|
کد خبر:
69316
|
ناگفتههایی از پیام احمدینژاد بهآیتا… هاشمی
وبلاگ تین نیوز | محسن هاشمی همیشه سعی كرده است یك مدیر اجرایی باشد و بدون حاشیههای سیاسی كارهای خود را پیش ببرد. نزدیك شدن به انتخابات مجلس دهم و احتمال حضور او در انتخابات، این شیوه را در فرزند هاشمیرفسنجانی پررنگتر كرده است. او سعی میكند به اصولگرایان حمله نكند، رفتار گذشته اصلاحطلبان را نقد نكند و حتی تلاش میكند نسبت به احمدینژاد هم تندی به خرج ندهد.
محسن هاشمی اما در جریان گفتوگو با نامهنیوز، حرفهای جالبی زد. او برای نخستینبار از جزئیات پیام احمدینژاد به هاشمیرفسنجانی قبل از انتخابات 84 رونمایی كرد. متن گفتوگوی محسن هاشمی را در ادامه میخوانید:
محسن هاشمی اما در جریان گفتوگو با نامهنیوز، حرفهای جالبی زد. او برای نخستینبار از جزئیات پیام احمدینژاد به هاشمیرفسنجانی قبل از انتخابات 84 رونمایی كرد. متن گفتوگوی محسن هاشمی را در ادامه میخوانید:
سال ۸۴ همزمان با حضور شما در مترو، آقای احمدینژاد شهردار شدند. شما با آقای احمدینژاد مشكل داشتید كه استعفا كردید یا دلیل دیگر داشت؟
من هیچوقت با هیچ مسئولی مشكلی نداشتم. سال 71 كه با مترو آشنا شدم، در بازرسی ویژه رئیسجمهوری مشغول بودم. آقای هاشمیرفسنجانی آن موقع علاقه شدیدی داشت كه مترو راه بیفتد. میدانید كه شركت مترو تهران سال ۵۴ تاسیس و نخستین قرارداد با فرانسویها به عنوان مهندس مشاور منعقد شد. سال ۵۶ و در آستانه انقلاب، كلنگ مترو در تهران به زمین زده شد. یك شركت ایرانی در مزایده برنده شد و قرار بود بخشی از مترو را در تپههای بلامعارض عباسآباد بسازد. تا پیروزی انقلاب ۳۰۰ متر تونل ساخته شده بود.
بعد از انقلاب عدهای گفتند مترو نمیخواهیم، مثل دلواپسان الان. معتقد بودند مترو پروژهای لوكس است و به جای آنكه پول را در تهران هزینه كنیم، باید به روستاها ببریم تا روستاییان به تهران نیایند. این ایده آنقدر اوج گرفت كه ساخت متروی تهران را متوقف كرد. در صورتی كه نمایندگان وقت مجلس از حوزه تهران، با این ایده غلط مبارزه میكردند كه ما مترو میخواهیم. بعد از ممانعت از ساخت مترو، آقای هاشمیرفسنجانی در سال ۶۳ و دوران جنگ، خطبهای در نماز جمعه میخوانند و میگویند علاوه بر تهران، دیگر كلانشهرهای ما هم قطار شهری میخواهند. مشهد، شیراز، اصفهان، شما هم به فكر مترو باشید. ولی فشار آنقدر زیاد بوده كه اجازه نمیدهند كار مترو شروع شود.
اما اصرار آقای هاشمیرفسنجانی همچنان ادامه داشت. ایشان به هیات دولت رفتند و درباره ضرورت مترو توضیح دادند. جالب است بدانید كه فقط یك بار در كشور، رئیس مجلس به هیات دولت رفته و از پروژهای مهم دفاع كرده است. در نهایت پروژه مترو با توضیحات آقای هاشمی رئیس مجلس وقت با رای مرزی در هیات دولت تصویب شد. پروژه فعالیت خود را از اواخر سال ۶۵ شروع مجدد كرد، ولی چون زمان جنگ بود، كند پیش میرفت.
