بازدید سایت : ۱۶۵۷۱
| کد خبر ۱۴۴۵۹۴
کپی شد
به بهانۀ ثبت جهانی شهر یزد

◄ حیف است تو را عمارتِ گِل کردن/ تعمیر کنی خرابۀ دل بهتر

وبلاگ سید محمد بهشتی-تکیه زده بر دامان شیرکوه و در دلِ کویر، به تعبیر حمدالله مستوفی «شهری نیک است و پاک و مضبوط» و در ظاهرْ فقیر به لحاظ موهبت‌های طبیعی. شهرِ غنیِ یزد وجود نمی‌داشت اگر یزدیان به همین ظاهرِ کم‌بضاعتِ کویری بسنده کرده بودند و تلاشی برای راه بردن به دلِ امور نمی‌کردند. خوشبختانه یزدیان نه اسیرِ صورت که اهلِ باطن بودند.

حیف است تو را عمارتِ گِل کردن/ تعمیر کنی خرابۀ دل بهتر
تین نیوز |

وبلاگ سید محمد بهشتی-تکیه زده بر دامان شیرکوه و در دلِ کویر، به تعبیر حمدالله مستوفی «شهری نیک است و پاک و مضبوط» و در ظاهرْ فقیر به لحاظ موهبت‌های طبیعی. شهرِ غنیِ یزد وجود نمی‌داشت اگر یزدیان به همین ظاهرِ کم‌بضاعتِ کویری بسنده کرده بودند و تلاشی برای راه بردن به دلِ امور نمی‌کردند. خوشبختانه یزدیان نه اسیرِ صورت که اهلِ باطن بودند.

اکتفا نکردن به صورت، صفتِ کیمیاگران است؛ آنانکه در امورِ به ظاهر بی‌ارزش، قوۀ اعتلا یافتن را «درمی‌یابند» و به قول حافظ «دُرّ می‌یابند»؛ درّ و گوهری از جنسِ آب زلالِ کاریز زارچ، هم‌رنگِ کاشی‌های فیروزه‌ای مسجد جامع یزد، و هم‌قیمتِ پارچه‌های الوان ترمه و زری که همگی‌شان قوتی ازلی بوده پنهان در دل خاک. و ناگفته پیداست که یزدیان چیزی را که خوب دریافته‌اند، خاک است و خاک است و خاک.

اگر معماری تاریخیِ اروپا با سنگ عجین بود، نه به آن سبب که سنگ در اروپا وافر و  سهل‌الوصول بوده و نه از آنرو که میزان معتنابهی از مواد ساختمانی دیگر، مثل خاک یا چوب، در اختیار نداشتند؛ بلکه بیشتر از آنرو بود که سنگ، تمنای اروپاییان برای سلطۀ فاعلانه و دائمی بر محیط را بهتر برمی‌آورد. معماران سنتی چین، برخلاف اروپاییان، چوب را مایۀ پایۀ عمارات خود قرار دادند، باز نه به آن علت که چوب در آنجا فراوان بود و یا چینیان در کار با خشت و سفال مهارت نداشتند، بلکه بیشتر از آنرو که چوب بهتر به تمنای توسعه و تکثیر منفعلانۀ چینیان در محیطشان پاسخ می‌داد.

یزد نیز در حالی بزرگترین شهر خشتی جهان است که پشت به کوهی از سنگ‌های آهکی و گرانیت داده؛ دو قسم از مهمترین اقسام سنگ ساختمانی. اما یزدیان را در بنا کردنِ شهر یزد، به سنگ‌های این کوه اعتنایی نبود. مگر تمنای یزدیان از عمارت کردن چه بود که با در اختیار داشتن سنگ، در انتخابِ مصالح، خشت را مصلحت دیدند.

مادۀ اصلی ساختن خشت، خاک است. در ادب فارسی طوری از خاک یاد شده که پنداری خداوند پست‌تر از خاک نیافریده؛ «خاک پای کسی بودن»، «خاکی بودن»، «از خاک برکشیدن» و «به خاک افکندن» از این جمله است. در همان حال خاک بیش از هر مادۀ دیگری فرصت الفت فراهم می‌کند. اگر صفت «سنگ‌دل» گواهی می‌دهد که راه بردن به دل سنگ دشوار است، راه یافتن به دلِ گل ساده است. بی‌علت نیست که در اشعار شعرای پارسی‌گو از جناس «گل و دل» بسیار استفاده شده است.

