| کد خبر: 37065 |

◄ کاهش قیمت نفت را به فال نیک بگیریم؟ / بخش دوم

تین نیوز | در بخشی دیگر از گزارش مربوط به " نگاه شما در شبکه‌های اجتماعی"، موضوع زیر که در اتاق فکر حمل و نقل در شبکه‌اجتماعی " لینکدین " مطرح شده‌است به همراه دیدگاه‌های اعضای این اتاق فکر بازنشر می‌شود:

کاهش قیمت نفت را به فال نیک بگیرم یا درمصیبت آن برای صنعت حمل و نقل بر سر و سینه بزنیم؟
قیمت نفت در مدت کوتاهی از بالای صد دلار به نزدیک شصت دلار (در دی ماه 93 ) سقوط کرده است. هنوز هم خبری از تثبیت قیمت نیست. برخی آنرا توطئه سیاسی امریکا و عربستان علیه ایران و روسیه می دانند و برخی آنرا توطئه ای اقتصادی می دانند برای زمین زدن تکنولوژی " شیل اویل" در برابر نفت سنتی. دلیلش هر چه باشد ظاهرا برگشت به نفت صد دلاری رویا و دست نیافتنی است. کشورهایی مثل ایران بلافاصله از آن متاثر شدند و پیش نویس لایحه بودجه سال بعد بر طبق این واقعیت ملموس اصلاح شد.
به نظر شما تاثیر این کاهش درآمد ملی، بر سرنوشت بخش خصوصی ( از جمله در بخش حمل و نقل ) و رابطه آن با دولت چیست؟ بر سرمایه گذاری در این بخش چیست؟ بر تقاضای حمل و نقل بار و رونق توریسم ( یکی از مشتریان اصلی حمل و نقل مسافری ) چیست؟ بر تولید تجهیزات ریلی چیست؟ بر اجرای پروژه های عمرانی دولتی ( از جمله در بخش حمل و نقل ) چیست؟ بر رشد اقتصادی چیست؟ بر فساد اداری چیست؟
یادمان باشد در سال 76 نیز قیمت نفت به حدود ده دلار کاهش یافت و تغییراتی در مناسبات دولت با بخش خصوصی مشاهده شد.
باید این تحول را به فال نیک گرفت یا بر سر و سینه زد؟ 

لینک نظرات قبلی

مجید نظر داده است: 
مشکل من در درک عنوان توطئه است. اتفاقا بر می گردم به لغت "بازی" که شما به درستی استفاده کرده اید. به راستی منظور از بازی در تعاملات بین المللی چیست؟ آیا در این بازی سیاسی و اقتصادی خدای نکرده حلوای رایگان خیر می کنند؟ آیا سر میز بازی یک طرف به دیگری اعتماد کامل دارد و یا کاملا از منافع خود مدبرانه مواظبت می کند؟ چگونه است که همواره آنها برنده این بازی هستند و ما محکوم به رعایت قواعدی که آنها برای بازی تعیین کرده اند می باشیم؟ این چه نوع بازیست که هر گاه بخواهند قیمت را بالا می برند و هر گاه اراده کردند به پائین می کشند؟ چرا باید بپذیریم که در بازار خاص نفت که اتفاقا بازیگران زیادی هم دارد در مورد ما توطئه ای رخ داده است؟ مثلا آیا در خصوص روسیه هم که در این بازی متضرر گردیده توطئه ای در کار است؟ و یا در مورد ژاپن و کره و چین و سایر قدرت های نوظهور توطئه ای در کار نیست؟
در اینکه رفتار غرب با ایران به ویژه طی قرن اخیر آمرانه و خارج از اصول درست مناسبات بین المللی بوده است بنده هم موافقم اما همه آن را ناشی از طرف مقابل نمی دانم بلکه نقش سیاست مداران خودی را در شکل گیری این بستر تاریخی به مراتب بیشتر می دانم. از طرفی آیا نباید بپذیریم که در همین برهه های تاریخی مبنای تعاملات ما با دنیا بر اساس تئوری توطئه شکل گرفته و چه بسا در پشت این تئوری ناکارامدی های خود را پنهان نموده باشیم؟
مثال بارز آن همین موضوع تحریم ها طی چند سال اخیر است. به کرات با مسایلی مواجه شده ام که مدیران ذیربط در موضوعاتی که چندان هم با مقوله تحریم مرتبط نبوده اند به دلیل ضعف در برنامه ریزی و مدیریت از اجرای وظایف خود به آن دلیل واهی کوتاهی نموده اند.
پیشنهادم جایگزینی واژه بهتری بجای توطئه است. واژه ای که همان ابتدا تکلیف ما را در قبال بهتر بازی کردن مشخص کند نه اینکه عاملی شود برای رفع مسئولیت و انتخاب مواضع رادیکال در صحنه بین المللی.