من هیچوقت با هیچ مسئولی مشكلی نداشتم. سال 71 كه با مترو آشنا شدم، در بازرسی ویژه رئیسجمهوری مشغول بودم. آقای هاشمیرفسنجانی آن موقع علاقه شدیدی داشت كه مترو راه بیفتد. میدانید كه شركت مترو تهران سال ۵۴ تاسیس و نخستین قرارداد با فرانسویها به عنوان مهندس مشاور منعقد شد. سال ۵۶ و در آستانه انقلاب، كلنگ مترو در تهران به زمین زده شد. یك شركت ایرانی در مزایده برنده شد و قرار بود بخشی از مترو را در تپههای بلامعارض عباسآباد بسازد. تا پیروزی انقلاب ۳۰۰ متر تونل ساخته شده بود.
بعد از انقلاب عدهای گفتند مترو نمیخواهیم، مثل دلواپسان الان. معتقد بودند مترو پروژهای لوكس است و به جای آنكه پول را در تهران هزینه كنیم، باید به روستاها ببریم تا روستاییان به تهران نیایند. این ایده آنقدر اوج گرفت كه ساخت متروی تهران را متوقف كرد. در صورتی كه نمایندگان وقت مجلس از حوزه تهران، با این ایده غلط مبارزه میكردند كه ما مترو میخواهیم. بعد از ممانعت از ساخت مترو، آقای هاشمیرفسنجانی در سال ۶۳ و دوران جنگ، خطبهای در نماز جمعه میخوانند و میگویند علاوه بر تهران، دیگر كلانشهرهای ما هم قطار شهری میخواهند. مشهد، شیراز، اصفهان، شما هم به فكر مترو باشید. ولی فشار آنقدر زیاد بوده كه اجازه نمیدهند كار مترو شروع شود.
اما اصرار آقای هاشمیرفسنجانی همچنان ادامه داشت. ایشان به هیات دولت رفتند و درباره ضرورت مترو توضیح دادند. جالب است بدانید كه فقط یك بار در كشور، رئیس مجلس به هیات دولت رفته و از پروژهای مهم دفاع كرده است. در نهایت پروژه مترو با توضیحات آقای هاشمی رئیس مجلس وقت با رای مرزی در هیات دولت تصویب شد. پروژه فعالیت خود را از اواخر سال ۶۵ شروع مجدد كرد، ولی چون زمان جنگ بود، كند پیش میرفت.
آقای هاشمی سال ۶۸ رئیسجمهور میشود و از همان سال، ساخت مترو اوج میگیرد.
آن موقع شركت مترو وابسته به وزارت كشور بود. من هم سال 72 به دلیل مشكلات مترو با شهرداری تهران و بانكها، عضو هیاتمدیره مترو شدم. تا سال ۷۶ كه آقای نوری وزیر كشور شدند و از من خواستند، مدیرعامل مترو شوم. از آنجایی كه پیشرفت پروژه در دوران آقای هاشمیرفسنجانی خوب بود، ما سال اول ۳۰ كیلومتر از متروی تهران كرج را افتتاح كردیم. از زمان رئیس دولت اصلاحات به بعد ما هر سال حدود ۱۰كیلومتر از مترو را افتتاح كردیم. در ۱۳ سالی كه من در مترو بودم ۱۲۰ كیلومتر از مترو افتتاح شد، یعنی تا سال 1390. خط یك، دو، توسعههای آن، خط 4 و خط 5، 1000 واگن تامین شد. نكته اینجاست كه
پروژههایی مثل مترو پروژههای زیربناییاند. این پروژهها از نوع پروژههای سودآور غیرمستقیم است.
آلودگی هوا را از بین میبرد، در مصرف سوخت و در وقت مردم صرفهجویی میكند و به ترافیك سرعت میدهد. این پروژهها آنقدر میماند كه در همه دولتها باید به آنها اهمیت داده شود. متروی تهران در مجلس شورای ملی وقت تصویب شده و قانون مجلس دارد. در آن قانون به شهرداری اجازه داده میشود كه شركت راهآهن تهران و شهری مترو را تاسیس و بهرهبرداری كند و دولت، سرمایه را تامین كند. بعد از انقلاب برای آنكه پروژه را متوقف كنند، ابتدا جمله «به شهرداری اجازه داده میشود» را به «به دولت اجازه داده میشود» تبدیل كردهاند. در نتیجه مترو دولتی شد. با فعال شدن مترو و مدیرعامل شدن من، به این نتیجه رسیدم كه مترو نمیتواند در وزارت كشور و دولت ادامه حیات دهد و باید به شهرداری برود و عضوی از بدنه شهر شود. در نتیجه این مساله، در شورای عالی اداری حل شد و شركت مترو به شهرداری برگشت. مترو پدیدهای عدالتمحور است. با قیمت بسیار كم، همه به صورت مساوی از آن استفاده میكنند.
