| کد خبر: 64121 |

انحصار همیشه بد نیست

تین نیوز | در تجارت بین‎الملل دو ترم مزیت نسبی و مزیت مطلق از موضوعاتی است که برای کشورهایی که جایگاه خود را در تجارت جهانی مشخص نکرده‎اند، هنوز مسئله‎ساز است. امروز در بحث مزیت نسبی تجارت دیگر هیچ شکی نیست.

آدام اسمیت استدلال می‎کرد از طریق تجارت آزاد هر کشوری می‌تواند در تولید کالایی تخصص پیدا کند که در آن مزیت مطلق دارد، اما ریکاردو معتقد به مزیت نسبی بود و ٤ سال بعد از اسمیت، مزیت نسبی را ارائه کرد، او معتقد بود حتی اگر کشوری در تولید هر دو کالا در مقایسه با کشور دیگر دارای مزیت مطلق نباشد، بازهم دادوستدی که حاوی منافع متقابل است، می‌تواند بین هر دو طرف شکل بگیرد و کشوری که دارای کارایی کمتری است باید در صادرات کالایی تخصص پیدا کند که در آن مزیت مطلق کمتری ندارد و به‌همین‌ترتیب به واردات کالایی بپردازد که مزیت مطلق کمتری دارد؛ به‌این‌ترتیب مزیت نسبی به وجود می‎آید و تجارت دو کشور پایه‌ریزی می‎شود و تجارت دو کشور به تجارت چند کشور تعمیم یافته و تجارت جهانی شکل می‎گیرد، اما برخی کشورها هنوز از ترم خودکفایی استفاده می‎کنند.

در ایران نیز برای داشتن اقتصادی درون‎زا و در اوج تحریم‎ها، خودکفایی از هر زمان دیگر پررنگ‎تر شد اما باید گفت خودکفایی تا جایی که منحصر به کالاهای استراتژیک و اساسی باشد، معنا داشته و به اقتصاد ضربه نمی‎زند، اما وقتی بخواهد به صنعت و مابقی بخش‎های اقتصادی ورود پیدا کند دیگر منجر به کاهش بهره‎وری و درآمد ناخالص ملی می‎شود.

خودکفایی یا نه‌گفتن به اقتصاد
خودکفایی، آری یا خیر؟ مزیت نسبی یا مطلق؟ جهانی‌شدن یا خودکفایی؟ و بسیاری از سؤال‎های دیگر، که نمی‎شود به آنها با یک نگاه تک‌بعدی جواب داد و باید با نگاهی جامع و بیناعلمی به سراغ آنها رفت، امروزه بیشتر در کشورهای در حال توسعه مطرح هستند وگرنه مزیت نسبی و قرار گرفتن در پازل اقتصاد جهانی، امروزه دیگر هیچ‌شک و تردیدی را برنمی‌تابد. در ایران نیز جهانی‌شدن یکی از اهداف چشم‎انداز ٢ ساله است، اما هر هدف ابزار خود را می‎خواهد؛ اینکه بگوییم دنبال خودکفایی در همه حوزه‎ها و بخش‎های اقتصادی هستیم و از طرف دیگر دنبال عضویت در سازمان تجارت جهانی بوده و اهداف جهانی‌شدن را دنبال کنیم، پارادوکسیکال بوده و نیاز به دقت بیشتر اقتصادی و در کنار آن هم‌افق‌شدن مجریان و برنامه‎ریزان اقتصادی دارد.

اما اقتصاد همیشه نمی‎تواند حرف آخر را بزند، باید اقتصاد در کنار سیاست، علوم اجتماعی، ژئوپلیتیک و ... قرار گیرد و استراتژی‎های با شمولیت بالا اتخاذ شوند. یکی از مصداق‎های این موضوع، پرداختن به بحث خودکفایی در کالاهای اساسی است. این موضوع گرچه با ترم‎های اقتصادی در تضاد است، اما با درنظرگرفتن شرایط کشور و جلوگیری از وابستگی به اقتصاد جهانی درباره کالاهای اساسی و آذوقه کشور، خودکفایی موضوعیت پیدا می‎کند.

