| کد خبر: 255184 |

دکتر رضا نیازمند روایت می کند؛

◄ مشکلات حمل محموله های بسیار سنگین مس سرچشمه

جرثقیل خریداری شده و قسمتی از اولین قطعات رسیده با زحمت زیاد با این جرثقیل بر روی کامیون های 20 تنی قرار داده شد.

تین نیوز

رضا نیازمند از پایه گذاران سازمان مدیریت صنعتی و سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود. وی فردی کارآفرین، صنعت‌ گر و مدیر اجرایی ایرانی بود و مروجان و پایه گذاران توسعه صنعتی در اقتصاد ایران یاد می‌ شود. او همچنین کارخانجات متعدد نساجی و‌... را از ورشکستگی به سود آوری رساند.

در ادامه بخش دیگری از خاطرات او را می خوانیم:

قبل از ورود اولین ماشین آلات سفارش داده شده برای مس سرچشمه، من یکی از کارمندان با تجربه شرکت را به نام قرچه داغی به بندرعباس فرستادم تا در آنجا اداره ای برای ترخیص وسائل و ماشین آلاتی که سفارش داده بودیم تاسیس کند. او هم به زودی چند اتاق و چند انبار بزرگ ولی ساده ساخت و تابلو «شرکت مس سرچشمه، اداره ترخیص کالا» را بالای آن قرار داد‌. به زودی اولین محموله رسید و معلوم شد محموله سنگینی است و برای پیاده کردن آن جرثقیل بزرگ لازم است‌.

جرثقیل خریداری شده و قسمتی از اولین قطعات رسیده با زحمت زیاد با این جرثقیل بر روی کامیون های 20 تنی قرار داده شد‌. مامورین وزارت راه به رئیس اداره ترخیص ما اطلاع دادند که وزن محموله ها بالاتر از وزن مجاز برای حمل  روی جاده های آسفالته کشور است و شما اجازه ندارید از جاده بندرعباس - کرمان استفاده کنید‌. رئیس اداره ترخیص هم موضوع را به من گزارش داد‌.

بیشتر بخوانید :

مشکل بزرگی بود‌. با کارشناسان امریکایی مشورت کردم که شاید بتوان محموله ها را قطعه قطعه کرد و به معدن آورد و در آنجا مجدا به هم متصل کرد‌. آنها محمولات رسیده به بندرعباس و محمولاتی که در راه بودند مطالعه کردند و گزارش دادند که اولا: قطعه قطعه کردن محموله ها موجب می شود که گارانتی و بیمه آنها باطل شود. ثانیا ما در سر معدن وسائل کامل برای سوار کردن مجدد آنها را نداریم.ثالثا همه قطعات را عملا نمی شود قطعه قطعه کرد.

پس از مطالعه بسیار و سنجیدن مشکلات جانبی تصمیم گرفتیم که یک جاده خاکی از بندرعباس تا معدن بکشیم و از این جاده محمولات را به معدن برسانیم‌. ولی کشیدن جاده از بندرعباس به معدن خود یک طرح بزرگ بود که هم هزینه زیاد می برد و هم زمان‌. شخصی را که من به ریاست «اداره ترخیص شرکت مس سرچشمه»  در بندرعباس فرستاده بودم گرچه مهندس نشده بود ولی دو سال در دانشگاه درس خوانده بود و سپس برای تامین هزینه خود و مادرش و فرستادن برادرش به دانشگاه ناچار شده بود تحصیل را رها کند و با پیمانکاران بیابانی همکاری کند‌.

بدین ترتیب او بیش از ده سال سابقه جاده کشی در بیابان های جنوب ایران داشت‌. او داوطلب شد که جاده را شخصا بکشد و احتیاج به مهندس مشاور و پیمانکار و غیره که فقط انتخاب آنها از طریق سازمان برنامه یک سال به طول می انجامید نباشد‌. من به او اختیار کامل دادم که هر گونه صلاح می داند مشکل را حل کند‌. او برای خود یک جیپ خرید و یک بررسی سطحی از زمین های بین بندرعباس تا معدن را انجام داد و مسیر تقریبی راه را تعیین کرد و بلافاصله علامت گذاری ، تسطیح جاده ، کوبیدن جاده و شن ریزی در محل های لازم را شروع کرد‌.

