بلندمرتبهسازی رایج در ایران هزینهکردن از جیب مردم است
تیننیوز| وبلاگ عباس آخوندی- سخنرانی وزیر راه و شهرسازی در افتتاحیه سومین کنفرانس بناهای بلند با اشاره به وضعیت کنونی کلانشهرهای ایران، با تاکید بر بازخوانی زندگی شهری مدرن در ایران گفت: برای توسعه و آینده ایران باید به نقد مدرنیته و تبعاتی که در کشور به جای گذاشته اندیشه کنیم.
بحثی که در این کنفرانس مطرح میکنم بحث بازخوانی شهرهای مدرن ایران یا بازخوانی زندگی شهری مدرن در ایران است. مدتی است که راجع به وضعیت شهری در ایران اندیشه میکنم و اینکه اگر کسی بخواهد تصویری از شهرهای ایران داشته باشد چه نقشی به ذهنش متبادر میشود.
بسیار به این موضوع اندیشه کردهام که تصویری که از تهران، مشهد، اصفهان و یا هرکلانشهر دیگری وجود دارد و همچنین وضعیت زندگی شهری در ایران بازتابدهنده چه تفکریست؟
وضعیت زندگی شهری ایران بازتابدهنده اغتشاش ذهنی در عصر معاصر است. وضعیت شهرها بازتاب نحو تفکر ایرانی در وقت حاضراست. به گمان من، اگر کسی بخواهد تصویری از نحوه نگاه ما به زندگی و تصور ایرانی از زندگی مدرن ارائه کند کافی است یک عکس هوایی از شهرهای بگیرد و آن را نشاندهد. معماری و شهرسازی در ایران نشاندهنده وضعیت تفکر معاضر ایرانی است که اگر خوب است که میتوانیم سرافراز باشیم و اگر دارای اشکالاتی است باید اندیشه کنیم که اشکالات آن کجاست و چرا به چنین وضعی گرفتار آمدهایم.
خیلیها برای توسعه ایران و آینده آن نظرشان این است که به نقد سنت بپردازیم و بگوییم سنت چه گرفتاریهایی داشت و از نقد سنت به توسعه برسیم. درحالی که به گفته یک اندیشمند تاریخی نیز میتوان به روش معکوس فکر کرد، یعنی به نقد مدرنیته بپردازیم و اندیشه کنیم که فهم ما از زندگی مدرن چه بود که دچار چنین وضعیتی شدیم.
نمیگویم نیاز نداریم سنت را نقد کنیم اما نیاز داریم به این مفهوم بنیادیتر نقد داشته باشیم که تجلیات مدرنیته در ایران چه دستآوردهایی داشته است. از کجا حرکت کردیم و به کجا رسیدیم؟
کنفرانس بناهای بلند جایی باشد که مبناییتر و بنیادیتر به مفهوم بناهای بلند که نماد دنیای معاصر ایرانی است بپردازد. این نگاه نه فقط از منظر ترافیک، نما و معماری به صورت تکبعدی بلکه همهجانبه باشد. باید اندیشه کنیم که نماد مدرنیته در ایران چه وضعیتی را برای ما ایجاد کرده است.
دوستان براین باور بودند که احداث ساختمان صد طبقه در ایران نشان از اقتدار کشور است. آیا واقعا ساخت بنهای بلند نشان از اقتدار ایران دارد؟ در هر صورت، من معتقدم که این کنفرانس باید جایی باشد که بتوان در آن به بازخوانی و بازاندیشی زندگی مدرن در ایران پرداخت؟
توجه به بناهای بلند از منظرهای غیر مهندسی
شاید این کنفرانس بتواند مفهوم مدرن زندگی معاصر را که بناهای بلند، نماد آن است مورد توجه قرار دهد. به بناهای بلند میتوان از منظر اقتصادی، سیاسی، معماری، جامعهشناسی، زیستشناسی، ترافیک و سایر علوم توجه کرد.
در اقتصاد سیاسی بحثی تحت عنوان برونریز (externalities) وجود دارد. مفهموم برونریز است که میگوید انسانها علاقمند هستند تا هزینه خود را بیرون بریزند و به دیگری تحمیل کنند.
فرض کنید ساختمانی معمولی دارید و میخواهید آب پشتبام آن را جمعآوری و دفع کنید، سادهترین روش آن است که ناودانی بزرگ بگذارید و آب را به داخل کوچه بریزید که این روش ارزانترین روش برای دفع آبهای سطحی است. البته این روش برای مردم و عابران منشاء هزینه است.
اما اگر قرارباشد این آب از طریق سیستم جمعاوری آبهای سطحی جمعآوری و دفع شود نیازمند کانالکشی است تا دفع آب به صورت سیستماتیک انجام شود. طبیعی است روش آول سادهتر و کم هزینهتر است اما به قیمت تحمیل هزینه به مردم، عابران و شهرداری. به این وضعیت می گویند برون ریز هزینه شخصی به جمع.
