| کد خبر: 13530 |

عباس نامجو:

نباید فریب ثبت جهانی را بخوریم

تین نیوز | زمانی که برای دیدن تمامی تاریخ و هرآنچه که بر این سرزمین گذشته و قرار است در اختیار وارثان آن قرارگیرد، سری به موزه می‌زنی، آن هم از پشت شیشه‌های قطور و ویترین‌هایی که گاهی به اصل بودن اشیای آن شک می‌کنی، این پرسش برایت پیش می‌آید؛ آیا واقعا میراثی که در این سرزمین برجای مانده تنها شناسنامه هویتی من به‌عنوان یک فرد متولد شده در سرزمینی است که شناخت درستی از آن ندارم؟ یا تمامی موجودیت و بودن من از ازل، تاکنون است. 
 
 قدم‌هایم را روی سنگفرش موزه کمی آهسته‌تر می‌کنم و به محل استقرار سرباز اشکانی می‌رسم، سربازی که در کودکی‌ام وقتی با اولیای مدرسه به بازدید از موزه تاریخ ایران آمده بودم، تنها یک دست نداشت، اما اکنون بدون دست بازهم ایستاده و صلابت خود را به رخ همگان می‌کشد.

به خود می‌گویم، برای پاسداری از این مرز پرگهر چه سرها و جان‌ها که فدا نشده است تا در راه آزادی و آزادگی آن صرف شود. ما برای صیانت از این میراث‌فرهنگی و تمامیت سرزمین مادری خود چه کرده‌ایم؟ آیا هنوز به این موضوع اعتقاد داریم که سرزمین کهن‌مان، قدمت و تاریخی به بلندای دماوند و البرز دارد؟ آیا به این معتقدیم، وظیفه ملی و مردمی ما است تا هر آنچه به ما سپرده شده، تمام و کمال به‌درستی به آیندگان بسپاریم و انتظار داشته باشیم نسل بعد با  رگ‌ و پی خود از آن پاسبانی کند؟ وقتی به تک‌تک اشیای موزه نگاه می‌کنم، انگار مردان و زنانی را می‌بینم که روح خود را در سفالینه‌ها و بشقاب‌های ترک‌برداشته جاگذاشته‌اند. نیاکان ما مردان و زنان بزرگی بودند، زیرا توانستند با وجود ستیزها و دشمنانی که درصدد نابودی آنان بودند، میراث خود را به نسل‌های بعد واگذارند تا آن یادگاری‌ها زینت‌بخش فرهنگ و تمدن چند‌ هزار ساله‌ای ما باشد.

حال درخصوص این میراث برجای مانده و هر آنچه که به نسل‌های بعد باید سپرده شود به سراغ دکتر عباس نامجو، باستان‌شناس و استاد دانشگاه رفتیم تا از زبان ایشان این مهم را جست‌وجو کنیم. او در کلاس درس به نسل جوان و دانشجویان خود راه صیانت از میراث‌فرهنگی را می‌آموزاند و معتقد است، نسل جدید به‌طور خودجوش راه نگهداری و شناسایی میراث‌فرهنگی را می‌یابد و به خوبی درک کرده است که با تاریخ می‌تواند حال و آینده‌ خود را بسازد.
 
مدتی کوشش شد تا بخش‌هایی از تاریخ ایران از کتاب‌های درسی مدارس حذف شود، حالا به هر بهانه‌ای! هرچند این کار توسط همه منتقدان و صاحب‌نظران  مورد انتقاد قرار گرفت اما به ‌هرحال باید بگوییم که یک اراده وجود داشت و شاید همین حالا هم وجود دارد که دریچه‌هایی از گذشته را به روی نسل امروز و سپس راه‌های رسیدن برخی از میراث‌های متعالی امروز را به سوی آیندگان مسدود کند.  نظر شما دراین‌باره چیست؟

این‌که در دو دوره‌ قبل یعنی دولت نهم و دهم، میراث فرهنگی و معنوی‌مان چند تکه شد و بسیاری از اسناد و مدارک تاریخی کشور در بی‌تدبیری مسئولان وقت نابود شد، همگان به آن اذعان دارند و معتقدم، بزرگترین جنایت تاریخی عصر ما بر سر میراث‌فرهنگی در این دوران اتفاق افتاده است. تصمیمات بدون برنامه و ناگهانی که خلق‌الساعه گرفته می‌شد و فشارهای سیاسی بر ابقای مدیران بی‌لیاقت این فاجعه را شکل داد.