آلودگی هوا را از بین میبرد، در مصرف سوخت و در وقت مردم صرفهجویی میكند و به ترافیك سرعت میدهد. این پروژهها آنقدر میماند كه در همه دولتها باید به آنها اهمیت داده شود. متروی تهران در مجلس شورای ملی وقت تصویب شده و قانون مجلس دارد. در آن قانون به شهرداری اجازه داده میشود كه شركت راهآهن تهران و شهری مترو را تاسیس و بهرهبرداری كند و دولت، سرمایه را تامین كند. بعد از انقلاب برای آنكه پروژه را متوقف كنند، ابتدا جمله «به شهرداری اجازه داده میشود» را به «به دولت اجازه داده میشود» تبدیل كردهاند. در نتیجه مترو دولتی شد. با فعال شدن مترو و مدیرعامل شدن من، به این نتیجه رسیدم كه مترو نمیتواند در وزارت كشور و دولت ادامه حیات دهد و باید به شهرداری برود و عضوی از بدنه شهر شود. در نتیجه این مساله، در شورای عالی اداری حل شد و شركت مترو به شهرداری برگشت. مترو پدیدهای عدالتمحور است. با قیمت بسیار كم، همه به صورت مساوی از آن استفاده میكنند.
28 در به صورت مساوی و به یك شكل به روی مردم باز میشود. اگر مكمل اتوبوسی در كنار ایستگاهها باشد، مردم به راحتی از آن استفاده میكنند. اما سوال شما درباره استعفای من؛ با شش شهردار كار كردهام، آقایان كرباسچی، الویری، ملكمدنی، مقیمی، احمدینژاد و در نهایت قالیباف. به رسم تربیت هر شهرداری كه میآمد استعفا میدادم تا دست او برای انتخاب مدیر خود باز باشد. تا آخر دوره حضور احمدینژاد در شهرداری، در مترو بودم. شش سال هم با آقای قالیباف كار كردم. به دلیل كملطفی دولت به مترو، قرار شد از مدیرعاملی كنار بكشم تا شهرداری بتواند از دولت نقدینگی
دریافت كند. البته عضو هیاتمدیره مترو و مشاور شهردار باقی ماندم. اما بعد و برای انتخابات شورای شهر از پست مشاوره هم استعفا كردم.
در دوره شهرداری آقای احمدینژاد، شما به عنوان یكی از مدیران اصلی شهرداری تهران، متوجه تصمیم تیم آقای احمدینژاد برای رقابت با پدرتان در انتخابات سال 84 نشده بودید؟
در دوره شهرداری آقای احمدینژاد، شما به عنوان یكی از مدیران اصلی شهرداری تهران، متوجه تصمیم تیم آقای احمدینژاد برای رقابت با پدرتان در انتخابات سال 84 نشده بودید؟
البته احمدینژاد در طول دوره خود در شهرداری بر این عقیده بود كه هاشمی برای ریاستجمهوری نمیآید. در نتیجه سعی كرد روابط خوب خود را حفظ كند. به همین دلیل هم چندین بار ایشان را برای افتتاح پروژهها و بعضا كلنگزنی به شهرداری دعوت كرد.
یكبار پدرتان اعلام كردند كه پیش از انتخابات سال 84، شما واسطه آقای احمدینژاد و ایشان بودید و پیغامی را از سوی آقای احمدینژاد برای پدرتان بردید؟
بله. من به دلیل كار مترو پیش آقای احمدینژاد رفته بودم. آن موقع هر دو برای ریاستجمهوری اعلام كاندیداتوری كرده بودند. ایشان از من سوال كرد: «برای چه حاج آقا آمدند؟ البته با قصد دلسوزی كه ایشان پا به سن گذاشتهاند و در این كار اذیت میشوند.»
گفتند: حتی حاضرند به خاطر ایشان كنار بكشند، ولی چون خاستگاه رای من افراد خاصی هستند شاید كنار كشیدن من اثرگذار نباشد و اینكه گفت برای پرشورتر شدن انتخابات آمده است و بازهم تاكید كرد كه اگر حاج آقا فكر میكنند، بهتر است نباشد، حاضر است این كار را بكند.
