بازدید سایت : ۵۹۸۶۸
| کد خبر ۳۰۱۰۲۶
کپی شد

طرح کمربند و جاده چین در آماج بی‌ ثباتی منطقه‌ ای

درگیری ایران و رژیم صهیونیستی نه تنها منافع اسرائیل را تقویت می‌کند، بلکه با تضعیف کریدورهای راهبردی ایران و پاکستان، اهداف ژئوپلیتیکی آمریکا را نیز پیش می‌برد و طرح کمربند و جاده چین را در آسیای مرکزی و سین‌کیانگ آسیب‌پذیر می‌سازد.

 طرح کمربند و جاده چین در آماج بی‌ ثباتی منطقه‌ ای
تین نیوز |

در ۱۳ژوئن ۲۰۲۵، رژیم صهیونیستی حمله هوایی غافلگیرکنندهای را با هدف قراردادن تأسیسات نظامی و هسته ای ایران آغاز و ادعا کرد که تهران در آستانه دستیابی به توانایی سلاح های هسته ای است.به دنبال آن، ایران با پرتاب صد ها موشک و پهپاد به زیرساخت های هسته ای این رژیم، به این حمله پاسخ داد.

به گزارش تین نیوز به نقل از روزنامه اقتصاد سرآمد،در ۲۱ژوئن ۲۰۲۵ میلادی نیز دونالد ترامپ اعلام کرد، ارتش ایالات متحده حملات هوایی هماهنگ شده ای را به سه سایت اصلی هسته ای ایران (فردو، نطنز و اصفهان) انجام داده است. در پاسخ، تهران پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر را با موشک هدف قرار داد. در ۲۳ژوئن ۲۰۲۵ میلادی، دونالد ترامپ اعلام کرد که آتش بس مورد توافق بین رژیم صهیونیستی و ایران برقرار شده و از هر دوطرف خواست که آن را نقض نکنند.

 در ۲۴ژوئن ۲۰۲۰ میلادی، چین و ایران توافق ۲۵ساله ای را در پکن امضا کردند که به همکاری راهبردی بلندمدت آن ها رسمیت می بخشد. طبق مفاد این توافق، چین متعهد شد که تقریباً ۴۰۰میلیارد دلار در اقتصاد ایران سرمایه گذاری کند و در مقابل، تهران نیز موافقت کرد صادرات پایدار و با تخفیف نفت را به چین عرضه کند که با توجه به تحریم های اعمال شده بر بخش هیدروکربن ایران، اهمیت راهبردی بیشتری پیدا کرده است. در نتیجه این چارچوب، چین خریدار اصلی نفت ایران بوده و عملاً محدودیت های بین المللی را دور زده است. فراتر از سطح دوجانبه، ایران و چین همکاری خود را در چارچوب های چندجانبه، به ویژه به عنوان اعضای سازمان همکاری شانگهای و بریکس، حفظ می کنند.

آنطور که مانا به نقل از اسپیشیال اوراسیا نوشته است؛ در سال۲۰۲۲ میلادی، تهران مجوز تأسیس کنسولگری چین در بندرعباس را صادر کرد. این منطقه به نقطه کانونی همکاری چین و ایران، به ویژه در بخش های دریایی و کشتی سازی تبدیل شده است. در مقابل، ایران دفاتر کنسولی خود را در شانگهای، گوانگژو و هنگ کنگ حفظ و تعاملات دوجانبه را از طریق کانال های اقتصادی و دیپلماتیک تسهیل می کند.

دوکشور همچنین چندین پروژه زیرساختی را با هدف افزایش ارتباطات به اتمام رسانده اند که می توان به «پل پارسی» که جزیره قشم را به سرزمین اصلی ایران متصل و یک خط آهن باری که شی آن در چین را به بندر خشک آپرین ایران- نزدیکی تهران- وصل می کند، اشاره کرد. این پروژه ها نمادی از تلاش های چین برای تحکیم کریدور های زمینی است که شرق آسیا را به خاورمیانه تحت ابتکار کمربند و جاده متصل می کند.

ارزیابی ژئوپلیتیکی

تهران شریک تجاری اصلی چین در خاورمیانه است و پکن برای حفظ دسترسی بدون وقفه به منابع هیدروکربن ها، همواره تحریم های غرب علیه تهران را دور زده است. طبق گزارش ها، یوآن چین ارز اصلی مورد استفاده در بسیاری از این معاملات است. همچنین گزارش های تأییدنشده ای وجود دارد مبنی بر اینکه در برخی موارد از مکانیسم های تهاتر و مبادلات مبتنی بر طلا استفاده شده که این امر تسلط دلار آمریکا را در معاملات تجاری دوجانبه تضعیف کرده است. بااین حال، این رابطه راهبردی انرژی در برابر نوسانات منطقه ای آسیب پذیر است. هرگونه تصمیم ایران برای بستن تنگه هرمز به عنوان یک اقدام تلافی جویانه، نه تنها مسیر های صادراتی را مختل می کند، بلکه واردات چین از سایر تأمین کنندگان کلیدی انرژی را نیز به خطر می اندازد. عربستان سعودی، دومین منبع بزرگ نفت چین و همچنین قطر و امارات متحده عربی که گاز طبیعی را تأمین می کنند، همه برای دسترسی دریایی به شرق آسیا به عبور ایمن از تنگه هرمز متکی هستند.