زمانی که سازمان میراث در ۴ گوشه کشور پراکنده شد، بسیاری از اسناد و مدارک و حتی اشیای تاریخی نابود شد که به هیچ‌عنوان این صدمه قابل‌جبران نیست. به نظر من زمانی که قوم مغول توسط چنگیزخان برای از میان بردن تمدن غنی ایرانی کتابخانه‌ها را آتش می‌زنند و بسیاری از آثار تاریخی را خراب کردند، من باز از آنان زیاد دلگیر نمی‌شوم زیرا آنها پس از مدتی با دیدن قدمت و غنای تاریخی این فرهنگ و تاریخ در آن ذوب می‌شوند و دوران ایلخانی برای ما دوران طلایی اقتصادی، اجتماعی و علمی را به همراه می‌آورد، به‌عنوان مثال اسکناس و بهادارشدن کاغذ به‌عنوان اولین پول ایرانی در زمان آنان صورت می‌گیرد و بسیاری از دستاوردهای علمی و ادبی هم در زمان آنان رقم می‌خورد، اما متاسفانه دوران تاریکی را در دولت قبل سپری کردیم که با جنگ‌های رومیان و مغولان برای نابودی همه‌ آنچه داشته‌ایم، باید مقایسه شود.

 به نظر شما چطور می‌توان شرایط را برای بازبینی و ترمیم تبعات سوءتدبیرها فراهم کرد؟
نگاه سنتی به میراث‌فرهنگی کشور باید عوض شود و به‌دور از هرنوع سیاست‌بازی، درصدد حفظ نام‌ها و یادها باید اقدامات جدی و ضربتی صورت پذیرد، در شرایطی که پژوهشگاه میراث‌فرهنگی که دارای بالاترین رنکینگ در پژوهش و بررسی دستاوردهای تاریخی است به‌راحتی به حالت تعطیل درمی‌آید، تاریخ و میراث فرهنگی می‌شود، جولانگاه بازی‌های سیاسی و بده‌بستان‌های غلطی که جز ضرر برای این ملت چیزی به دنبال نداشته است.

به‌زعم کارشناسان گذر از دوران سنتی‌نگری و ورود به مدرنیته در میراث‌فرهنگی ضروری است و باید به سرعت میراث‌فرهنگی از گردشگری جدا شده و به میراث‌فرهنگی به‌عنوان زیربنای ساختارهای فرهنگی و اجتماعی نگاه واقع‌گرایانه‌ای شود.

همچنین پژوهشگاه‌ها و آزمایشگاه‌های استاندارد و مجهز برای ثبت و ضبط درست اشیا و اسناد تاریخی راه‌اندازی شود. میراث نیاز به هزینه‌کردن برای نگهداری و حمایت از خود دارد و باید نگاه اقتصادی و منفعت‌طلبی از آن برداشته شود.

 با شرایط فعلی می‌توان دوباره وضع را به حالت طبیعی بازگرداند و برای رسیدن به آن راهکار موثر چیست؟
من تصور می‌کنم تنها با بالابردن آگاهی عمومی و روشن‌ساختن مسیر برای نسل جوانی که بسیار دقیق نگر و نکته‌سنج است، می‌توان بسیاری از این نابودی‌ها را قدری به تأخیر انداخت. ایران به‌عنوان کانون تمدن منطقه و حتی بشریت چه بخواهیم یا نه، میراث‌دار تمدن کهنی هستیم که بیش از بسیاری کشورهای اروپایی سند و اشیای تاریخی دارد و تنها باید زیرساخت‌های ازهم پاشیده دوران قبل را مجددا با مشارکت مردم و بخش خصوصی مجوزدار احیا کرد.

در شرایط فعلی حاکمیت به تنهایی نمی‌تواند به احداث موزه‌های جدید و پژوهشکده‌های متعدد برای جمع‌آوری بسیاری از گنجینه‌هایی که هنوز در دل خاک مدفون هستند رأسا اقدام کند. حاکمیت باید از مجموعه‌داری به سمت هدایت و تعریف استراتژی برای نهادهای خودجوش و مردمی برود و از بخش خصوصی خوشنام با حفظ مالکیت ملی برای بهره‌گیری از سرمایه و دانش آنان برای تغییر شرایط استفاده کند.

بخش خصوصی می‌تواند با هزینه کم و سرمایه خود تعداد حفاری‌های بیشتری را انجام دهد و با مشارکت در احداث موزه‌های جدید شرایط را برای گنجینه‌هایی جدید فراهم سازد. درحال‌حاضر موزه‌ها تبدیل به انبارهایی شده‌اند که بدون برنامه‌ریزی، تنها به نگهداری اشیا می‌پردازند و این برای شناساندن غنای فرهنگی و تمدنی به نسل بعدی راه درستی نیست.

