اظهارات مدافعان افزایش قیمت بنزین، دلایل مطرح شده را فریبکاری سازمان یافته در پوشش علم اقتصاد خواند. او با تکیه بر داده های رسمی مرکز پژوهش های مجلس گفت: ریشه بحران انرژی نه در مردم است، نه در مصرف؛ بلکه در دل ساختار دولتی ای پنهان شده که خود را اصلاح نمی کند و هزینه ناکارآمدی اش را از جیب ملت می گیرد.
ریشه بحران جای دیگر است
مومنی معتقد است وقتی صحبت از «بحران انرژی» می شود، نگاه سیاست گذار به اشتباه به مردم دوخته می شود؛ در حالی که آنچه واقعاً باید اصلاح شود، سمت عرضه است، جایی که انحصار دولتی و خصولتی نفس بازار را گرفته است.
وی می گوید: «ما هنوز به مرحله ای نرسیده ایم که مصرف کننده نقش تعیین کننده داشته باشد. مشکل آنجاست که تولیدکننده خصولتی انحصارگر، غیر بهره ور و بی کیفیت است، اما به جای وادار شدن به اصلاح، جایزه می گیرد!
یارانه پنهان یک واژه ساختگی و پوششی برای پنهان کاری است!
این استاد اقتصاد، مفهوم «یارانه پنهان» را ساخته وپرداخته سیاست می داند، نه علم. از نظر او، این واژه تنها برای توجیه شوک های پیاپی در ارز و انرژی اختراع شده است: در واقع، بازی با نرخ ارز را یارانه پنهان نامیده اند تا بتوانند هر بار، شوک تازه ای را به قیمت حامل ها تحمیل کنند و وانمود کنند این کار علمی و ضروری است.
مومنی هشدار می دهد این چرخه خطرناک است؛ چون هر شوک، شوک بعدی را توجیه می کند. در این میان، تنها برندگان، گروه های رانتی اند که از بی ثباتی تغذیه می کنند، نه تولیدکنندگان واقعی که در دل نااطمینانی خفه می شوند.
با وجود آن که طبق آمار رسمی، بیش از سه چهارم یارانه های انرژی اصلاً به خانوارها نمی رسد و سهم اصلی آن متعلق به صنایع بزرگ و پرمصرف است، تمرکز تصمیم گیران همیشه روی بنزین بوده است. مومنی می پرسد: وقتی بیش از دو سوم یارانه ها به گازوئیل مربوط می شود و سهم بنزین کمتر از ۱۰ درصد است، چرا همه چیز حول افزایش قیمت بنزین می چرخد؟
وی معتقد است پاسخ در اقتصاد نیست؛ در سیاست است. بنزین، نماد روانی و تبلیغاتی کنترل است؛ آسان ترین راه برای نشان دادن قدرت تصمیم گیری، بی آن که سراغ اصلاحات واقعی بروند. در طرح های اخیر دولت با عنوان «رفع ناترازی انرژی»، ادعا می شود افزایش قیمت بنزین می تواند تورم را مهار کند. مومنی این ادعا را با قاطعیت رد می کند: «این یکی از شگفت انگیزترین دروغ های اقتصادی است. هیچ اقتصاددان جدی در دنیا باور ندارد که شوک قیمتی در کالاهای پایه بتواند تورم را پایین بیاورد.
وی می افزاید: وقتی بنزین گران می شود، هزینه تولید، حمل ونقل و خدمات هم بالا می رود. نتیجه روشن است؛ موج تازه ای از تورم ساختاری که سفره مردم را کوچک تر و نابرابری را بیشتر می کند.
یکی از استدلال های پرکاربرد این است که فقرا خودرو ندارند، پس از گرانی بنزین آسیب نمی بینند. مومنی این حرف را «بازی با کلمات» می نامد. او توضیح می دهد: «در سبد هزینه خانوارهای فقیر، بعد از خوراک و مسکن، حمل ونقل سهم بزرگی دارد. بیشتر این خانوارها در حاشیه شهرها زندگی می کنند و روزانه مسیرهای طولانی طی می کنند تا به محل کار برسند. وقتی بنزین گران می شود، کرایه ها بالا می رود، حمل ونقل عمومی گران تر می شود و عملاً فقرا اولین قربانیان تصمیم اند.
مومنی در پایان گفت: سیاست های شوک محور در نرخ ارز و حامل های انرژی نه برای اصلاح ساختار اقتصاد است، نه برای عدالت؛ بلکه برای تأمین منافع گروه هایی است که از بی ثباتی نان می خورند.» وی تأکید کرد اگر واقعاً هدف، اصلاح ناترازی انرژی است، باید از بخش عرضه شروع کرد:باید انحصارها را شکست، بهره وری را بالا برد و شفافیت را جایگزین پنهان کاری کرد. تا وقتی ساختار عرضه اصلاح نشود، هر تصمیمی درباره افزایش قیمت بنزین فقط زخمی تازه بر بدن اقتصاد ایران خواهد بود.
انتهای پیام