حال میتوانیم به نحوه دفع پسابهای صنعتی توجه کنیم. سادهترین و کمهزینهترین وضع برای صاحب کارخانه که آب را داخل رودخانه بریزد و بدین ترتیب رودخانه که محل تامین آب شرب و کشاورزی مردم است را آلوده سازد. البته این روش برای سوداگران کمهزینه خواهد بود، لیکن برای مردم په؟ برای مردم دارای هزاران پیآن ملی و بهداشتی خواهد بود.
ساخت یک ساختمان بلند و بیضابطه تمام آسایش و زندگی همسایگان را به خطر خواهد انداخت، بدین معنا یک سوداگر در ساختمان بلند در محلهای که ارتفاع ساختمانها مشخص است برای اینکه به سود بیشتری برسد از تمام حقوق مردم از خدمات شهری، معابر، ترافیک، آموزش، بهداشت، فضای سبزگرفته تا آفتاب و بهرهوری از منابع زیستی با کمک کدخدا که شهرداری است میزند تا به منافع بیشتری برسد. در واقع هزینههای خود را به شهر تحمیل میکند. این همان برونریز هزینههای یک نفر به دیگران است.
برونریز کردن هزینه از منظر اقتصاد سیاسی به نفع سرمایهگذار و ذینفع و به ضرر جامعه است. یا به عبارتی خوردن از کیسه مردم است.
وظیفه دولتها درونی کردن هزینههای برونریز (internalization of externalities) است، بدین معنا که باید صاحبخانه را موظف کرد تا ناودان به معبر عمومی نگذارد و هزینهی خود را بار به ملت نکند و با روشهای سیستماتیک آب پشت بام خود را جمعآوری و دفع کند. هر فردی باید تمام هزینههای متعلق به خود را خودش متحمل شود و یا باز به عبارت دیگر، هزینهها باید درونی شوند.
در موضوع سرمایهگذاری صنعتی نیز وقتی میگوییم پساب صنعتی باید تصقیه شود و پساب تصفیهشده به رودخانه و یا هر سامانه عمومی ریخته شود بدین معناست که کارخانهدار باید هزینههای تولید کارخانهاش باید خودش متحمل شود و این هزینه نباید به جامعه بار شود. همچنین وقتی به یک مدیر بیمارستان گفته میشود فضولات بیمارستانی را باید با روشها و مقررات خاص دفع کند بدین معناست که باید آن را جزو هزینههای بیمارستان قرار داده و نباید هزینههایش را مردم متحمل شوند.
بلندمرتبهسازی از مجرای خرید و فروش شهر از منظر اقتصادسیاسی هزینهکردن از جیب ملت است
مسئله اصلی ما در حال حاضر عدالت است، عدالت به این معناست که هر زمینی دارای ظرفیتی است که در طرح شهر برای آن منظور شده است. مالک موضف است به همان مقدار بسنده کند و شهرداری نیز به عنوان تامین کننده نظم عمومی و حافظ حقوق شهروندان از این حقوق مراقبت کند. در این منطق، خرید و فروش این ضوابط معامله حقوق مردم توسط مدیران شهری و تحمیل هزینه سوداگران به شهر است.
معتقدم بلندمرتبه سازی در ایران از منظر اقتصاد سیاسی هزینهکردن از جیب ملت ایران است و نفع کوتاهمدتی را برای اقشار خاصی ایجاد از طریق سربار کردن هزینههای فراوان به ملت ایجاد میکند.
این نکته بسیار مهمی است که میگویند حکمرانی کشوری خوب و موفق است که بتواند همه افراد را موظف کند تا هزینهای به دیگری تحمیل نکنند. بدین معنا اگر کسی توانست پساب صنعتی را به رودخانه بریزد، در آن کشور عدالت اجرا نشدهاست.
اهواز گرفتار این دو مسئله اصلی است. تصورش برای ما سخت است که ساکنان این شهر بر روی منابع نفت و در کنار پرآبترین رودخانه ایران زندگی کنند و اصلیترین مسئلهشان آب و دفع فاضلاب باشد. همهی اینها بخاطر برون ریز پساب صنعتی و شهری به رودخانه کارون است.
بحث برونریز در اقتصاد سیاسی به حوزههای فرهنگی، اجتماعی و امنیتی هم تسری مییابد و کارکردهای بسیار زیادی دارد. وی افزود: متأسفانه در ایران برخی با کمال افتخار میگویند پروژه هایی را اجرا کردند بدون آن که هزینه کنند، مفهومش این است که در اجرای این پروژهها هزینه از منابع صاحب پروژه نشده و به جایش تمام هزینه به جامعه بار شده است.