اما راه بردن به دلِ گل چه اهمیتی داشته که باعث امتیاز گل بر سنگ در معماری ما شده است. دل به معنی باطن است؛ آنجایی که مغز و حقیقت هر چیز را حفظ کرده. آدمی با راه یافتن به دل موضوعات می‌تواند آن گوهر نهفته را بیرون آورده و بدینسان آنچه را که در ظاهر پست و بی‌ارزش بوده، قوت و غنا بخشد. بی‌جهت نیست که «قلب» دو معنا دارد؛ یکی به معنی «دل» یا «باطن»، و دیگری به معنای «تغییر دادن». البته «قلب کردن» به معنی تغییری ژرف است، مترادف با «از اینرو به آنرو کردن» یا «زیر و زبر کردن». یعنی هر آن میزان که چیزی کم‌ارزش‌تر و ناچیزتر باشد، در جریان قلب کردن، ارزشمندتر می‌شود. این همان معنای حقیقی کیمیاگری است؛ در این معنی کیمیاگری، افسانۀ تبدیل مس به طلا نیست بلکه بیش از آن استعدادِ انس گرفتن با هر چیز و تقلیب آن است. گل نیز این قابلیت را دارد که در فرآیند پیچیده‌ای که تفاوتی با فرآیند کیمیاگرانه ندارد، تبدیل به کاشی فیروزه‌فام شود که در زیبایی و نفاست حقیقتا کم از فیروزه ندارد.

نه فقط یزد که غالب شهرهای حاشیۀ غربی کویر، قم و کاشان و یزد و کرمان، آراسته به صفت کیمیاگری‌اند. کسانیکه منتهای فقرِ محیطشان را به منتهای غنا تبدیل کردند. در این میانه یزد در زمرۀ فقیرترین‌ها بود که به مدد کیمیاگری، در ردیف سرآمدترین‌ها قرار گرفت. بی‌شک کسانیکه یزد را از هیچ ساخته‌اند، سرلوحۀ آبادگری‌اند و ازینروست که از گذشته‌های دور در هر کجای ایران که بعد از جنگ یا تهاجمی و یا پس از زلزله‌ای مهیب، برای تعمیر یا احداث بناهایی، حاجت به استادان بنّا می‌افتاد، یزدیان حضور داشته‌اند. بدینسان آبادگری آنان بیش از عمارتِ گل، تعمیر خرابۀ دلِ آنان بود که زخمی دیده بودند.

انس با گِل در معرض آن است که در مرتبۀ «کارِ گل» متوقف بماند و به کیمیاگری و جواهرسازی منتهی نشود. این همان آفتی است که در دهه‌های اخیر گریبانگیر اهالیِ غالب شهرهای ما شده؛ در همۀ مدتی که در پی احوالات خراب فرهنگی، در جای‌جای این سرزمین شاهد بدترین شکل از تخریب و نوسازی بناهای ارزشمند بودیم، همیشه دلخوش داشته‌ام که یزد عزیزمان حالش خوش است، چون یزدیان کیمیاگر و گوهرشناس و اهل دل‌اند و قدر داشته‌هایشان را می‌دانند. هنوز هم به یزدیان یادآوری می‌کنم که حیف است این مرض مسری دامن‌گیر یزدیان شود و آنان به جای جواهرتراشی به خرمهره‌سازی مبتلا شوند.

 

ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید تین نیوز، تا ۲۴ ساعت بعد منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.
  • در نوشتن نظرات، لطفا بعد از هر کلمه، یک فاصله خالی بگذارید.
  • در انتقال تخلفات دستگاه‌ها، موارد تخلف را با ضمیمه نمودن اسناد تخلف به آدرس info@tinn.ir ارسال نمایید تا امکان پیگیری بصورت مستند فراهم شود.