و شما پیام را رساندید؟
بلی، ولی پدر جدی نگرفتند. در انتخابات در دور اول، با فاصله اول شدند ولی در دور دوم...
بسیاری از افرادی كه دورهای با آقای احمدینژاد كار كردند و بعد استعفا دادند یا كنار گذاشته شدند، همیشه مسائلی چون تحمیل یك تصمیم، دخالت در حوزه مدیریتی و تحمیل نیرو را از دلایل اختلافشان با ایشان ذكر میكنند. شما هم با آقای احمدینژاد چنین مشكلاتی داشتید؟
ایشان در كار من دخالت نمیكرد و وارد محیط مترو نمیشدند. نكتهای كه ما با هم داشتیم و باعث ایجاد اختلاف در آن زمان شده بود، بحث ایجاد منوریل بود كه با نام قطار هوایی مطرح میكرد. از نظر كارشناسی مخالف ریل هوایی نبودیم، ولی مخالف منوریل كه تكنولوژی دیگری است بودیم. معتقد بودیم كه در تهران باید طرح مترو چه روی زمین چه زیرزمین و چه در هوا ادامه پیدا كرده و تكمیل شود. آنچه من در احمدینژاد دیدم عدم طمانینه در تصمیمگیری و عدم مشورت برای تصمیمگیری بود. به یك تصمیم میرسید، سعی میكرد هر طور شده آن را انجام دهد. فرد پرتلاشی بود، ولی احساس من این
بود كه اگر اطرافیان، مقابل ایشان در موارد غیركارشناسی نایستند، میتوانست كار به جاهای باریك و خطرناك نیز كشیده شود.
اصولا در كشور تصمیمات كلان را باید با طمأنینه گرفت. هرچه مقام بالاتر باشد، كارها باید با تفكر و مشورت بیشتری صورت بگیرد. مخصوصا تصمیماتی كه سابقه طولانی و كارشناسی دارد؛ شبیه طرح مترو تهران كه از سال 50 و در زمان رژیم گذشته و با افزایش ترافیك تهران شكل گرفته بود. مشاور شركت فرانسوی پس از بررسی، زمان 25ساله برای این طرح در نظر میگیرد. شركت «سوفرتو» كه طراحی تعدادی از نقشههای ترافیكی كلانشهرهای جهان را بر عهده داشته است، این كار را در دست میگیرد. طرح در برنامه و بودجه بررسی و تصویب میشود. در همان طرح كه به خیابان مترو معروف بود هفت خط مترو
دیده شده بود. براساس همان طرح شركت مترو تاسیس میشود. بعد حساب كنید كسی بدون مطالعه دقیق بگوید، من طرح سوفرتو را قبول ندارم. حتی برای رد طرح، باید كارشناسی شود و موضوع بررسی جدی شود، محسنات و معایب را ببینند و سپس تصمیم بگیرند.
آن زمان من رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل مترو بودم. آقایان بهبهانی، سعیدلو، علیآبادی در هیاتمدیره حضور داشتند. به آقای احمدینژاد گفتم حرف شما درست، اما باید اجازه بدهید تا ما مشاوران را دوباره دعوت كنیم، نظراتمان را به ایشان بگوییم، وضعیت جدید تهران را برایشان تبیین كنیم، تا آنها دوباره طرح را بررسی و طرح جدید را ارائه دهند.
اتفاقا بحث در این زمینه بسیار زیاد بود. به شورای شهر رفتیم. حرفم را زدم، ایشان هم حرفشان را زد. با اینكه شورای شهر به ریاست آقای چمران حامی ایشان بود، به نظر من رای دادند. بعد ایشان بحث را سیاسی كردند و گفتند «نگذارید بگویم كه یك گروه سیاسی به دنبال این است كه این ایده اجرا نشود.» پرسیدم: منظورتان از این گروه سیاسی خاص چیست؟ گفت: «نهضت آزادی»
آن زمان هم میخواستند از تاكتیك بگم بگم استفاده كنند؟
چون فرضشان بر این بود كه متروی تهران، طراحی زمان شاه است مثلا، بعد هم زمان هاشمی و رئیس دولت اصلاحات به نتیجه رسیده بود. میخواست منوریل را به عنوان طرح انقلاب مطرح كند و مترو را طرح زمان شاهی معرفی میكرد. وقتی شورای شهر از او حمایت نكرد، مجوز گرفتیم و دوباره با مشاوران قرارداد بستیم و طرح جامع حمل و نقل ریلی تهران را بازبینی كردیم. خواسته شد ایده مونوریل را هم بررسی كنند. مشاوران فقط بین برج میلاد و نمایشگاه و در دره چمران پیشنهاد منوریل را پسندیدند. مطالعات مجددا انجام شد و تصویب شد.
