آتشهایی که سفر ترامپ سوزاند
آدم وقتی رابطه این عرب ها با آمریکا را می بیند یاد فیلم فارسی های زمان قدیم خودمان می افتد. مخصوصا آنجا که رقاصه کاباره آنقدر برای ناصر ملک مطیعی بجنبون و بچرخون می کرد و قند تو دلش آب می کرد که دست آخر، قهرمان فیلم بعد از ریختن آب توبه بر سر ضعیفه، او را مثل آب خوردن عقد می کرد.
خوش رقصی؛ فیلم و غیر فیلم ندارد. هم از نوع هنری دارد و هم از نوع سیاسی. تنها فرقشان این است که در یکی باید سر کیسه را شل کرد و در آن یکی کمربند همت را ... تعارف نداریم، کاری که هدایای عربستانی از ریاض تا واشنگتن کرد، عمرا هیچ قر کمری از اینجا تا شمران بکند.
ترامپ هیز هم آن موها را در سیرک نارنجی نکرده، ناسلامتی چند جشنواره ملکه زیبایی برگزار کرده و تا دلتان بخواد اسم مدل و مانکن به شناسنامه اش اضافه کرده، پس خودش خوب می داند شترش را کجا بخواباند اصلا چرا شترش را؟ بگو خودش را! پس میخ اولین سفرش را در جایی کوبید که هم برایش برقصند و هم پا بکوبند یعنی سرزمین رقص های عربی! حتی اگراین سفر به قیمت خواستگاری از دختر متاهلش آب بخورد، باز می ارزد که از این گاو 9 من شیرده، شیر بخورد. بی غیرتی که شاخ و دم ندارد اما بی غیرت ها هم شاخ دارند و هم دم!
به هر حال معامله پایاپای است؛ یکی اسلحه می فروشد و یکی شرفش را! وقتی هم تیر و تخته جور بشوند شرائط منطقه همین که هست می شود. به این می گویند: آمدن و آتش سوزوندن و رفتن! یعنی بعد از سفر ترامپ، اوضاع قطر با منطقه آنطوری می شوند و اوضاع ما با داعش اینطوری!
قبول بفرمایید کمی خنده دار است این قوانین آمریکایی: از طرفی تروریست ترورمان می کند و محاکمه می شویم؛ از طرف دیگر برای امنیت موشک می سازیم و تحریم می شویم. حالا عرب ها که همان موشک ها را می خرند و در یمن می اندازند سزوار رقص شمشیر می شوند!؟ یعنی موشک وقتی حلال است که مال دگران است. اما ....
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است .... باش فردا که دلت با دگران است