مهدی نظر داده است:
من هم با فرافکنی های توطئه انگارانه ای که با قصد سلب مسئولیت به راه می افتد و اتفاقا در جامعه ما هم فراوان است، موافق نیستم. اما کلمه «توطئه» را با آگاهی از معنای آن به کار برده ام. اصطلاح «بازی» که به آن اشاره فرمودید در متن «تئوری بازی» در مدیریت به صورت زیر تعریف شده است: « برهم کنش منطقی و آگاهانه نقش آفرینان در جایی که تصمیم برخی از نقش آفرینان بر بهره حاصل توسط دیگر نقش آفرینان تاثیر بگذارد.» (منبع : http://www.gametheory.net)
در مقابل تعریف «توطئه» حاکی از «همداستانی در عمل برای تحصیل یک نتیجه مطلوب» است و در تعابیر غلیظ تر از بار منفی این کلمه ، مقاصد و طرح ، عمل و نتایج فعل توطئه ممکن است مجرمانه، غیرمشروع، شرارت انگیز ، خیانت ورزانه، یا خرافی توصیف می شود. (منبع: http://dictionary.reference.com/ )
این که ما از روی قرائن و شواهد موجود مثلا در زمینه همکاری بین عربستان سعودی و ایالات متحده علیه روسیه در بازار نفت، به شیوه استقرا به توسعه یک «توطئه» حکم کنیم، کار غلطی نیست. هر چند پروپوگاندای رسانه ای بخواهد این حرکت را در بازی موازنه قدرت جور دیگری جلوه دهد و از جمله استفاده از اصطلاح توطئه را مذموم و دشمن انگارانه (پارانویایی) جلوه دهد. از طرفی در علوم سیاسی و جامعه شناسی، با بهره گیری از عبارت «تئوری توطئه» و ارتباط دادن آن با اغراض پارانویایی و جهل افراد مطرح کننده چنین فرضیاتی، به نحوی غیرعلمی استفاده از آن را ناشایست جلوه می دهند. به نظر من این موضوع ریشه در ماهیت و ساخت قدرت و اغراض صاحبان آن در طی تاریخ دارد. در جهانی که فراماسون ها و ایلومیناتی ها و کابالیست ها و.... در صدر هرم قدرت و ثروت قرار می گیرند، استفاده از لفظ توطئه ( هر چند با توسل به شیوه های سلبی غیرعلمی) تابو می شود و از تصمیم گیری های کلان درباره حیات ملت ها و نسل ها تعبیر به «بازی» می شود. به نظرم استفاده از لفظ «توطئه» حق و صحیح است؛ هر چند چنان که فرمودید منجر به واکنش صاحبان غرض به صورت انگ زنی «رادیکال» به قائل آن خواهد شد و افراد بی مسئولیت هم از آن برای فرافکنی استفاده می کنند.