این بحث بر سر مترو و منوریل در ریاستجمهوری هم همچنان ادامه داشت؟
بله. قبل از آمدن آقای قالیباف، كلنگ منوریل را در صادقیه زدند كه آقای قالیباف آن را جمع و ستونهای ساخته شده منوریل را قطع كردند. آنها دوباره برای احداث منوریل فشار آوردند، اما هیچ كجا جواب نمیداد. در نهایت به مسئولان قم گفتند اگر منوریل بزنید بودجه میدهیم. الان هم در رودخانه قم منوریل زدند. منتها تولیت حرم اجازه نداده تا منوریل از جلوی حرم عبور كند در نتیجه خط در دو طرف حرم بلاتكلیف باقی مانده و سمبل یك تصمیمگیری غلط و انحرافی در موضوع ریل شهری شده است.
بعد از جلسه شورای شهر كه با احمدینژاد درگیر نشدید؟
ما هیچوقت با هم درگیر نشدیم. همیشه بحث میكردیم. ایشان در زمان شهردار بودنشان، تا زمانی كه پدر برای ریاستجمهوری نامزد نشده بود، با من كاری نداشت. وقتی كاندیدا شد كمی اخمهایش در هم بود. بعد هم رئیسجمهور شد. شنیدهام كه برخی از همكارانشان در این دوره سعی میكردند من نباشم، اما آقای قالیباف شش سال مقاومت كرد.
درباره واكنش آیتا... در مورد تخریبهای احمدینژاد كه از رقابتهای انتخاباتی روال شد تا در دوران ریاستجمهوریاش صحبت كنیم.
احمدینژاد معمولا، مستقیما حاج آقا را تخریب نمیكرد. ایشان جملاتی را به كنایه میگفت اما روزنامهها و سایتهای وابسته به او تحلیل میكردند و به هاشمی میرساندند. این طور باید بگویم كه توسط عدهای، پدیدهای در كشور شكل گرفت كه اختلافات بین ابوی و مقام معظم رهبری را زیاد كنند و از این طریق باعث تضعیف رئیس مجمع شوند. این استراتژی به عنوان سیاست مخالفان هاشمی در سیاست پنهان ایران و از سوی بعضی نیروهای كاملا مشكوك و بعضا امنیتی انجام میشد. در فضای كشور وقتی فردی در آن حد و از جایگاه ریاستجمهوری حرفی میزند، فرض بر آن میرود
كه از جایی اجازه گرفته است، اما آقای هاشمی موضوع را به خوبی میدانستند که رفتار تخریبی و حرفهای او با بالا هماهنگ نیست و بنابراین خود ورود پیدا نمیكردند و كنترل شده از آن عبور میكردیم.
آن چیزی كه كشور را واقعا نگه داشته است وحدت است. همه حرفهایشان را میزنند، نظر میدهند. قرار نیست افراد حرف نزنند. خیلی حرفها هم در این میان زده میشود. تصمیم نهایی با رهبری است. منتها عدهای این حرفها را برمیدارند و به مخالفت آنچنانی تبدیل میكنند و با تحلیل و تحریف خبرسازی میكنند و منتقل میكنند. اگر وحدت از بین برود و اعتمادها سلب شود، باعث فروپاشی میشوند. هدف عدم اعتماد است. خبرسازی دروغ در ردههای امنیتی و ریاستجمهوری خیلی خطرناك است. میدانیم كه شایعه در جامعه بسیار زیاد است. اگر شایعهها
ردههای بالاتر را هدف بگیرند و آنها این مسائل را جدی بگیرند و تحلیل كنند، باعث عدم وحدت میشود و این عدم وحدت مدیریت كشور را از هم میپاشد.