کالاهای اساسی درحال‌حاضر گندم، برنج، روغن و شکر هستند. با مدیریت صحیح دولت یازدهم در بهار ٩٤ روند صادرات رشد مثبت و واردات رشد منفی داشت که منجر به بهبود عمیق ‌تراز تجاری کشور شد و با تعاملات مثبت سیاسی ایران در سطح بین‎الملل، هیأت‎های تجاری بسیاری به بازگشت روابط تجاری و بازرگانی خود با ایران ابراز تمایل کرده و روزانه تفاهم‎نامه‎های گسترده‎ای بین ایران و کشورهایی مانند اتریش آلمان فرانسه و... منعقد می‎شود که آینده روشنی را برای اقتصاد ایران رقم زده و انتظارات مثبت را به فضای اقتصادی کشور بازگردانده و از رخوت فضای تحریم کاسته است.

غیرقابل پیش‎بینی‌بودن تقاضا  در کشورهای همسایه
سهم ایران در تولید جهانی گندم اندک و ناچیز بوده و همواره کمتر از دو ‌درصد تولید جهانی است، اما با توجه به زمین‎های قابل کشت در ایران، سطح پایین تولید گندم ایران حاکی از عدم مزیت نسبی برای تولید این محصول بوده و حجم مترمکعب آب مورد نیاز برای تولید یک کیلوگرم گندم و کیفیت گندم داخلی بیانگر این است که ایران در مقایسه با کشورهای همسایه شمالی خود در تولید گندم مزیت ندارد. در عوض با توجه به خاک غنی در معدن مزیت دارد؛ اما با توجه به غیرقابل پیش‎بینی‌بودن نیاز کشورهای همسایه مانند عراق، عربستان، پاکستان و افغانستان، ایران نمی‎تواند نیاز شدید خود به کالای استراتژیکی مثل گندم را وابسته به کشورهای دیگر مانند روسیه، قزاقستان و اروپا کند.

غالب‌بودن روح اقتصاد بر تعاملات جهانی
یکی از راهکارهای بهره‎گیری از مزیت نسبی در اقتصاد بین‎الملل، قراردادهای بلندمدت و تفاهم‌نامه‎ها هستند، اما با توجه به اینکه اولویت اول کشورهای جهان و اصولا چیدمان روابط بین‎المللی بر مبنای منفعت اقتصادی و درآمد داخلی است، نمی‎توان انتظار داشت که کشورها به تعهدات و قراردادهای بلندمدت خود پایبند بمانند. برای مثال کشور روسیه در چند سال اخیر چندین‌بار با اعمال تعرفه بر صادرات خود، کشورهای وابسته به محصولات روسیه را با شوک قیمتی روبه‌رو کرده است. نمودارها حاکی از تغییرات سهم کشورها در تولید گندم تا سال ٢ ٢ است که در این میان سهم روسیه در حال افزایش است و در آینده بازار غلات جهان وابستگی شدیدتری به محصولات روسیه خواهند داشت. برای همین منظور در مورد کالاهای اساسی و استراتژیک باید به دنبال دامنه‎ای از خودکفایی بود، در غیراین‌صورت درجه شکنندگی اقتصادی کشور بالا رفته و نمی‎توان برنامه‎ریزی صحیحی برای تراز تجاری و هزینه‎های دولت داشت.

