ایجاد فرصتهای بالقوه اقتصادی، ورود به بازارهای جدید، انعطاف پذیری و حرکت از ساختاری چندبخشی( مالتی دیویژنال فرم) و سپس رسیدن بهفرم ایدهآل یک هلدینگ موفق از مزایای متعدد هلدینگها است.
دولت، روی منابعش تعصب دارد و برای حفظ آن به ضعفهای بی شمار بخش خصوصی استناد میکند، ولی بخش خصوصی چرا نباید از مدلها و پلنهای کسب و کار نوین برای رفع چالشهای ساختاری بهره گیرد؟
اگرچه یک کارشناس حوزه ریلی معتقد است « تغییر ساختار یک بنگاه اقتصادی نیاز به سرمایهگذاری کلان دارد که تاکنون در توان هیچیک از شرکتهای داخلی خصوصی نبوده و نیاز مند ورود سرمایهگذار خارجی بوده و کمک به تغییر ساختار بنگاههای اقتصادی و صنعتی _ ساختار بنگاه ریلی_ نیز وظیفه این سرمایهگذار خارجی است.» اما یکی دیگر از کارشناسان این حوزه میگوید: به نظرم برای حل مشکل حملونقل ریلی اصلا نیازی به ورود شرکتهای خارجی نیست.
اگر ادعا کنیم که بخش خصوصی رغبت و تمایل موثری برای شرکت در پروژههای ریلی ندارد (که ندارد) چون توقعات آن، سوددهی و ایجاد ارزشافزوده و...برآورده نمیشود، ولی از انتظارات به حق طرف مقابل این مشارکت کلان اقتصادی، هیچ سخنی بهمیان نیاوریم، در حقیقت، از انتظارات سوی دیگر یک مشارکت اقتصادی استراتژیک، چشمپوشی کردهایم و این بدین معناست که از اساس، قید مشارکت را زدهایم.
متاسفانه «روش بنگاه داری» در ساختار ریلی، هنوز تغییر نکرده است و شرکت های فعلی طرف قرارداد هم، بهجز تعداد انگشت شمار، شرایط یک بخش خصوصی مستقل و سودده را برای حملونقل ریلی ندارند.