اگر سیری در زندگی آیتا... داشته باشیم، میبینیم که ایشان در دورهای از جانب اصلاحطلبان مورد هجمه قرار گرفت و بعدها اصلاحطلبان به ایشان بازگشتند.
خیلی تمایل ندارم وارد این بحث شوم. خودشان متوجه شدند كه چه كاری انجام گرفته است. یكی از موارد عدم وحدت كه گفتم، همین بود. كسانی که آن موقع وحدت را نشانه گرفتند، منتظر همین نوع اتفاقها بودند. با استفاده از شایعات و الفاظ روزنامهای، جوسازی، خبرسازی و خبرچینی اختلافاندازی میكردند. تواتر صورت میگرفت و این تواتر باعث همافزایی میشد. عدم اعتماد شكل میگرفت و همین عدم اعتماد، باعث شد آن فضا ایجاد شود. كل این برنامه را شاید 7-8 نفر ایجاد كردند و سپس تبدیل به یك موج شد و بقیه هم براساس همان موج عمل كردند.
بحثی مطرح است كه میگویند آقای هاشمی عوض شده است. شما قبول دارید؟
آیتا... هاشمی همانی كه بوده، هست؛ ولی دیگران كه میخواهند ایشان را تخریب كنند، مطالبی را میگویند كه چهره واقعی ایشان را نشان نمیدهد. بعد مشخص میشود كه در زمان خودش یك نظر واقعگرا بوده است؛ اما آن زمان عیان نمیشده و چون تصمیم دیگری گرفته شده، ایشان حرفی نزده است. ولی مخالفان این مسائل را طور دیگری جلوه میدهند.
به نظر میرسد آقای هاشمی پس از دولت روحانی نسبت به احمدینژاد صریحتر شدهاند و خیلی تند نسبت به احمدینژاد انتقاد میكنند؟
لزوما درباره آقای احمدینژاد نمیگویند. درباره دولت و رفتار دولتها صحبت میكنند. بحث مدیریت دولتهاست. كار انجام شده است و نقد میكنند.
حاج آقا درباره حصر نظری داشتهاند؟
برادر خودمان در زندان است و ما خود جزو خانوادههایی هستیم كه یكی از آنها در حصر به سر میبرد.
با آقا مهدی در ارتباط هستید؟
بله. هر هفته میرویم میبینیمشان. یك هفته ملاقات حضوری داریم و یك هفته كابینی. رویه زندان این است. هر چند درباره برخیها ارفاقی هم میشود اما هنوز نسبت به مهدی ارفاقی نشده است، بلكه سختگیری نیز بیشتر است. درباره مهدی دستور دادهاند كه این رویه دقیقا رعایت شود. برادرم از شرایط راضی است. مهدی خود را با داخل زندان تطبیق داده و مشكلی ندارد. به نظر برایش قابل تحمل است. این اتفاق برای ما سختتر است مخصوصا برای مادر.
حاج آقا خاطرهای گفتند كه آقا مهدی را صدایشان كردند و گفتند اگر توبه نامهای بنویسی میبخشیمات، این موضوع را چه كسی به برادرتان گفته بود؟
همان قدر میدانم كه پدر تعریف كرده بودند.
حاج آقا نگفتند چه كسی این موضوع را به آقا مهدی گفتند؟
طرف زندانی كیست؟ یك بازجوی اصلی دارند؛ همان گفته حتما. ببینید این پرونده، یك پرونده بحثبرانگیز سیاسی و جدی است. كسانی كه میخواهند فضای سیاسی كشور را متشنج كنند میتوانند پیشنهاد توبهنامه را مطرح كنند. من نمیدانم البته هدفشان از این پیشنهاد چه بوده. میتواند هدف خیرخواهانه باشد، یا سیاسی باشد. در هر صورت این اتفاق افتاده است.
حاج آقا با رهبری همچنان جلسات منظم دارند؟
به تعداد گذشته نیست ولی منظم است. زمانش طولانیتر شده.
درباره كتاب خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی بفرمایید، چقدر این كتابها ممیزی میشوند؟
ممیزی بسیار ناچیز است. دقیقا همان چیزی كه ایشان مینویسد منتشر میشود. مگر بحث امنیتی یا آبروی افراد در میان باشد.