وضعیت موجود شهرسازی در ایران بازتاب دهنده وضعیت شهرهای غارت زدهاست که هر گوشه آن توسط کسی ثروت انبوهی از محل هزینهکرد از جیب دیگران جمع شدهاست. از همینرواست که تا این حد شلخته و بینظم و پلشت است. چون محصول توافق سوداگران و مدیریت شهری در تصاحب حقوق عمومی است. نتیجه این نوع مدیریت شهری در ایران که منافع خاص و شخصی عدهای را به جامعه تحمیل کرده و با حراج منابع زیستی شهر، هزینه دسترسی افرادی خاص به منافع و رانت را کاهش و در مقابل هزینه را به مردم تحمیل نموده است همین شهرهای غیر قابل سکونت است.
فناوری اجازه هرنوع تصرفی را در طبیع را به ما نمیدهد
ایران کشوری است که در منطقه نسبتا خشکی واقع شده و نگاهی به تاریخ شهرسازی ایران نشان میدهد زندگی شهری و سکونتگاهها در این کشور به شدت پراکنده بوده است. اما بعد از آمدن فناوری به ایران این تصور ایجاد شد که ما به لطف فناوری میتوانیم شیره طبیعت را بکشیم و هرجا خواستیم می توانیم هرگونه تصرفی در منابع زیستی انجام دهیم. این نکته بسیار مهمی است که در بازخوانی مدرنیته ایران باید مایه عبرت باشد.
در ایران، طبیعت، منابع زیستی، و از همه مهمتر آب و هوا اجازه نمیداد تجمع زیادی در شهرها صورت بگیرد. این درک غلط از زندگی شهری است که فناوری میتواند هرنوع تصرفی را در اختیار ما قرار دهد و ما با فناوری میتوانیم همه چیز را تغییر دهیم.
متأسفانه در جامعه سیاسی و آکادمیک ما به این دو مسئله مهم کمتوجهی میشود.
تصور کنید آب از دریای عمان به تهران بیاید، همچنین تمامی وسایل نقلیه به وسایل نقلیه هیبریدی تبدیل شود، فکر میکنید با این شرایط آیا باز هم تهران قابلیت زندگی دارد؟
بخش عمدهای از قابلیت زندگی در تهران کوهپایهای به این بستگی دارد که انتقال هوا توسط نسیم از کوه به دشت و دشت به کوه انجام میشود اما در حال حاضر ساختمانهای بلند موانع جریان هوا در تهران هستند و همین مسئله است که تهران را با مشکلات عمدهای در دسترسی به هوای سالم مواجه کرده است.
تاکید بر اجماع اندیشهورزان و صاحبنظران در حل مسائل ایران
ایران در گذشته هنری داشت که مبتنی بر دانش عمیق از ظرفیتهای زیستی در ایران بود بدین معنا از طبیعت بیجهت بهرهکشی نمیکرد و با آن سازگاری داشت. ما در حال حاضر تکنولوژی را دستمایه این قرار دادیم تا شیره طبیعت را بکشیم. شما میتوانید به تهران نگاه کنید که چگونه با احداث سدهای فراوان بر روی تمام رودخانههای نزدیک و دور و با اجرای کانالهای مختلف، آب به تهران منتقل میشود، لیکن هر روز دشتهای پیرامون تهران میمیرند و با فرونشست زمین امکان زندگی در این شهر با تهدید جدی مواجه شدهاست.
همین وضعیت را در اصفهان میبینید. شهری با یک ظرفیت زیستی بسیار محدود به دلیل قرار گرفتن در حاشیه کویر. لیکن با احداث کارخانجات عمده فولاد و سایر صنایع آببر، زایندهرود که منبع اصلی زیست در این شهر است، چگونه در معرض خطر است. و نه تنها اصفهان که مرداب گاوخونی و دشتهای پایین دست، چگونه از زندگی خالی میشوند. شهری که نماد ایرانشهری است و همه ساله هزاران بازدیدکننده از ایران و جهان دارد، اینک در معرض مرگ وحیات است. مگر دشت مشهد در همین سه دهه از بین نرفت؟ و طرفه آنکه، یکی از خواستههای مسئولان شهر انتقال آب از دریای عمان به این شهر بود. همین موضوع
خواسته تعدادی از مسئولان در زاهدان بود. چرا یک لحظه به غلط بودن این بارگذاریهای فراتر از ظرفیت زیستی فکر نمیکنیم؟ و همچنان به پیمودن این راههای خطا اصرار میورزیم؟
اجماع اندیشهورزان و صاحبنظران برای تعریف یک نقطه بازگشت میتواند به حل مسائل ایران منجر شود و باید در نظر داشته باشیم که هیچ سیاستمداری به تنهایی نمیتواند کاری را انجام دهد.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.