در سال ۸۲ چند هفته پس از زلزله بم، به کرمان رفتم. در زلزله بم خطاهای مدیریتی بسیاری رخ داده بود. در دیدار با استاندار کرمان و معاون او پرسیدم آیا وزارت کشور دستورالعمل یا کتاب راهنمایی برای مدیریت زلزله دارد که شما از آن استفاده کرده باشید. گفتند نه.
فروردین ۸۹ بود که ترجمه فارسی کتاب «جباریت» نوشته «مانس اشپربر» روانشناس شهیر آلمانی را خواندم. این کتاب تحلیل روان شناختی تحولاتی است که ماندن طولانی درقدرت، شخصیت و ساختار روانی صاحبان قدرت پدید میآورد و حتی آنان را به برخی بیماریهای نهفته روانی گرفتار میکند.
زلزله غرب کشور (در استانهای کرمانشاه و ایلام) دل همهی ایرانیان را به درد آورد. به همه بازماندگان تسلیت میگوییم و همراه با آنان به زندگی سلام میکنیم. کرمانشاه، استان دوم من است. پس از زادگاهم، اصفهان، در بین استانهای کشور بیشترین تردد را به این استان داشتهام و بیشترین اندیشه در حوزه توسعه منطقهای را درباره این استان داشته ام؛ و در کشور، بیشترین دوستان را در این استان دارم. به همه آنان تسلیت میگویم.
پژوهش درباب آینده اقتصاد ایران ضرورت بیشتری پیدا می کند، دو اقتصاد دان شهیر ایرانی در ماه های اخیر، به صورت جداگانه هشدارهایی درباره چشم انداز آینده اقتصاد ایران مطرح کرده اند.
در سالهای اخیر خیلی نوشتم، گفتم و برای سخنرانی، مشاوره، نشست علمی یا برگزاری کارگاه، سفر رفتم. درستش این است که بگویم در پانزده سال گذشته، خیلی شِلتاق کردهام.
وبلاگ محسن رنانی-دو سالی است که مطالعاتم را به موضوع «کودکی و توسعه» چرخاندهام، چرا که دریافتهام که بذر توسعهی هر جامعهای در کودکیِ مردمانش کاشته میشود. از آن پس هر چه بیشتر خواندهام باورم به این مساله بیشتر شده است.
وبلاگ محسن رنانی-این ساعت (عصر سه شنبه) وعده ما بود برای انتشار بخش چهارم مقاله «قاتل بنیتا حکومت است یا ربایندگان؟». عنوان این بخش را گذاشتهام: «حکومت فقهی، از بیماری و گناه، جرم میآفریند».
وبلاگ محسن رنانی-در بخش پیشین، داستان جیرهبندی آب و مثال بیماری را آوردیم که به علت نیاز شدید به آب و غیرقانونی بودن خریدوفروش آب مجبور شد دست به دزدی آب بزند و هنگام دزدی، ناخواسته کودکی را به قتل رساند؛ و پرسیدیم که در این حادثه چه کسی مقصر بوده است؟ و اینک ادامه سخن:
وبلاگ محسن رنانی-در بخش اول، خلاصه سخن این بود که در حادثهای مانند قتل بنیتا، اگرچه مقصران مختلفی قابل شناسایی هستند اما «مقصر اصلی» حکومت است. و ادعا شد که چون حکومتهای فقهی، «جرم انگار» هستند، شیوه حکمرانی آنها نتیجهای جز «جرم آفرینی» ندارد.