| کد خبر: 17043 |

◄ زندگی آلوده من!

وبلاگ تین نیوز، حمید نجف | ساعت شش صبح با صدای دلخراش كامیون آبپاش شهرداری از خواب پریدم، قبل از تهیه صبحانه دست و صورتم را تقریبا با همان آب گل آلود اول شیر صفا دادم، راستش دلم نیامد كه در این وانفسای كم آبی شیر آب را تا رسیدن به آب زلال باز بگذارم.
با چای حاوی رنگ صنعتی و شیر و لبنیات حاوی روغن پالم یك صبحانه مشتی زدم و از خانه بیرون آمدم.
در هوای نسبتا خنك صبحگاهی همراه با گرد و غبار محلی و بعضا وارداتی از محل‌های دیگر با چند نفس عمیق راهی محل كار شدم، هر چند در میان راه گاهی به واسطه كشیدن نفس های عمیق كمی سوزش را در قفسه سینه خود حس می كردم اما بازهم عاشقانه به این كار لذت بخش ادامه می دادم، چرا كه می دانستم در طول روز با افزایش شدت آلاینده ها دیگر امكان این كار برایم میسر نخواهد شد.
به محل كارم رسیدم، از پشت میزنشینی خسته بودم، اما مجبور بودم هر روز بدون كوچكترین حركتی ساعتها این كار مداوم را تجربه كنم.
دكترم یكی از عوامل چاقی و فشار خون بالای من را علاوه بر مصرف نمك و تغذیه نامناسب از همین نشستن‌های زیاد من می دانست.
پس از چند نوبت مصرف باز هم چای حاوی رنگ صنعتی و قند خالص و همچنین چند بگو مگوی ساده و خاشخاشی با ارباب رجوع و سایر همكاران با هر جان كندنی بود صبح را به ظهر رساندم و روانه نهارخوری اداره شدم.
آشپز باشی اداره آن روز با برنج هندی، مشكوك به سم آرسنینگ و گوشت منجمد برزیلی و بادمجان و لپه برایمان پلو خورشت بادمجان مهیا كرده بود.
غذایی با یك وجب روغن اضافه، البته خوشحال بودم كه در كنار آن می‌توانستم از سالاد سبزیجات همراه با آب لیموی تهیه شده با آب كاه و جوهر لیمو برای رسیدن به كمی سلامتی بهره ببرم.
سالاد سبزیجات كمی تلخ بود، از همكارم دلیل آنرا پرس و جو كردم، گفت: نگران نباش تلخیش به دلیل آبیاری محصولات صیفی با فاضلاب تهران است، مورد خاصی ندارد كم كم عادت می كنی.
بیا كمی پیاز چاشنی آن كن از منزل آوردم، همكار دیگرم گفت: پیاز نه ! تو خبرها خواندم كه پیاز هم به دلیل داشتن نیترات پنج برابر از میزان استاندارد که ماده‌ای سرطان زاست این روزها دیگر مصرفش توصیه نمی‌شود.
گفتم: نه بابا، پیاز ؟
بعد از نهار و نماز به محل كارم برگشتم، معمولا بعد از ظهرها سرمان خلوت تر است، پس از كمی بحث مدیریتی و سیاسی با همكاران زمان پایان كار فرار رسید.
هرچند بعضی از همكاران برای اضافه چرت بعد از ظهر چند ساعتی بیشتر در اداره می مانند، اما من معمولا برای خوابیدن خانه را ترجیح می دهم.
راهی خانه می‌شوم گرمای هوا و شدت آلودگی خیلی زیاد شده دیگر از آن نفس‌های عمیق صبح خبری نیست چون با همین نفس‌های كوتاه و با مكث هم احساس سوزش قفسه سینه رهایم نمی كند چه رسد به نفس عمیق، قبل از رسیدن به خانه به فكر شام می افتم از سوسیس كالباسی سر كوچه چند كیلو سوسیس و كالباس می‌گیرم و راهی خانه می شوم.
با مروری به برنامه های تلویزیون و تماشای مجدد بعضی از برنامه ها و سریالهای تكراری دوران قدیم با یادی از ایام و خاطرات خوش كودكی و جوانی به رختخواب می روم، موقع خواب باز هم طبق معمول درد مزمن معده به سراغم می آید.
شب بخیر

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • 0 0

    من اگه بودم واسه شب کله پاچه یا سیراب شیردان می گرفتم

  • 0 0

    خوب بود زندگی آلوده ما هنوز خیلی آلوده تره دوست عزیز خیلی هاشو نگفتی مثلا خدا رو شکر کن تو راه اداره که میروی یک هواپیمای ایران ایر نیفتاده رو سرت. ولی از این به بعد فقط مواظب خیابان و ماشینهای غیر استاندارد ایرانی نباش و یه نیم نگاهی هم به آسمون داشته باش