رهبری هم همچنان كتابها را میخوانند؟
روش این بود كه كتاب را آماده میكردیم و پدر میدیدند. در ملاقات حضوری كتاب قبل از چاپ را به رهبری میدادند و میخواستند اگر نظری دارند اعلام كنند. بعضی مواقع ولی خیلی كم نظراتی را اعلام میكردند. ما هیچوقت خودمان كتاب را به ایشان نمیدادیم. هنوز هم این ارتباط وجود دارد.
خاطرهنویسی ایشان ادامه دارد؟
بله. هر روز یك صفحه مینویسند.
شما به انتخابات مجلس هم میآیید؟
قبلا هم گفتم اگر از من درخواست شود، خدمت به انقلاب را رد نمیكنم. اگر واقعا لازم باشد بیاییم، من دریغ نمیكنم.
تا حالا از شما خواستهاند؟
در جلسات خصوصی بله. اما به صورت رسمی درباره كاندیدایی مطرح نشده است. اما اینگونه نیست كه اگر ما نیاییم، دنیا كن فیكون میشود.
نظر حاج آقا چیست؟
با ایشان مشورت نكردهام. نزدیك انتخابات اگر لازم شد با ایشان هم مشورت میكنم.
تحلیل شما از انتخابات بعدی مجلس چیست؟ فكر میكنید جریان اقلیت و اكثریت به كدام سمت باشد؟
آن چیزی كه برای نظام در فضای سیاسی ایران مهم است ابتدا مشاركت مردم است. همیشه نزدیك انتخابات باید فضا آماده شود و فعالیتها طوری شكل گیرد كه باعث مشاركت هر چه بیشتر مردم شود. در اكثر كشورها و حتی كشورهای توسعهیافته، مشاركت مردم در انتخابات زیر پنجاه درصد است. ولی در ایران مشاركت خوشبختانه معمولا بالای 50 درصد است.
یادم هست در انتخابات مجلس پنجم كه كارگزاران شكل گرفته بود، حتی میزان مشاركت به نزدیك 70 درصد هم رسید. هدف اول اكثر گروههای سیاسی هم ایجاد جو كاملا خوشبینانه بین مردم است. وقتی انتخابات سالمی برگزار شود، مردم در سرنوشت خود شركت میكنند. فكر میكنم در انتخابات آینده هم چون گروهها، دولت، نظام و رهبری به چنین حضوری اعتقاد دارند، همه در همین جو حركت میكنند. اگر كسی كاری بكند كه عدم اطمینان برای مردم ایجاد كند و این باعث شود مردم كمتر شركت كنند، ظلم جدی و بزرگی به نظام كرده است.
نكته مهمتر این است كه باید طوری عمل شود كه آن طور كه مردم میخواهند انتخابات شكل بگیرد. مخصوصا الان كه دشمنان خارجی ما كینهورزانه به ایران نگاه میكنند. همانطور كه مقام معظم رهبری هم میگویند كشورهایی مثل آمریكا هم كه با ما مذاكره میكنند به فكر نفوذشان هستند. در نتیجه تنها روش مقابله با نفوذ دشمن، همین اعتماد به مردم است. اگر كشور به مردمش اعتماد نكند، خود به خود آن نفوذ اتفاق میافتد.
برای اینكه حضور مردم ایجاد شود، نخستین نكته این است كه اجازه دهند، طبقات مختلف سیاسی خودشان را عرضه كنند. اگر این اجازه داده شود، آن اتفاقی كه میگویم میافتد. با فرض مشاركت بالا وارد طیف همفكر میشویم كه با این حساب مهمترین موضوع، حفظ اتحاد است. همانطور كه برای ریاستجمهوری این اتحاد حفظ شد، برای انتخابات مجلس هم باید این اتحاد حفظ شود. حالا چگونه حفظ میشود؟ عمدتا این طرفیها نمیدانند چه كسی صلاحیتش تایید میشود و چه كسی تایید نمیشود.
در نتیجه الان نهضتی را مطرح میكنند به عنوان نهضت ثبتنام حداكثری. این نهضت دو لبه چاقو دارد. میتواند خودش باعث مشكلات برای گروههای سیاسی بشود چرا كه عدهای كه پا به میدان میگذارند و تایید صلاحیت میشوند، خروج از میدانشان سخت میشود. در نتیجه باعث میشود رایها تقسیم شود كه همین یعنی شكست. راهحل این است كه ضمن اینكه ثبتنام حداكثری را حفظ كنند و مراقب باشند، دهن كجی هم به نظام نشود، در زمان لازم هم خروج حداكثری هم باید داشته باشند. همه گروهها باید این موضوع جدی را در نظر بگیرند كه در هنگام خروج، به كسانی كه برنامهریزی میكنند گوش بدهند و كنار بكشند تا در انتخابات رای حداكثری آورده شود. مجلس دهم هم بسیار مهم است.
