| کد خبر: 263184 |

◄ هدف اصلی کریدور عرب مدیترانه چیست؟

هدف از تعریف این پل سبز فقط حمل و نقل بار نیست، بلکه حمل و نقل بار کمترین اهمیت را در این کریدور خواهد داشت. در کنار راه و راه آهن لوله نفت و گاز ( شاید در آینده برق و…) هم تعریف شده و یا می شود.

تین نیوز

محمد اسماعیل علیخانی در گزارشی مفصل سه پروژه جاده کمربند چینی ، پل سبز بین  آسیا  و اروپای غربی هندی، عربی، اروپایی/ آمریکایی،  و راه آهن « عریض » شمال جنوب روسیه در قلمروی ایران را از نظر هزینه، فایده و معایب مورد ارزیابی قرار داده و محاسن و مخاطرات آنها را شناسایی کرده است. این کارشناس در گزارش خود همچنین جستجویی برای تعریف چارچوب و موازین قرارداد اعطای کریدور در قلمرو کشور به همسایه شمالی انجام داده و نتایج به دست آمده را برای انتشار در اختیار تین نیوز قرار داده است.

بخش اول گزارش را بخوانید:

تاثیر نامطلوب تب ترانزیت بر پروژه های حمل و نقل کشور

در بخش اول، پروژه جاده کمربند چینی بررسی شد، بخش دوم این مقاله را که مربوط به پل سبز غرب بین آسیا و اروپا است در ادامه می خوانید:

کریدور هند عربیی

 

2- پل سبز غرب بین آسیا و اروپا

در آخرین اجلاس 20 کشور صنعتی جهان G20 کریدور جدیدی بین آسیا (هند) اروپا تعریف شد که آن را پل سبز نامیدند.

مسیر از بمبئی در هند آغاز [[ و با یک تونل 900 کیلومتری به فجیره در امارات می رسد ]] و یا پس از طی دریای عرب(1) و خلیج عمان از تنگه هرمز عبور و وارد خلیج فارس شده و بار خود را مثلا در جبل علی تخلیه و به قطاری منتقل می کند که این قطار پس از عبور از برخی کشور های حاشیه خلیج فارس وارد قلمروی عربستان سعودی  می شود و در امتداد جنوب شرقی به شمال غربی و طی قلمروی عربستان (بیشترین طول مسیر در خاک عربستان قرار دارد) و عبور از کشور اردن  و… به  سواحل جنوبی مدیترانه می رسد. سپس مجددا بارها از اماکن زمینی بار کشتی شده و به بندر پیرائوس در سواحل شمالی مدیترانه و جنوب یونان منتقل می شود. و باز هم بارها از کشتی تخلیه و با امکان حمل و نقل زمینی به قلب اروپا منتقل می شود.

تذکر: گزینه تونل مذکور در شروع بندر را به دلایل بی شمار باید یک خیال پردازی بلند پروازانه نامید.

اگر هدف از تعریف این کریدور حمل و نقل بار باشد به دلایل بی شمار مسیر فاقد توجیه فنی و اقتصادی است. کشتی حامل بار از بمبئی که به طور منطقی می تواند راه خود را تا دریای سرخ  ادامه داده و با عبور از کانال سوئز خود را به مدیترانه و اروپا برساند (با چه منطقی باید راه خود را با اعوجاج کج کرده از تنگه هرمز به خلیج فارس و جبل علی رسانده و بار خود را تخلیه و هزینه های حمل و نقل را افزایش  بدهد و …..الخ؟ جسته گریخته می شنویم و یا می خوانیم که هدف از تعریف این پل سبز  فقط حمل و نقل بار نیست، بلکه حمل و نقل بار، کمترین اهمیت را در این کریدور خواهد داشت. در کنار راه و راه آهن لوله نفت و گاز ( شاید در آینده برق و…) هم تعریف شده و یا می شود.

باید اطمینان داشت، هدف اصلی و مهم  پروژه پل سبز، خط لوله های نفت و گاز و احتمالا پایه های انتقال برق  باشد وگرنه راه آهن ها و راه های تعریف شده در این کریدور اغلب ساخته شده است. اگر چه قطعات مفقوده ای در آن وجود دارد و قطعا در شرایط عادی و منطقی مطلقا از اهمیت برخوردار نیست. ولی خطوط لوله و… داستان دیگری است. با ایجاد این خطوط، لوله های حامل  نفت و گاز احتمالا پایه های برق با مطمئن ترین روش ممکن و بلا انقطاع، انرژی را از آسیای جنوب غربی به اروپا منتقل کرده و بدین ترتیب نگرانی قاره سبز در مورد انرژی برای مدتی طولانی برطرف خواهد شد و دو پایانه دریایی در جنوب و سواحل مدیترانه کلید دار انرژی در جنوب و شمال مدیترانه خواهند بود.

بنابراین تعریف  کریدور حمل و نقل زمینی بین دو حمل و نقل دریایی و افزایش دو نوبت تخلیه و بارگیری به فرآیند حمل و نقل، و اصرار بر صرفنظر کردن از حمل و نقل ایمن، فوق انبوه و ارزان دریایی (به خصوص بارهای از مبدا هند و به مقصد اروپا) در این کریدور، محل سوال جدی  بوده و می تواند جنبه تبلیغاتی و یا انحرافی داشته باشد.

