| کد خبر: 178336 |

یادداشت ربیعی پس از شب‌گردی در دره فرحزاد و محله هرندی

علی ربیعی بعد از شب‌گردی در دره فرحزاد و محله هرندی در روزنامه اعتماد نوشت:

تین نیوز

شب جمعه در کلونی‌های آسیب‌دیدگان دره فرحزاد و محله هرندی شب‌گردی کردم. حاشیه‌نشینی، پدیده دوران صنعتی شدن تقریباً در تمامی کشورهای درحال‌توسعه وجود دارد. شاید ازاین‌جهت بین تهران، مکزیکوسیتی، قاهره و بوینس‌آیرس تفاوتی نباشد.

حاشیه‌نشینی، تنها نوعی انحراف در گسترش شهر نیست بلکه نشان از فقر، نابرابری و بی‌عدالتی نیز دارد. نوعی شیوه متفاوت از زندگی است که در آن آدم‌ها با متدی متفاوت از نُرم جامعه زیست می‌کنند. علاوه‌بر آن در دهه‌های اخیر، حاشیه‌نشینی سبب به وجود آمدن پدیده تجمع انواع آسیب‌های اجتماعی در درون خود شده است و فقر، بیکاری، اعتیاد، ترک تحصیل، بی‌سوادی، کودکان کار و مواد فروشی را در هم عجین کرده است.

من حاشیه‌نشینی به‌خصوص در تهران را در 3 نسل تبیین می‌کنم: حاشیه‌نشینی ناشی از صنعتی شدن اولیه در تهران که این نوع حاشیه‌نشینی بیش‌تر نمایانگر طبقه اقتصادی ضعیف‌تر است. این نوع حاشیه‌نشینی، کارگران فصلی و کارگران صنایع جدید را در برمی‌گیرد که سبب مهاجرت برخی روستاییان به شکل همان زندگی روستایی به حاشیه شهر شده است. تعدادی از مساجد و حسینیه‌ها بانام روستاها و شهرهای مختلف حکایت از چنین زیستی دارد. در دهه ۵۰ به بعد با گسترش مهاجران و در ادامه در دهه ۶۰ با وقوع جنگ‌های منطقه‌ای در اطراف ایران، مهاجرین خارجی‌شکل جدیدی به حاشیه‌نشینی دادند که من آن را حاشیه‌نشینی نسل دوم می‌نامم. پدیده زمین ارزان و گاهی مجانی این نوع حاشیه‌نشینی را تشدید کرده بود.

به اعتقاد من در 10 سال اخیر در دهه ۹۰ با مشکلات زیست‌محیطی و کمبود آب، حاشیه‌نشینی نسل سوم پدید آمد که تبدیل‌شدن روستاهای نزدیک به شهرها به مناطق حاشیه‌نشین را رقم‌زده است. درمجموع امروزه، حاشیه‌نشینی تبدیل به زیستگاه‌هایی متفاوت و دربرگیرنده طردشدگان اجتماعی و گونه‌هایی از ناهنجاری و آسیب‌های متعدد در درون خود شده است. نقض چرخه رسیدگی حمایتی باعث ناکارآمد شدن برنامه‌ها شده است. فقدان نهادهای انتظامی به شکل مناسب، کمبود مراکز حمایت اجتماعی مانند بهزیستی و خانه‌های بهداشت، عدم گسترش آموزش‌وپرورش، عدم وجود مجموعه‌های فرهنگی دولتی مانند سینما و تئاتر و ورزشگاه در مناطق حاشیه‌نشین کاملاً عیان است.

حاشیه‌نشینی از وجهی دیگر نیز قابل‌تأمل است. به تعبیر فوکو، بخشی از علل اعتراضات اجتماعی و سیاسی با جنگ حاشیه علیه متن قابل تبیین است. حتی برخی از اندیشمندان سعی در تحلیل انقلاب‌های اجتماعی با این دیدگاه دارند. آلن تورن، جامعه‌شناس برجسته فرانسوی ازجمله این متفکران است؛ بنابراین در شرایط خاص اجتماعی، حاشیه‌نشینی و ثبات اجتماعی نیز به‌عنوان یک موضوع جدی مطرح می‌شود. از دیگر سو، من معتقدم فقرای حاشیه‌نشین، فقر بی‌رحمانه‌تری حتی نسبت به روستاییان کم‌درآمد تجربه می‌کنند.

مقایسه روزمره تضادهای متعدد بین جوانان در خانوارهای با بُعد ۳.۵ به بالا پایه‌های این تحلیل را می‌سازند. به‌نظر می‌رسد برای ساماندهی این امر نیاز به یک سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت و بلندمدت داریم. چرخه‌ها در مناطق حاشیه‌نشین به‌درستی شکل نمی‌گیرند. افراد به‌نوعی رهاشده هستند. برنامه‌ریزی برای این مناطق نیاز به هماهنگی جامع دارد. فارغ از وظایف دستگاهی، خود حاشیه‌نشینی به‌عنوان یک مسئله، نیاز به یک متولی و مسئول دارد. در این مناطق علاوه‌بر اینکه جان تعدادی از انسان‌ها در معرض خطر قرارگرفته، تهدید گسترش آسیب به سایر نقاط شهر هم وجود دارد.

من فکر می‌کنم نهادهای مدنی که به خیر جمعی مشغول‌اند، می‌توانند در این مناطق با تکیه‌بر خانواده‌های سالم موجب تحول به سمت زندگی مناسب‌تر در این محله‌ها شوند. حضور نیروی انتظامی، هرچند پرهزینه و پرخطر، بسیار ضروری است. همچنین رسیدگی به بهداشت و مسائل آموزشی و پرورشی از اولویت‌ها محسوب می‌شود. به‌جای انتظار برای انجام کاری بزرگ، کودکان این مناطق را دریابیم.

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.