◄ بوسهل زوزنی در سازمان های حمل و نقلی کشور کیست؟
وظیفه اصلی واحد حراست در سازمان ها و دستگاهها، تشخیص و کشف رویه های فسادانگیز و تذکر به مدیران برای اصلاح رویه ها و جلوگیری از بروز تخلف و آلودگی در سازمان است. اما گاه این وظیفه به نقشی که بوسهل زوزنی در دربار سلطان مسعود غزنوی ایفا می کرد، تبدیل می شود!
ابوالفضل بیهقی موخ نامدار قرن چهارم در توصیف یکی از درباریان ذینفوذ سلسله غزنوی نوشته است: " این بوسهل مردی امام زاده و محتشم و فاضل و ادیب بود، امّا شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکّد شده- و لا تبدیل لخلق اللّه - و با آن شرارت، دلسوزی نداشت و همیشه چشم نهاده بودی تا پادشاهی بزرگ و جبّار بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فروگرفتی ، این مرد از کرانه بجستی و فرصتی جستی و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی و آنگاه لاف زدی که فلان را من فروگرفتم- و اگر کرد، دید و چشید - و خردمندان دانستندی که نه چنان است و سری می جنبانیدندی و پوشیده خنده می زدندی که وی گزاف گوی است."
با احترام به تمام حراستی های مسئولیت شناس و دلسوز که مسئولیت خود را در جلوگیری از بروز تخلف و فساد در سازمان ها به درستی ایفا می کنند، توصیفی که بیهقی از بوسهل زوزنی ارائه می کند با کاری که بعضی از حراستی ها انجام می دهند، شباهت های فراوانی دارد!
واقعیت این است که مدیران موفق و کاربلد در سازمان های حمل و نقلی کشور ما پرتعداد نیستند و همکاران واحد حراست باید آنها را سرمایه های مهمی بدانند که حفاظت از آنها وظیف مهمی است، چرا که جایگزینی آنها به سادگی میسر نیست و حذف آنها خسارت سنگینی برای سازمان ایجاد می کند، اما آیا تا چه حد چنین دیدگاهی بر واحدهای حراست سازمان های ما حاکم است؟
متاسفانه در سال های گذشته شاهد بوده ایم که مدیران کارشناس و کاربلدی که نه با رانت و نفوذ سیاسی بلکه با دانش تخصصی و طی کردن سلسله مراتب به کرسی مدیریت رسیده بودند به دلیل بعضی اتهامات که نهایتا هم در هیچ محکمه ای به اثبات نرسید و اطلاع رسانی نیز در مورد آنها صورت نگرفت، از جایگاه خود به زیر کشیده شدند.
بررسی موشکافانه آنچه بر تعدادی از این مدیران گذشت نشان می دهد تخلفات نه چندان پراهمیتی که اغلب بدون عمد و اطلاع آنها انجام شده بود توسط واحد حراست کشف شده ،و به جای تذکر و هشدار مشفقانه - شاید هم تذکری داده شده ولی نه به شیوه ای موثر و سازنده - برای اصلاح رویه یا خطا، واحد حراست در کمین تخلف بزرگ تر نشسته و یا همان تخلف ناچیز را به دستاویزی برای فروکوفتن مدیر از جایگاه خود قرار داده است.
آیا این قبیل اقدامات، که در مواردی به بازی با آبرو و آینده مدیران و ساقط شدن آنها و خانواده شان از هست و نیست و حتی گاه خودکشی آنها منتهی شده با وظیفه و مسئولیت واحد حراست منطبق است؟ آیا آنچه بعضی از آنها انجام داده اند و شاید اکنون نیز بعضی دیگر در حال انجام آن باشند، مصداق سیاه کاری های بوسهل زوزنی نیست؟
انتهای پیام