البته تجهیز این کریدور (با حذف  قطعه بمبئی - جبل علی) به قطارهای پر سرعت و تعبیه خطوط لوله برای  نفت و گاز  و یا پایه های برق خود موجب شکل گیری مراکز جمعیتی پیرامون آن و خلق شهرها و شهرک ها، مراکز تولیدی، آموزشی، تفریحی و گردشگری خواهد شد (مجاورت و توازی امکان حمل و نقل و انرژی بهترین امکان برای ایجاد مراکز جمعیتی و تولیدی است)، بسیاری از کارخانجات بزرگ دنیا علاقمند به استقرار در کنار این خطوط خواهند بود و عامل اصلی آن انرژی ارزان، نزدیکی به نیروی انسانی فراوان و ارزان، (از هند و پاکستان و… زمین های وسیع و ارزان، همه وهمه دست به دست هم خواهد داد تا یک  نوار توسعه به وجود آید).

این پروژه تریلیون دلاری در منطقه ای شکل می گیرد که منابع مالی لازم برای اجرای آن از هم اکنون فراهم است، ذخایر ارزی کشورهای جنوب خلیج  فارس( شاید به جز اردن) آنقدر زیاد است که تعریف کنندگان غیر بومی این پروژه را برای تهیه و اجرای هرچه زودتر و بهتر آن به شدت ترغیب می نماید، در نتیجه کشورهای مبدا و مقصد این پروژه شامل هند و اروپا، آمریکا و دیگر کشورهای صنعتی صادر کننده نیروی کار متخصص و حتی غیرمتخصص فراوان و ارزان (هند و…) و فروش ماشین آلات و تجهیزات، مهندس مشاور پیمانکار کشورهای صنعتی آسیا مانند کره جنوبی و ژاپن و یا اروپایی و بالاخره آمریکا و استرالیا همه می توانند از این  مگا پروژه بهره ببرند.

شاید تنها مخالف جدی این پروژه در اتحادیه کشورهای عربی مصر باشد که مقداری از بار عبوری از کانال سوئز (عمدتا نفتکش ها، در مورد بقیه بارها موضوع در حد رشد تقاضا هم نخواهد بود) تقلیل می یابد. اگرچه هرگز جهان از این کانال بی نیاز نخواهد شد. سایر کشورهای عربی مجاور نیز می توانند با انشعاب به این خط متصل شوند.

هدف اصلی و نهایی پروژه، تامین انرژی مورد نیاز اروپا برای مدتی مدید بصورت ایمن و ارزان ترین شیوه حمل و نقل نفت و گاز(خطوط لوله) است. در حالی که به احتمال زیاد قسمت اعظم هزینه این پروژه را کشورهای عربی صاحب منابع انرژی خواهند پرداخت، با اجرای این پروژه گردن اروپا از زیر تیغ  انحصار روسیه به عنوان منبع منحصر به فرد انرژی خلاص می شود و بعد از آن روسیه باید در یک بازار رقابتی انرژی شرکت نماید. و نیز اروپایی ها می توانند اطمینان داشته باشند که دیگر سرمای زمستان آنها را به زحمت نخواهد انداخت. همچنین به احتمال زیاد بهای انرژی دچار نوسانات دور از انتظار نخواهد شد و  علاوه بر آن جلوی تداوم تورم کمرشکن کنونی در اروپا  گرفته خواهد شد. عراق و در صورت همیاری عراق، ایران هم می تواند به این شبکه متصل شوند.

ناگفته معلوم است که کشورهای نفتی جنوب خلیج فارس هم منابع خود را در پروژه هایی هزینه می نمایند که نرخ بازگشت آن در بالاترین میزان ممکن و علاوه برآن کشورهای بیشماری در حفظ امنیت این خطوط لوله و کریدور مشارکت خواهند نمود.

شایان ذکر است جایگاه چین نیازمند انرژی، در این کریدور هنوز مشخص نیست و نمی دانیم با کریدور انرژی تعریف شده چگونه برخورد خواهد کرد و قرار مدارهای چین با عربستان به کجا خواهد انجامید، چه بسا برای داشتن امکانات متنوع (روسیه، ایران و اتحادیه عرب به خصوص عربستان) و باتوجه به فرصت شناسی گسترده این کشور به احتمال زیاد در آن به نوعی مشارکت نماید.

در خاتمه درگیری های نظامی اخیر در فلسطین ونوار غزه می تواند روی مسیر لوله در آخرین قطعه قبل از رسیدن به سواحل جنوبی مدیترانه اثر بگذارد و مسیر لوله ها و ریل را تغییر دهد. به هرحال مسیر لوله و راه آهن در آخرین قطعه آسیایی فعلا چالش بر انگیز بوده و برای احتراز از چالش های محتمل تغییر مسیر و شاید تعریف یک گزینه دیگر هم (مثلا مصر، اسکندریه) ضروری باشد.

 

 

پاورقی:

1- دریای عرب دریایی است در جنوب عمان که بین خلیج عدن و اقیانوس هند واقع شده است. لازم به ذکر است که این دریا بعضا با خلیج فارس اشتباه گرفته می شود.

ادامه دارد...

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • ناشناس 1 0

    این کریدور حتی شبکه انرژی که کنارش تعریف می شه صرفا یک بلوف , شوی سیاسی و جنگ روانیه برای تحت فشار قرار دادن ایران درواقع حتی یک فرد ساده کف خیابان هم می داند که اولین ضرورت احداث یک کریدور یا یک شبکه انرژی , "امنیت" است چیزی که این مسیر ندارد به وضوح همین امنیت است و بعد بلحاظ منطقی هم معنی ندارد مگر اینکه هند مثلا بگوید من بارم را از این مسیر می برم ولی افزایش هزینه حمل بار + بیمه را باید مجموعه غرب بپردازد که بشود هزینه سیاسی بازی آن ها و الا برای جنوب شرق آسیا , هند و خود اروپا بهترین مسیر همین کریدور شمال جنوب از خاک ایران است جنگ روسیه و اوکراین هم بالاخره تمام خواهد شد .