میتواند از سیاستهای دولت حمایت كند تا همانطور كه گفتم دولت با طمانینه، سیاست اقتصادی را جلو ببرد. بالاخره این انتخابات نشاندهنده ادامه راه هم هست. انتخابات مجلس، انتخابات سختی است. در كلانشهرها رقابت انتخاباتی سادهتر است ولی در شهرهای كوچك به دلیل اینكه مسائل قومی و قبیلهای هم دخیل میشوند، رقابت سختتر است. آنجا دیگر باید خیلی مواظبت كرد. دلیلش هم مشخص است البته، ما در كشور احزاب تشكیلاتی برنامهدار نداریم. عمدتا احزابی هستند كه در انتخابات فعال میشوند. این احزاب عمقی در مردم، مخصوصا در شهرهای كوچك ندارند. همین اتفاق در مجلس پنجم هم افتاد. سال 74 با وجودی كه گروه كارگزاران در گروههای روشنفكری و كلانشهرها مورد حمایت مردم قرار گرفتند، ولی همان بحث شهرهای كوچك باعث شد نتوانند اكثریت مطلق را در مجلس پنجم داشته باشند. البته اقلیت پرقدرتی بودند و توانستند به سیاستهای دولت اصلاحات كمك كنند.
در نتیجه الان نهضتی را مطرح میكنند به عنوان نهضت ثبتنام حداكثری. این نهضت دو لبه چاقو دارد. میتواند خودش باعث مشكلات برای گروههای سیاسی بشود چرا كه عدهای كه پا به میدان میگذارند و تایید صلاحیت میشوند، خروج از میدانشان سخت میشود. در نتیجه باعث میشود رایها تقسیم شود كه همین یعنی شكست. راهحل این است كه ضمن اینكه ثبتنام حداكثری را حفظ كنند و مراقب باشند، دهن كجی هم به نظام نشود، در زمان لازم هم خروج حداكثری هم باید داشته باشند. همه گروهها باید این موضوع جدی را در نظر بگیرند كه در هنگام خروج، به كسانی كه برنامهریزی میكنند گوش بدهند و كنار بكشند تا در انتخابات رای حداكثری آورده شود. مجلس دهم هم بسیار مهم است.
میتواند از سیاستهای دولت حمایت كند تا همانطور كه گفتم دولت با طمانینه، سیاست اقتصادی را جلو ببرد. بالاخره این انتخابات نشاندهنده ادامه راه هم هست. انتخابات مجلس، انتخابات سختی است. در كلانشهرها رقابت انتخاباتی سادهتر است ولی در شهرهای كوچك به دلیل اینكه مسائل قومی و قبیلهای هم دخیل میشوند، رقابت سختتر است. آنجا دیگر باید خیلی مواظبت كرد. دلیلش هم مشخص است البته، ما در كشور احزاب تشكیلاتی برنامهدار نداریم. عمدتا احزابی هستند كه در انتخابات فعال میشوند. این احزاب عمقی در مردم، مخصوصا در شهرهای كوچك ندارند. همین اتفاق در مجلس پنجم هم افتاد. سال 74 با وجودی كه گروه كارگزاران در گروههای روشنفكری و كلانشهرها مورد حمایت مردم قرار گرفتند، ولی همان بحث شهرهای كوچك باعث شد نتوانند اكثریت مطلق را در مجلس پنجم داشته باشند. البته اقلیت پرقدرتی بودند و توانستند به سیاستهای دولت اصلاحات كمك كنند.
در شورای شهر هم این موضوع خودش را نشان داد و باعث شد خیلی از شوراهای شهر را آن رقیب ببرد. علتش آن است كه در انسجام انتخابات حداقلی، آنطرفیها مسلط میتوانند عمل كنند و راحتتر سیستم را منسجم میكنند. به نظر من انتخابات مجلس، پروژه سادهای نیست. اینگونه نیست كه بگویند ما بردیم و تمام است.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.