ناحیه بندرعباس بسیار گرم است‌. او کارگران را از ساعت 7 شب تا هفت صبح به کار مشغول داشت‌. روزها کارگران در چادرهای مخصوص استراحت می کردند‌. او کارگران را به گروه های 7 تا 10 نفری تقسیم کرد‌. برای هر گروه یک رئیس مسئول تعیین کرد و ساخت جاده را بر حسب کیلومتر به گروه کارگران کنترات داد‌. آب و غذا و وسائل خنک کننده برای کارگران از بندرعباس آورده می شد‌. کارگران روزها زیر چادر استراحت می کردند و شب ها کار می کردند‌. گروهی هم مامور تهیه غذا بود‌.

بیشتر بخوانید :

بیوگرافی دکتر رضا نیازمند

مشکلات خرید مستقیم و حمل و نقل ماشین آلات مس سرچشمه

این کارمند فداکار روزی یک بار به من تلفن می کرد و می گفت چند کیلومتر پیشرفت کرده است‌. پیشرفت کار کاملا بیش از حد انتظار بود‌. به تدریح معلوم شد که این تحربه موفق خواهد شد‌. به زودی اولین مشکل آشکار شد‌. جاده به یک رودخانه خشک بر خورد که فقط در موقع باران های سنگین مملو از آب می شود ولی در مدت کمی پس از اتمام باران خشک می شد‌. مشکل در تهران مورد بحث قرار گرفت‌. دو راه حل بود یکی زدن پل روی رودخانه و دیگری توقف کار در مواقع باران و قابل عبور کردن رودخانه پس از هر باران‌.

پل زدن کاری پر هزینه و وقت گیر بود تصمیم گرفته شد جاده از داخل رودخانه تسطیح و قابل استفاده شود و هر مرتبه که باران می آید حمل و نقل متوقف شود و پس از اتمام باران باز رودخانه بازسازی و تسطیح شود و حمل کالا از سر گرفته شود‌. این برنامه به خوبی پیشرفت می کرد تا اطلاع دادند که جاده به یک سری کوه های خاکی برخورد کرده است و باید جاده مارپیچی در کوهها ایجاد شود‌. مسئول جاده سازی قول داد که با سختی جاده مارپیچی از این کوه های خاکی هم عبور کند‌. او تعدادی بولدوزر و جاده کوب لازم داشت که فوری خریداری و برای او فرستاده شد‌. با کمال تعجب این جاده موقت 6 ماهه قابل عبور شد و اولین محموله ها از بندرعباس به سر معدن حمل شد‌. امریکائی ها تعجب کردند و جشن گرفتند‌.

البته مجری این کار هم یک سال حقوق پاداش گرفت‌. رئیس «اداره ترخیص شرکت مس سرچشمه در بندرعباس» که این شاهکار را انجام داده بود از بندرعباس تا مس سرچشمه ایستگاه های تعمیرات مدام جاده برقرار کرده بود که تمام وقت چاله چوله ها را ترمیم می کردند‌.

واقعه غیر مترقبه

یکی از محموله های رسیده به بندرعباس کوره ای بود که طولش از طول یک کامیون بیشتر بود‌. آقای رئیس ترخیص دو کامیون طویل اجاره می کند که پشت به پشت به هم بسته شدند و کوره ( که شکل استوانه ای داشت ) روی سطح این دو کامیون که از عقب به هم متصل شده بودند جا گرفت‌. هر دو کامیون راننده داشتند و با یک خط تلفن به هم مرتبط بودند و حرکات یکدیگر را هماهنگ می کردند‌.  در راه های مستقیم بدون اشکال هر دو کامیون به هم چسبیده با هم حرکت می کردند‌. در پیچ ها سرعت را کم می کردند و یک متر یک متر با جلو رفتن و عقب رفتن از پیچ ها گذر می کردند‌.

