| کد خبر: 254522 |

داستان مس سرچشمه به روایت رضا نیازمند؛

◄ استخدام مدیرعامل آناکاندا در مس سرچشمه

مس سرچشمه در وسط سلسله کوه هایی است که از یک طرف به رفسنجان و از طرف دیگر به سیرجان مرتبط می شود.

تین نیوز

رضا نیازمند از پایه گذاران سازمان مدیریت صنعتی و سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود. وی فردی کارآفرین، صنعت‌گر و مدیر اجرایی ایرانی بود، از وی یعنوان یکی از مروجان و پایه گذاران توسعه صنعتی در اقتصاد ایران یاد می‌شود. او همچنین کارخانجات متعدد نساجی و ... را از ورشکستگی به سودآوری رساند.

در ادامه بخش دیگری از خاطرات او را می خوانیم:

پس از امضای قرارداد با آناکاندا ما شروع کردیم به ساخت جاده و شهرسازی برای سکونت کارمندان و خوب پیش رفتیم. مس سرچشمه در وسط سلسله کوه هایی است که از یک طرف به رفسنجان و از طرف دیگر به سیرجان مرتبط می شود.

راه سیرجان خیلی شیب دار و سخت بود ولی راه رفسنجان گرچه طولانی تر بود، دارای شیب بهتر بود. بدین جهت من شهر رفسنجان را مرکز موقت کردم تا جاده به معدن ساخته شود و ما در نزدیکی معدن شهر جدیدی برای کارکنان و کارگران و نصب کارخانه های تغلیظ مس بسازیم.

این کار بزرگ برای من بسیار سنگین بود. خصوصا اینکه من هیچ گونه اطلاع و تجربه درباره معدن مس پورفیری، آن هم به این عظمت نداشتم و در ایران هم کسی نبود که بتواند به من کمک کند. اما باز اتفاقا از یکی از این امریکایی ها شنیدم که مدیرعامل قبلی شرکت آناکاندا به نام برینکرهاف کسی بوده که مس شیلی را راه انداخته و اکنون بازنشسته شده و در نیویورک و دوران بازنشستگی را می گذراند.

بیشتر بخوانید :

کلید مشکل من پیدا شد. آدرس آن شخص را گرفتم و رفتم نیویورک و او را پیدا کردم. مردی دوست داشتنی بود و خودم را معرفی کردم و سر صحبت باز شد. گفتم با بیکاری و دوران بازنشستگی چه می کنید؟ گفت ناراحت هستم، گفتم حاضرید مشاور شخصی من بشوید؟ من روزی صد تصمیم باید بگیرم در کار استخراج و اکتشاف مس هم وارد نیستم. شما به من مشورت بدهید هیچگونه مسئولیت هم ندارید. همسرش آنجا بود و او هم گفت من از بیکاری ناراحت هستم. گفتم من در ایران شما را به گردش های توریستی می فرستم.

برینکرهاف پس از مشورت با همسرش گفت من حاضرم ولی ماهی 20 روز می آیم. پرسیدم چرا؟ گفت من در شیلی زیر آفتاب کار می کردم صورت من خال های سرطانی دارد. پزشکم گفته که ماهی یک خال را بر می دارد. لذا من ماهی 10 روز باید بیایم اینجا درمان کنم و برگردم. گفتم پیشنهاد شما را قبول می کنم.

من به ایران برگشتم و برینکرهاف هم چند روز بعد آمد و در اتاقی که چسبیده به اتاق من بود دفتر خود را درست کرد. از آن به بعد برخی اوقات او تنها می آمد و برخی اوقات همراه همسرش. برای آنها یک سوئیت بسیار خوب در هتل هیلتون گرفته بودم و وقتی به ایران می آمد هتل یک اتومبیل با راننده در اختیارش می گذاشت.

اولین ماه که گذشت برینکرهاف درباره حقوقش چیزی نگفت. من هم تا آن روز درباره حقوق او چیزی نگفته بودم. اکنون که اولین ماه گذشته به حسابداری گفتم از او بپرسند که هزینه آمدن و حقوقش چقدر است و پرداخت کنند. او پول بلیت هواپیما و مبلغی که اگر اشتباه نکنم دو هزار دلار بود گفته بود و حسابداری پرداخت کرده بود. (البته خدمات او بسیار بیشتر ارزش داشت. ریج (رئیس مهندسین معدن) به من گفت که آقای برینکرهاف مشهورترین کارشناسی است که برای طراحی چاله های اکتشاف (Open Pit) وجود دارد. اگر او نبود ما با مشکلات زیادی مواجه می شدیم. به زودی وقت ساخت کارخانه ذوب مس، کارشناسان گفتند که این کار را باید به مناقصه  بگذاریم.

مدارک مناقصه تحت نظر آقای برینکرهاف تهیه شد و در روزنامه اروپا و امریکا منتشر شد. پنج شرکت بزرگ آمریکایی شرکت کرده بودند و شرکت مشهور پارسونز اند جوردن برنده شد و قرارداد بسته شد. اگر برینکرهاف نبود من به تنهایی نمی توانستم این کار بزرگ را انجام دهم.

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.