 چند وقتی است جوانان از طریق رسانه‌های مجازی و ایجاد ارتباطات آنلاین، راه منسجمی را برای بزرگداشت یادبودها و گرامیداشت ایام تاریخی به صورت خودجوش فراهم ساخته‌اند، آیا این امر در بالابردن آگاهی این نسل تاثیرگذار است؟
به نظر من روایت تاریخی از هر مسیری اگر به‌درستی صورت پذیرد، قابل‌تقدیر است و می‌توان امیدوار بود نسل جوان از مسیری که خود می‌داند به خوبی در جهت حفظ و حمایت از تک‌تک بناها و مکان‌های تاریخی خود که میراث‌فرهنگی آنان است، اقدام کند و ما نیز ناچاریم این اطلاعات و آگاهی را بدون سانسور در اختیار آنان قرار دهیم. مطمئنا مردم منتظر نمی‌مانند تا با اعلام عمومی از سوی نهادهای دولتی برای نجات و بازسازی میراث گذشتگان‌شان اقدام کنند. در صورتی که حاکمیت بتواند با هدایت این حمایت‌های خودجوش به‌دور از هر نوع خط و سیاستی گام بردارد بسیاری از بناها و مکان‌هایی تاریخی در خطر تخریب، نجات می‌یابند.

 آیا ثبت جهانی می‌تواند در اعمال توجه ویژه به بناها و آثار تاریخی موثر باشد؟
من ثبت جهانی را صحنه نمایشی می‌دانم که سازمان‌های بین‌المللی ازجمله یونسکو برای نفوذ در مسائل فرهنگی و اجتماعی کشورها سیاستگذاری کرده است و ما نباید اصل حاکمیتی خود جهت حفاظت از میراث فرهنگی را به دیگران بسپاریم، در ایران آیا تنها ۲۰ اثر باید ثبت جهانی شود، این ثبت‌ها ما را فریب می‌دهد و تا آنان اجازه ندهند ما نمی‌توانیم اقدامی انجام دهیم و از سایر آثار که شاید همانند ۲۰اثر در جهان اسمی به‌هم نزده‌اند، غافل می‌شویم. بناهای چهارطاقی درحال نابودی است، بسیاری از پل‌های تاریخی تخریب شده‌اند چون به ثبت جهانی نرسیده‌اند.

این نگاه به میراث باید تغییر کند و تا برون‌سپاری به بخش خصوصی و مردمی صورت نپذیرد، شاهد تخریب‌های خاموش میراث فرهنگی و معنوی خواهیم بود.

 چگونه می‌توان از یغما و نابودی میراث فرهنگی و معنوی جلوگیری کرد و آیا تنها گنجینه‌های زیرخاک جزو میراث ما هستند؟
در ایران بیش از ۳۱‌ هزار اثر تاریخی به ثبت رسیده است و هر روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود، خانه هنرمندان، آثار هنری و حتی آب‌انبارهای قدیمی جزو شناسنامه تاریخی شهرهای ما هستند، اما متاسفانه هنوز مستندسازی درست و منسجمی صورت نپذیرفته و تنها به گنجینه‌های زیرخاکی و بناهای تاریخی که تاکنون کشف شده است، اکتفا می‌کنیم در صورتی که بسیاری از ایرانیان دارای اشیا و اسناد تاریخی بسیار ارزشمندی هستند که متاسفانه از ترس ضبط توسط دولت هیچگاه آن را علنی نمی‌کنند درصورتی که با نظام‌مند ساختن تمامی گنجینه‌های در اختیار مردم و شناسنامه‌دار کردن آنها بر تعداد این میراث افزوده خواهد شد و می‌توان حتی جلوی قاچاق غیرقانونی را نیز گرفت و با در اختیار گذاردن موزه‌های خصوصی و نمایش این آثار تمامی مردم را از دیدن این گنجینه‌های پنهان منتفع ساخت.

تا زمانی که نگاه منصفانه به تاریخ و تمدن خود نداشته باشیم، نمی‌توانیم از موج نابودکننده‌ای که برای به سخره گرفتن گذشته‌مان به راه افتاده درامان بمانیم.  باید واقعیت تاریخی را بپذیریم و با احترام با آن برخورد کنیم، تحقیر تاریخ یعنی تحقیر قدمت و تمدنی که چندین ‌هزار‌ سال پیشینه پدرانمان را یدک می‌کشد و بدون نگاه به گذشته نمی‌توانیم آینده خود را بسازیم و باید آن را به‌درستی به نسل آینده منتقل کنیم. معتقدم با وجود تمامی خرابکاری‌ها هنوز می‌توانیم میراث‌فرهنگی و معنوی خود را به نسل‌های آینده بسپاریم.  به قول دکتر روحانی، معرفی نشانه‌های تمدن غنی ملت ایران، پیام فرهنگ، دانش و بزرگی این ملت به جهانیان است و باید آن را به نسل آینده به‌خوبی منتقل کنیم.

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.