در صورت تشدید تنش های منطقه ای، دریای سرخ می تواند به عنوان نقطه اشتعال دیگری ظهور کند. در صورت مداخله نظامی حوثی های همسو با ایران، امنیت دریایی در تنگه باب المندب و کریدور های اطراف آن احتمالاً بیش از پیش رو به وخامت بگذارد. این سناریو به شدت بر خطوط کشتیرانی بین المللی تأثیر خواهد گذاشت. باید توجه داشت که در جریان درگیری غزه، کشتی های چینی که از دریای سرخ عبور می کردند، برخلاف حملات مکرر به کشتی های تجاری ایالات متحده و بریتانیا، از امتیاز ویژه ای از سوی حوثی ها برخوردار بودند.

با توجه به آسیب پذیری راهبردی مسیر های دریایی، پکن و تهران به سمت ایجاد یک کریدور حمل و نقل زمینی با هدف حفظ تداوم تجارت و کاهش وابستگی به تنگه مالاکا، گلوگاهی که عمدتاً تحت نفوذ استراتژیک ایالات متحده در مواقع بحرانی است، حرکت کرده اند. این زیرساخت پس از احیای سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ با هدف کاهش صادرات نفت ایران از ۱.۵میلیون بشکه در روز به صفر، اهمیت راهبردی بیشتری پیدا کرد.

سودمندی کریدورها با ثبات منطقه ای

سودمندی این کریدور منوط به ثبات منطقه ای است. اگر ایران درگیر یک رویارویی نظامی مستقیم، به ویژه با مشارکت رژیم صهیونیستی یا ایالات متحده شود، حملات ناشی از آن به زیرساخت های نفت و گاز آن احتمالاً تأثیر این کریدور را کاهش خواهد داد. همچنین افزایش تنش ها در منطقه خلیج فارس تهدیدی جدی برای پکن محسوب می شود، زیرا چین در آن منافع اقتصادی گسترده ای دارد و به واردات انرژی از آن وابسته است.

اظهارات اخیر رهبران اسرائیل نشان می دهد که عملیات نظامی احتمالاً به ایران ختم نشود. نشانه هایی وجود دارد که پاکستان نیز می تواند به یک هدف بالقوه تبدیل شود. این امر پیامد های قابل توجهی برای چین دارد، زیرا پاکستان میزبان کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)  به عنوان سنگ بنای ابتکار کمربند و جاده است که بندر راهبردی گوادر را دربر می گیرد.

بی ثباتی در پاکستان، سرمایه گذاری های راهبردی چین را به شدت تضعیف کرده و پیوند های لجستیکی حیاتی را مختل می کند. علاوه بر این، چنین بی ثباتی در سراسر آسیای مرکزی نیز تأثیرگذار خواهد شد. کشور هایی مانند قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان برای دسترسی به بازار های جهانی به کریدور های حمل و نقل و تجارت از طریق ایران و پاکستان وابسته هستند. اگر هر دوکشور ناامن شوند، چین با انزوای منطقه ای در غرب مرز های خود و فروپاشی محور لجستیکی غربی خود مواجه خواهد شد.

اسرائیل و محدودیت گسترش ژئوپلیتیکی چین 

در واقع از منظر راهبردی، اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران و احتمالاً پاکستان با اهداف دیرینه ایالات متحده برای محدودکردن گسترش ژئوپلیتیکی چین همسو است که این طرح با حذف شرکای کلیدی منطقه ای پکن در حرکت به سمت غرب امکان پذیر خواهد بود. با تهدید کریدور های زمینی و جایگزین های دریایی مانند تنگه مالاکا و عمدتاً تحت نفوذ ایالات متحده، استقلال راهبردی چین در هر دو حوزه لجستیک و تأمین انرژی به شدت به خطر خواهد افتاد. چنین تحولاتی در راستای کریدور پیشنهادی هند-خاورمیانه-اروپا است که اسرائیل را به عنوان یک قطب راهبردی کلیدی در طول مسیر قرار می دهد. همچنین چین با خطر از دست دادن اعتبار دیپلماتیک خود مواجه است که با میانجیگری موفقیت آمیز در عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و ایران به دست آورده بود.

نتیجه گیری

درگیری اخیر رژیم صهیونیستی و ایران نه تنها در خدمت منافع ملی اسرائیل است، بلکه با آسیب رساندن به ساختار های منطقه ای مورد حمایت چین، اهداف ژئوپلیتیکی ایالات متحده را نیز پیش می برد. گسترش احتمالی خصومت اسرائیل با پاکستان می تواند استراتژی قاره ای پکن را در هم بشکند و اتصال آن را از طریق آسیای مرکزی تضعیف کند. در مجموع، بی ثبات کردن ایران و پاکستان، دومورد از مهم ترین کریدور های سرمایه گذاری شده در طرح کمربند و جاده-چین را از نظر ساختاری در غرب سین کیانگ آسیب پذیر می کند و خطوط تأمین انرژی آن را در معرض کنترل دشمن قرار می دهد.

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تین نیوز، تا ۲۴ ساعت بعد منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.
  • در نوشتن نظرات، لطفا بعد از هر کلمه، یک فاصله خالی بگذارید.
  • در انتقال تخلفات دستگاه‌ها، موارد تخلف را با ضمیمه نمودن اسناد تخلف به آدرس info@tinn.ir ارسال نمایید تا امکان پیگیری بصورت مستند فراهم شود.