علی نظر داده است:
صنعت حمل و نقل مانند تمام صنایع دیگر در ایران در درجه اول قربانی سیاست های ناکارامد اقتصادی و مدیریتی مسئولان می باشد. کاهش سهم نفت در بودجه سال جاری نه نشانه کاهش اتکای اقتصاد ایران به نفت، بلکه نمایشی دیگر از هنر بودجه نویسی مسئولین محترم است. به گفته کارشناسان سهم واقعی بودجه ایران از نفت همچنان بالای 70 درصد است و طراحی جهت دار بودجه (سهم 33 درصدی نفت) چیزی جز فرار از واقعیت نیست. در بودجه امسال سهم نفت 33 درصد عنوان شده است. اما اگر نفتی صادر نشود، بسیاری از اقلام درآمدی دیگر تحقق پیدا نمی‌کند. به عبارت دیگر منشاء 70 درصد درآمدهای بودجه سال آینده به طور مستقیم و غیرمستقیم به اقتصاد نفت مربوط می‌شود.

به نظر من ایران اگر واقعا در صدد کاهش درآمدهای نفتی می باشد، در گام اول باید لایحه بودجه را اصلاح کند و رو در رو با واقعیت قرار گیرد. به عنوان مثال، یکی از واضح ترین ایرادات لایحه بودجه در نظر گرفتن کل درآمد فروش نفت به جای سود واقعی حاصله از از این صنعت می باشد. این معضل در کنار مشکلات دیگر از جمله خالی بودن صندوق ذخیره ارزی (که علت آن ضعف مدیریتی و نه توطئه خارجی است) باعث شکه شدن اقتصاد ایران در مواجهه با نوسانات قیمت نفت می شود. لذا به جای توهم توطئه، بهتر است کمی واقع گرایانه تر به مسئله نگاه کرد.

مهدی نظر داده است:
اگر نگاهی به بودجه های مصوب در دهه های 1370 و 1380 بیندازید و سهم درآمد نفتی از بودجه را لحاظ کنید، می بینید که اتکای مستقیم بودجه به درآمد نفت کاهش یافته است و اتکای غیر مستقیم منابع بودجه ای نیز البته جای کار دارد و البته ساختار اقتصادی کشور را نمی توان یک شبه دگرگون کرد. در مورد «توهم توطئه» هم از روی اظهار نظرتان فکر می کنم شما در ایران زندگی نمی کنید و اخبار را نیز تعقیب نمی کنید، و گرنه در هیچ کجای جهان بر هیچ کس پوشیده نیست که ایران سال ها است تحت تحریم های صریح و ضمنی قرار دارد و این موضوع از سال 2012 میلادی به غایت تشدید شده و قصد قدرت های جهانی از این کار نشانه رفتن قدرت اقتصادی ایران و زمینگیر کردن آن است و این یک توهم نیست و یک واقعیت تلخ است. در مورد بازار انرژی هم که وضعیت مشخص است. اگر می فرمایید موضوع سیاسی نیست، منشا و علت درج این خبر رویترز را بفرمایید:
http://uk.reuters.com/article/2014/12/20/mideast-crisis-syria-iran-idUKL6N0U33WG20141220

سید مرتضی نظر داده است:
دولت محترم در لايحه بودجه پيشنهاد كرده برای كاهش تاثير افت قيمت نفت، سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای نفتی كه بايد بيش از 30 درصد باشد به 20 درصد تقليل يابد تا بخش دولتی فشار افت قيمت نفت را متحمل نشود.
اين پيشنهاد خلاف سياست های اقتصاد مقاومتی و خلاف روند كاهش اتكاء به درآمدهای نفتی و خلاف روند افزايش نقش بخش غيردولتی است.
به نظر می رسد كاهش قيمت نفت باعث تشديد شرايط ركود تورمی می شود زيرا كاهش درآمد دولت باعث كاهش اعتبارات عمرانی و كاهش حمايت از توليد می شود و لذا عاملی در جهت ركود است از سوی ديگر كمبود درآمد ارزی قيمت دلار را بالا می برد و در نتيجه باعث تورم می شود بنابراين پيشنهاد كاهش سهم صندوق توسعه ملی ظاهرا موجه است. جدا از اين موضوع دولت برنامه های قابل توجهی برای كاهش شرايط ركود تورمی دارد كه برخی در لايحه خروج از ركود و برخی در سياست های ابلاغی دولت مشخص شده است و خوشبينانه فكر می كنم تاثير كاهش قيمت نفت كمتر از تاثير برنامه های دولت و مجلس باشد و در نتيجه دولت با سرعتی كمتر از پيش بينی های قبلی موفق به خروج اقتصاد از شرايط ركود تورمی شود.

