| کد خبر: 161605 |

اختصاصی/

◄ درس‌های نخوانده از تجربه سقوط هواپیما در اسپیدکوه خرم‌ آباد لرستان

کار تحویل اجساد و جعبه سیاه هواپیما که تمام شد حداقل برای ثبت و ضبط تجربیات برای استفاده در سوانح بعدی هیچ‌کس نپرسید که شما چه کردید و چگونه این کار را در آن شرایط سخت به سرانجام رساندید؟! شاید این روزها آن تجربه‌ها می‌توانست کمک کوچکی باشد به دست‌اندرکاران امداد این سانحه باشد.

تین نیوز

منوچهر گودرزی*: تسلیت به همه مصیبت‌دیدگان در حادثه سقوط هواپیمای آسمان تهران-یاسوج و تقاضای رحمت الهی برای درگذشتگان این سانحه.

از صبح که خبر را شنیدم غم سنگینی بر دلم نشست و تا این ساعت که خبرها را دنبال می‌کردم که به دلیل بدی هوا هنوز محل دقیق سقوط هواپیما را پیدا نکرده‌اند، یاد سال ۱۳۸۰ و حادثه سقوط پرواز تهران-خرم‌آباد هواپیمایی ایران‌ایرتور افتادم، هنوز صحنه‌های تلخ و غمناک آن روزها را فراموش نکرده‌ام.

ساعت ۸ صبح ۲۳ بهمن ۱۳۸۰ آماده می‌شدم  به محل کارم در استانداری بروم که فرمانده ناجای استان لرستان مرحوم سردار خورشیدوند تماس گرفت و گفت: خبر رسیده که پرواز تهران-خرم‌آباد ارتباط رادیوئی‌اش قطع‌شده است. بلافاصله مدیرکل فرودگاه زنگ زد و او هم همین خبر را داد و اضافه کرد هواپیما در حال اجرای طرح تقرب بوده و اجازه فرود هم گرفته که ارتباطش قطع‌شده و این یعنی احتمال ربایش نیست و یقیناً سقوط کرده است.

همه مدیران مرتبط را به فرودگاه فرا خواندم و ستاد مدیریت بحران را تشکیل دادم. خبر که منتشر شد تماس‌ها شروع شد: مهندس خرم وزیر راه، وزیر کشور، مهندس کشاورزیان سازمان هواپیمایی و...

ساعت ۱۰ صبح هنوز اطلاعی از محل احتمالی سقوط نداشتیم. هوا ابری و بارش‌های پراکنده‌ کار تجسس هوایی را ممکن نکرد. با تشکیل گروه‌های تجسس زمینی از نیروهای نظامی حاضر در منطقه با کمک ارتش و سپاه و نیروی انتظامی ساعت حدوداً ۱۱ صبح گروه نیروی انتظامی در تماس بی‌سیمی اعلام کرد: قطعات هواپیما را در ارتفاعات «اسپیدکوه» (سفیدکوه) دیده‌اند. سردار خورشیدوند به من اطلاع داد. از سرپرست گروه تجسس سؤال کردم که کنار قطعات هواپیماست؟ گفت نه! ولی آن‌ها را می‌بینم. گفتم حتماً کنار قطعات برو و مطمئن شو، بعد از حدوداً نیم ساعت مجدداً تماس گرفت و اعلام کرد کنار قطعات است. نوع آن‌ها را سؤال کردم گفت قسمتی از بال و تکه‌ای که چرخ هم به او متصل است. از او خواستم در کنار بی‌سیم ضربه‌ای به بال بزند، با این سؤال‌ها و پاسخ‌ها بود که مطمئن شدم و قطعیت سقوط را به وزیر راه اعلام کردم.

محل برخورد هواپیما در نزدیکی قله اسپیدکوه، بارش باران در دامنه و برف در ارتفاع و باد و ... کار انتقال اجساد را با مشکل مواجه کرده بود. گروهی از کوهنوردان زبده استان لرستان و همدان از سوی هلال‌احمر به سرپرستی استاد چشمه‌قصابان(که سابقه صعود به اورست را داشت) به امداد آمدند و اصلی‌ترین گروه امدادی بودند.

شب اول که هنوز امکانات صعود فراهم نبود هماهنگ شد تا نیروهای نظامی با شلیک گلوله منور مانع از حمله حیوانات درنده به اجساد پراکنده در کوه شوند. گروه آقای چشمه‌قصابان با تجهیز کارگاه در ارتفاعات و در شرایط سخت و صعب‌العبور منطقه شروع به جمع‌آوری اجساد کردند. در عصر روز سوم علیرغم وزش باد و شرایط سخت پروازی کار انتقال اولین اجساد با هلیکوپتر آغاز شد.

foroodgah khoramabad 45
تصویری از باند قدیمی فرودگاه خرم‌آباد

به یاد دارم که به تعداد تمامی سرنشینان می‌بایست جسد تحویل می‌شد حتی اگر شده تکه پوست چسبیده به یک انگشتر.

کار تحویل اجساد و جعبه سیاه هواپیما که تمام شد، حداقل برای ثبت و ضبط تجربیات برای استفاده در سوانح بعدی هیچ‌کس نپرسید که شما چه کردید و چگونه  این کار را در آن شرایط سخت به سرانجام رساندید؟! شاید این روزها آن تجربه‌ها می‌توانست کمک کوچکی برای دست‌اندرکاران امداد این سانحه باشد.

* معاون سابق سیاسی استانداری لرستان

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.