◄ نقدی بر تصمیمات پرمخاطره در ساختار صنعت هوانوردی
صنعت هوانوردی نه با شعار، بلکه با دانش، ثبات، و آیندهنگری زنده است.این صنعت به مدیرانی نیاز دارد که هر تصمیمشان، برآمده از درک پیچیدگیهای امنیت پرواز، زیرساختهای فناورانه، و محیط ژئوپلیتیکی منطقه باشد.

صنعت هوانوردی نه با شعار، بلکه با دانش، ثبات، و آیندهنگری زنده است.این صنعت به مدیرانی نیاز دارد که هر تصمیمشان، برآمده از درک پیچیدگیهای امنیت پرواز، زیرساختهای فناورانه، و محیط ژئوپلیتیکی منطقه باشد.
اما آنچه امروز در شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران شاهدیم، نشاندهنده انحرافی نگرانکننده از این مسیر است. سؤال اصلی اینجاست: چه توجیهی برای جابجایی معاون عملیات هوانوردی وجود داشت؟ مدیری که نهتنها سابقهای غنی در اداره بحرانهای پیچیده داشت، بلکه طی سالهای اخیر با نگاهی فنی، فرایندمحور و در تعامل مستقیم با کنترلرهای پرواز، تحولی آرام اما عمیق در این حوزه ایجاد کرده بود. کنار گذاشتن چنین فردی، آن هم در شرایطی که منطقه در التهاب جنگ و مناقشات نظامی است و کشور با حساسترین وضعیتهای عملیاتی روبهروست، اگر نشانه غفلت نباشد، حتماً نشانه ضعف در تشخیص اولویتهای حیاتی است.
حال انکه اصولا ایجاد هر تغییر و جا به جایی در افراد کلیدی یک بخش ذاتا می بایست به یک الگوی بهتر و کارامد تر باشد نه با شخصی که نه تنها تجربه مواجهه با بحرانهای عملیاتی و چالشهای حرفهای این سطح را در رزومه خود ندارد، بلکه قدرت تشخیص موقعیت کشور و مسیولیت خطیری که به عهده وی گذاشته شده را هم ندارد و زمان مناسب ترک پست برای مسافرت را تشخیص نمی دهد.
چگونه ممکن است در حساسترین مقطع زمانی کشور، یک جایگاه حیاتی خالی از مدیریت فعال باقی بماند؟ آیا شرایط منطقهای، تهدیدات پیرامونی، و وابستگی ایمنی پروازها به تصمیمات لحظهای در حوزه عملیات، بهدرستی درک نشده است؟ در کنار اینها، نگاه صنفی حاکم بر مدیریت شرکت فرودگاهها به چالشی ساختاری تبدیل شده است.
این نگاه، که به جای شایستگیمحوری، بر مبنای حلقههای غیررسمی و روابط محفلی عمل میکند، منجر به حذف نیروهای متخصص و جایگزینی آنها با افراد فاقد صلاحیت حرفهای شده است. نتیجه این رویکرد، تخریب سرمایه انسانی، تضعیف ساختار فنی و انجماد فکری در بدنه اجرایی شرکت است. نبود استراتژی جامع در حوزه کنترل ترافیک هوایی، غفلت از ارتقاء سیستمهای ناوبری، و بیتوجهی به تربیت و حفظ نیروی انسانی متخصص، نتیجه همین سیاستگذاریهای کوتاهبینانه است. امروز ایمنی پروازها بیش از هر زمان دیگری نیازمند تصمیمات هوشمندانه، همراستا با تهدیدات منطقهای و استانداردهای بینالمللی است و با برخوردهای سلیقهای، ترجیحات صنفی، و واگذاری مسئولیت به افراد غایب از صحنه واقعی هیچ سنخیتی ندارد. اگر وزیر راه و شهرسازی و نهادهای ناظر در برابر این روند سکوت کنند، فردا در برابر حادثه احتمالی، پاسخی نخواهند داشت. ایمنی، تعارفبردار نیست. مدیریت بحران، با رزومه و سابقه سنجیده میشود، نه با مناسبات غیرحرفهای. آسمان ایران به تصمیمهای دقیق، تخصصمحور و شجاعانه نیاز دارد، نه جابجاییهای بیمبنا و خالی کردن میدان از افراد باتجربه. این یک هشدار است؛ بهموقع بشنویدش، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
سرکار خانم وزیر کشور طاقت یک بندر شهید رجایی دیگر را ندارد.