مجید نظر داده است:
درست است که کاهش قیمت نفت به طور مستقیم بر بودجه و به ویژه طرح های عمرانی اثرگذار است اما بنده این کاهش را در درازمدت به نفع کشور می دانم. اولا در شرایط درامدهای بالای نفت تجربه نشان داده که کشور به سمت اتخاذ تصمیمات غیرکارشناسی و تورم زا می رود. نمونه آن هم  8 ، 9 سال اخیر که با وجود چند صد میلیارد دلار درامد اتفاق خاصی در اقتصاد مولد کشور نیافتاد. دوم اینکه اگر درامدهای کلان نفت را نوعی پول بادآورده تعبیر کنیم به همین دلیل اولا هزینه ها افزایش محسوسی دارد و ثانیا به دلیل عدم امکان جذب منطقی چنین درامدی آن را صرف طرح های من درآوردی نظیر پرداخت یارانه و اجرای طرح های عمرانی غیر موجه خواهیم کرد که مصداق های بسیاری برای آن وجود دارد.
معمولا در شرایط فشار بودجه ای کشور به سمت استفاده حداکثری از منابع و افزایش بهره وری خواهد رفت. در مجموع نتایج بهتری برای کل اقتصاد کشور به همراه دارد. البته ممکن است موضوع سرمایه گذاری بر روی اکتشافات جدید نفت و گاز کاهش یابد که البته با بهبود شرایط سیاسی می توان از سرمایه گذاری خارجی نیز به عنوان جایگزین سود برد.

سید مرتضی نظر داده است:
در بسياری از كشورها كاهش قيمت جهانی نفت باعث كاهش هزينه تمام شده كالاها و خدمات و در نتيجه رونق صنايع و خدمات متكی بر مصرف فرآورده های نفتی می شود و به خصوص كشورهای وارد كننده نفت از اين كاهش قيمت منتفع شده و در برخی از كشورهای ضعيف تاثير محسوسی بر تراز مالی ملی خواهد داشت ولی در كشور ما تا هنگامی كه قيمت عرضه فرآورده های نفتی در كشور مستقل از قيمت جهانی آن تعيين می شود كاهش قيمت نفت در بازار جهانی و يا افزايش قيمت آن تاثير مستقيم بر بخش حمل و نقل به عنوان مهمترين مصرف كننده فرآورده های نفتی ندارد.
در اين شرايط تاثير كاهش قيمت نفت بر صنعت حمل و نقل در حد تاثير ناشی از تورم عمومی و كاهش احتمالی تسهيلات دولت و كاهش اعتبارات عمرانی دولتی خواهد بود و در مجموع كاهش قيمت جهانی نفت باعث تاثير منفی بر صنعت حمل و نقل می شود ولی آقاي كشاورزيان معاون وزير و يا آقای حميد حسينی از اتاق بازرگانی اين كاهش قيمت نفت را به سود بخش حمل و نقل عنوان می كنند كه منطق آنها را نمی دانم.

