| کد خبر: 95016 |

◄ قهرمان‌سازی و قهرمان‌پروری در هوانوردی

تین‌نیوز| در سال ۲۰۰۹ میلادی، یک هواپیمای در حال سقوط به طرز معجزه‌آسایی بر روی رودخانه‌ هادسون در نیویورک فرود آمد و جان صدها نفر نجات پیدا کرد. خلبانی که این فرود باورنکردنی را رقم زد، کسی نبود جز کاپیتان سالیوان سالنبرگ، خلبان کهنه کار و کارکشته که خیلی زود به یک قهرمان ملی تبدیل شد؛ اما توجه رسانه‌ها و اتفاقات بعدی زندگی کاپیتان سالنبرگ را دستخوش تغییر کرد.

«کلینت ایستوود» کارگردان نامدار سینمای جهان با ساخت فیلمی به نام «سالی» که از سپتامبر سال جاری به روی پرده می رود، تلاش کرده است تا به زندگی و واکاوی آن پرواز و اتفاقات پس از آن بپردازد. به طور حتم، کاپیتان سالنبرگ، تنها خلبانی نیست که در صنعت هوانوردی جهان، توانسته است در فرود اضطراری، جان مسافران خود را نجات دهد اما آنچه می تواند مورد توجه قرار گیرد، برخورد با خلبانی است که توانسته با هنر خلبانی خود، هواپیما را به سلامت روی زمین بنشاند.

در سال‌های اخیر، خلبان‌های بسیاری در کشورمان، در حوزه هوانوردی غیرنظامی توانسته‌اند در فرودهای اضطراری، مسافران را با هنر خلبانی خود به دامن خانواده ها بازگردانند اما برخورد صنعت هوانوردی کشورمان و همچنین فعالان این صنعت با این خلبانان چگونه بوده است؟ در میان فرودهای اضطراری هواپیماهای کشور تنها فرود کاپیتان شهبازی و کاپیتان تحویلیان در رسانه ها منتشر شد، کاپیتان شهبازی توانست از فرصت پیش آمده در جهت بیان دردها و مشکلات هوانوردی کشور که از تحریم‌های اقتصادی غرب (برخلاف قوانین هوانوردی و کنوانسیون شیکاگو ) نشات گرفته بود استفاده کند و با حضور در همایش های بین‌المللی به بیان مشکلات بپردازد اما با بازنشستگی پیش از موعد و همچنین مباحثی روبه‌رو شد که سعی داشت چهره او را در جامعه کمرنگ‌تر کند.

در همان دوران، فیلمنامه فیلم پرواز شهبازی با قلم محمدهادی کریمی نگاشته شد اما به دلایلی نامعلوم جلوی دوربین نرفت. جزییات پرواز کاپیتان تحویلیان پس از آن فرود اضطراری تنها بر اساس یک گزارش منتشر شده در رسانه‌ها دست به دست شد و یک مراسم بزرگداشت که آن‌هم به همت یکی از خانه‌های محله شهرداری برگزار شد، تمامی سهم یک خلبان از فرود اضطراری اش بود.

در نگاه فعالان هوانوردی، خلبان تنها وظیفه‌اش را انجام داده و برای انجام وظیفه‌اش آموزش دیده و دستمزد می‌گیرد. در نگاه خام، تمامی متخصصان در حوزه فعالیت خود برای مقابله با بحران آموزش دیده‌اند و به طور حتم کاپیتان سالنبرگ نیز برای پرواز ایمن و فرود اضطراری آموزش دیده بوده حال چه می شود که سالینبرگ، قهرمان ملی می شود و شهبازی‌ها و تحویلیان‌های ما، تنها به وظیفه خود عمل کرده‌اند.

آیا به غیر از فرهنگ هراس از قهرمان پروری درهوانوردی می تواند علت سرد شدن تب تعامل این افراد با جامعه باشد؟ چرا نمی‌توانیم میان قهرمان‌سازی و قهرمان پروری در هوانوردی تفاوتی قائل شویم؟ جامعه هوانوردی برای مطرح شدن، نیازمند افرادی است که با اتفاقاتی که برایشان رخ می دهد، مورد توجه قرار گیرد و در این میان، شخص مورد توجه قرار نگرفته و کلیت هوانوردی کشور به چشم می‌آید.

بانوان هوانوردی کشور که توانسته‌اند با وجود مشکلات فراوان در این صنعت حضور یابند و موثر باشند، قهرمانان هوانوردی کشور هستند اما دریغ از یک برنامه‌ریزی فرهنگی مناسب جهت معرفی آنها و اصلاح فرهنگ برخورد با بانوان هوانورد.هوانوردی با وجود آنکه یک صنعت مدرن و پیچیده است باید فرهنگی به تناسب خود داشته باشد اما آنچه در هوانوردی کشورمان به چشم می‌آید تضاد فرهنگ سنتی و عامیانه و تکنولوژی پیشرفته آن است.

* پژوهشگر هوانوردی

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.