واقعا چه عجله ای بود؟ چه دلیلی داشت؟ درکی از شرایط پرتنش منطقه را مدیرعامل شرکت ندارد؟ یعنی اگر سیستم صبر میکرد و یک ماه دیگر معاون عملیات هوانوردی شرکت را تغییر می داد به کجا اشکالی وارد می شد؟ جناب مدیرعامل واقع شرایط شرکت و مسایل داخلی شرکت را نمی دانید؟
تغییرات مدیریتی در سطوح حساس عملیاتی باید بر پایه منطق تخصصگرایی و اقتضائات زمانی صورت گیرد، نه ملاحظات محفلی. کنار گذاشتن مدیری کارکُشته در میانه بحرانهای منطقهای، نه تنها قابل توجیه نیست بلکه هشداری جدی نسبت به بیثباتی تصمیمسازی در صنعت هوانوردی کشور است.
مدیر عملیات را در حساسترین شرایط ممکن کنار گذاشتند و هنوز هیچ پاسخ شفافی ارائه نشده است. این یعنی یا شرایط حساس کشور را نمیفهمند، یا نسبت به امنیت پرواز بیتفاوتاند. هر دو، برای آینده هوانوردی ایران فاجعهبار است.
گویا در شرکت فرودگاهها، تخصص دیگر مزاحم تصمیمگیری است! کسی که بحران را بلد بود، کنار گذاشته شد تا صندلی خالی بماند و فرد جدید از مسافرت برگردد. مدیریت در سبک جدید: غایب بودن هم رزومه است!
وقتی فردی با درک عمیق از الزامات ATM (Air Traffic Management) و سابقه تعامل مستقیم با کنترلرها کنار گذاشته میشود، جای نگرانی دارد. بهویژه در شرایط فعلی که منطقه درگیر جنگ و آسمان ایران یک شاهراه حیاتی است.
اگر امروز بهجای تکیه بر تجربه و تخصص، صندلیها را با روابط محفلی تقسیم کنیم، فردا در مواجهه با حادثه احتمالی، هیچ بهانهای پذیرفتنی نخواهد بود. تصمیم اشتباه، همیشه دیرتر از فاجعه اصلاح میشود.
ناوبری هوایی با رفاقت نمیچرخد، با رادار میچرخد.
و آنکه رادار بلد بود را خاموش کردید.
#هوانوردی
#فنی_نگری
در این شرکت، داشتن تخصص هزینه دارد.
چون شایستهها یادآور بیکفایتی حلقهها هستند.
#تخریب_شایستگی
این جابجایی بیمنطق، فقط یک سیلی به صورت دانش تخصصی هوانوردی بود.
مدیری که روزهای بحران را مدیریت کرده بود، امروز قربانی بازیهای محفلی شده است.
چرا حساسترین پست عملیاتی کشور در زمان تنشهای منطقهای بیصاحب ماند؟
تضعیف ساختار فنی شرکت فرودگاهها، زنگ خطر برای کل کشور است.
وقتی فرد جدید حتی درک درستی از شرایط بحرانی ندارد، مسئول کیست؟
وقتی حلقههای محفلی و ترجیحات صنفی جای شایستگیمحوری را میگیرند، نتیجه میشود خروج متخصصان و فرسایش ساختار فنی. مدیریت بحران با رزومه سنجیده میشود، نه با رفاقت.
وقتی مهمترین صندلی عملیاتی هوانوردی کشور خالی میماند، نه به دلیل بحران، بلکه به خاطر سفر، یک چیز روشن میشود: مدیریت، جای افراد جدی را با بازیگران موقت عوض کرده. با ایمنی پرواز شوخی نمیکنند.