مهدی نظر داده است:
من دو مطلب را در خلال یادداشت ها دیدم و آنها را ذکر می کنم: مطلب اول آن که نفت یک موهبت الهی است که ما در کشور خود از آن برخورداریم و بسیاری از کشورهای جهان حسرت داشتن آن را دارند و بسیاری دیگر که از آن برخوردار هستند در راستای منافع ملی خود از آن بهره گرفته اند: شاهد مثال آن را در نفت دولتی نروژ، اقتصادهای نفتی کشورهای حاشیه خلیج فارس، و حتی اقتصاد خام فروشانه ونزوئلا قابل مشاهده است. این که ثروت سرشار ناشی از نفت در سال هایی به باد رفته، مرهون فعالیت مفسدان اقتصادی ( مانند امیرخسروی ها و افرادی که از یکی از آنها به ب.ز. نام می برند) و عقبه حمایت کننده آنها در کشور بوده است. در کنار این روند تاریخی است که باید به آثار ایجاد بازارهای سیاه دور زدن تحریم ها، پرداخت یارانه نقدی به مردم، القای بحران نقدینگی توسط بانک ها، ناامنی بازارها و خواب سرمایه ها، بستن مرزها و ایجاد بازارهای شبه رقابتی برای تامین منافع برخی بنگاه ها، گریز از مالیات، مسئله پراید و .... پرداخت. در کنار این موضوع ما تهدیدهای نظامی و امنیتی متوجه کشور از خارج مرزها را نیز داریم که پرداختن به آنها بسیار هزینه بر بوده است. در سال هایی که کشورهای صادرکننده نفت صندوق های ذخیره ارزی شان را از دلارهای نفتی انباشته می کردند و پروژه های ملی شان را توسعه می دادند، ما برای جبران آثار نامطلوب ناشی از این سوءعملکردها، فقدان نظارت ها، بیماری ها، بی انضباطی ها، فتنه ها، فسادها و ابتلاها،به نفت فشار آورده ایم و اگر این نفت بیچاره نبود، نمی دانم ما چکار می کردیم؟ از این رو تاکید می کنم که باید نفت را یک نعمت خدادادی تلقی کنیم و مشکل را در جای دیگر دیده و در پی حل آن باشیم. مطلب دوم آن که چنان که عرض کردم، با احتساب قیمت 29 سنت قیمت یک لیتر بنزین با احتساب نرخ تسعیر هر دلار به 35000 ریال، کشور ما بعد از ونزوئلا ارزان ترین بنزین دنیا را ارائه می کند. البته ما در شمار یکی از واردکنندگان بزرگ بنزین نیز هستیم و ارزش افزوده بخش قابل توجهی از نفت خامی که می فروشیم، از محل همین درآمدهای خام فروشانه به جیب کشورهای فروشنده بنزین بر می گردد. علاوه بر این بر اساس قدرت خرید خانوار ( بر اساس مشاهدات در جامعه و نه آمارها) حتی با این قیمت نیز سوخت گران است. اتلاف سوخت در کشور ما بالا است (به دلایل متعددی از قبیل ترافیک، طراحی موتورهای درونسوز ساخت ایران، کیفیت سوخت، فرهنگ حمل و نقل، و...)و هزینه های ناشی از آلایندگی آن ( در وجوه محیط زیست و سلامت) بیداد می کند. از این رو فکر نمی کنم حتی کاهش قیمت جهانی بنزین نیز نمی تواند محرک مثبتی برای بخش حمل و نقل کشور تلقی شود. 

حبیب نظر داده است:
کاهش قیمت نفت در سطح جهان جدای از ضررهای درآمدی برای کشور های صادر کننده نفت از جمله ایران باعث کاهش بهای تمام شده محصولات تولیدی از نفت و یا وابسته به نفت می گردد که این امر می تواند به افزایش تولید محصولات در سطح جهان منجر گردد، با توجه به ثبات تقاضا، افزایش عرضه موجب کاهش قیمت محصولات خواهد گردید که خود باعث نیاز بیشتر جهان به حمل و نقل کالا های تولید شده را در پی خواهد داشت، آنچه مسلم است کاهش جهانی قیمت نفت به نفع صنعت کشتیرانی خواهد بود و شاید یک فرصت جدید را جهت احیای فعالیت به آنها اعطاء نماید، به شرطی که تحریم ها دست و پای آنها را در عرصه بین الملل نبندد.

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.