یک روز به من تلفن کردند که هنگام گذر از یکی از تپه های خاکی ، پیچ جاده به گونه ای است که دو کامیون با هم نمی توانند پیچ بزنند‌. آنها از حرکت متوقف شده و کمک می خواستند‌. من با سرپرست آنجا مدتی صحبت میکردم که راه حلی پیدا کنم‌. بالاخره به این نتیجه رسیدیم که راه حل وجود ندارد یک مرتبه فکری به نظرم رسید‌. پرسیدم اگر ما بتوانیم بار کامیون ها را خالی کنیم و دو کامیون را از هم جدا کنیم می شود که کامیون ها بدون بار از این پیچ خارج شوند و به جای مناسب تر بروند و دوباره به هم متصل شوند و بار را روی آنها بگذاریم ؟ قرار شد یک ساعت بعد جواب دهند‌.

نیم ساعت بعد جواب آمد که این کار میسر است‌. مشروط بر اینکه بار را دو هلی کوپتر قوی بلند کنند و در محل جدید دوباره روی کامیون ها بگذارد‌. خلاصه راه حل این بود که بار این دو کامیون توسط هلی کوپتر بلند شود و کامیون ها جدا شوند و چند کیلومتر دورتر که دیگر پیج وجود ندارد به هم وصل شوند و بار مجدد روی آنها قرار داده شود‌. اما فقط هلی کوپترهای مخصوص ارتش ممکن بود بتوانند این کار را انجام دهند و اجازه آنها منحصرا به دست شاه است‌.

قرار شد کامیون ها با بارشان همان محل بی حرکت منتظر بمانند تا من با ارتش تماس بگیرم‌. خوشبختانه در درباره یک اداره به نام «سرای نظامی» تاسیس شده بود‌. رئیس آن ارتشبد شفقت بود که من با او آشنا بودم‌. مرد تحصیل کرده و خوبی بود‌. به او مراجعه کردم و مشکل را شرح دادم و گفتم تقاضای کمک از ارتش دارم‌. او گفت که 15 دقیقه دیگر وقت ملاقات با شاه دارد و مراتب را گزارش خواهد داد‌. من به منزل رفتم به مجرد رسیدن به منزل تلفن زنگ زد‌. ارتشبد شفقت گفت شاه به سرتیپ خسروداد فرمانده هوانیروز دستور داده است که کمک کند‌. خیلی خوشحال شدم‌. خسروداد همسایه دیوار به دیوار منزل ما بود‌. او فرمان را دریافت کرده بود‌. گفت سه هلی کوپتر قوی به تجهیزات کامل امشب به محل خواهند رفت و عملیات از فردا ساعت 7 صبح با حضور خود او در محل شروع خواهد شد‌. این هلی کوپترها بسیار قوی بودند و کارکنان آنها خوب تعلیم دیده بودند‌. روز بعد خسرو داد در محل بود دستور داد کامیون ها را خالی کردند و بار را به هلی کوپترها به چند کیلومتر دورتر که زمین مسطح بود بردند‌. کامیون ها هم آزاد شدند و به نزدیکی بارها رفتند و دوباره هلی کوپترها بار را روی کامیون ها قرار دادند و حرکت آغاز شد‌. هلی کوپترها در همان ناحیه چند روز باقی ماندند تا بار به کوه های سرچشمه رسید و تخلیه شد‌. البته بدون کمک هلی کوپترها این انتقال میسر نمیشد‌.

بدین ترتیب تمام تجهیزات مس سرچشمه از بندرعباس به سرچشمه که حدود 6 هزار پا از سطح دریا بالاتر بود حمل و مجدا سوار شد و شروع به کار کرد‌. از این جهت مس سرچشمه مدیون کمک ارتش است‌. اکنون که به تاسیسات عظیم مس سرچشمه نگاه می کنید نمی توانید مشکلات و زحمات حمل این همه ماشین آلات را به این نقطه دور افتاده تصور کنید‌.

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.