وابستگی در کالاهای اساسی  کاهش قدرت چانه‎زنی
این‌گونه وابستگی‎های اقتصادی درباره کالاهای اساسی و استراتژیک موجب می‎شود در شرایط استراتژیک، کشور از نظر سیاسی قدرت چانه‎زنی خود را از دست بدهد. برای حفظ اقتدار و امنیت ملی، باید در تأمین کالاهای اساسی عدم وابستگی وجود داشته باشد. استقلال اقتصادی در بخش کالاهای اساسی لزوما به معنی حذف تجارت جهانی در این کالاها نیست. می‎توان با مدیریت صحیح به سمتی حرکت کرد که در ضمن قطع وابستگی در مورد کالایی مانند گندم، علاوه بر واردات به صادرات این محصول نیز پرداخت، یعنی حجم تولید را به‌گونه‎ای افزایش داد که به سطح نیاز داخلی برسد، سپس با صادرات سطوح خاصی از کیفیت و جایگزینی آن با واردات همان کالا با کیفیت متفاوت، بتوانیم ضمن حفظ سهم بازار ایران در این محصول، بهبود تراز تجاری و مسیرهای ترانزیتی و گلوگاه‎های حمل‌ونقلی و بنادر را نیز شاهد باشیم.

درون‎زایی نئوکلاسیکی
رشد درون‎زای مطرح‌شده توسط اقتصاددانان نئوکلاسیک از مباحثی که اخیرا در فضای اقتصاد ایران تحت‌عنوان اقتصاد درون‎زا مطرح می‎شد، تفاوت عمیق و گسترده‎ای دارد. آنچه در دولت نهم و دهم اقتصاد درون‎زا نامیده می‎شد، در واقع عملا در دولت یازدهم اتفاق افتاد. اقتصاد درون‎زا یعنی اقتصادی که در آن سرمایه انسانی توسعه پیدا می‎کند اما در دولت‎های قبلی به‌اشتباه خودکفایی را به درون‎زابودن تعبیر می‎کردند‎. درحالی‌که ارتقای ١٤ پله‎ای رتبه ایران در توسعه سرمایه انسانی در سال ٢ ١٥ حاکی از رشد درون‎زای اقتصاد ایران در دولت یازدهم است؛ یعنی آنچه در سطح کلام در دولت‎های قبلی مطرح بود، عملا و در نتیجه سلسله سیاست‎های اقتصادی درهم تنیده دولت یازدهم به وقوع پیوست.

گریز از انحصار، سدی بر مافیا
با نگاهی به روند واردات کالاهای اساسی از جمله برنج، گندم، روغن و شکر می‎بینیم که تنوع مبادی وارداتی بسیار کم بوده و حتی شرکت‎های طرف تجاری کشور نیز به طور بسیار محدودی عمل کرده‎اند. همواره باید یکی از اهداف بلندمدت هر اقتصادی جلوگیری از شکل‎گیری انحصارات باشد. اگرچه همیشه انحصار بد نیست و می‎تواند در موارد شکست بازار، موجب افزایش رفاه اجتماعی نیز باشد، اما ورود دولت با روش‎های اعطای یارانه به کالاهای اساسی و تنظیم بازار و ستاد تدابیر ویژه باید در جهت کاهش انحصارات داخلی و خارجی کالاهای استراتژیک کشور باشد.

پراکنش نامناسب سهم واردات روغن و تعداد اندک شرکت‎های واردکننده بسترساز شکل‎گیری انحصارها شده و می‌تواند به خلق فضاهای رانتی دامن زند و موجب شکل‎گیری مافیا شود. خوشبختانه در دولت یازدهم با مدیریت صحیح خریدهای خارجی، واردات به سمت حذف و شکست انحصارات پیش می‎رود. در سیستم‎های جدید مدیریت خریدهای خارجی در راستای تنوع بالای مبادی و تعداد واردکنندگان است. هرچه مبادی و تعداد واردکنندگان بیشتر باشد، قدرت چانه‎زنی دولت بیشتر و فضا رقابتی‎تر شده و در رقابت کامل بیشترین منافع و رفاه اجتماعی به دست می‎آید.
تا زمانی که رانت‎ها وجود دارند، اعتراضات به تولید داخلی و بحث‎های ناشی از فشار واردکردن به دولت جهت واردات ادامه خواهد داشت. خوشبختانه در دولت یازدهم استانداردسازی تولید، واردات و مصرف انواع کود و سم در کشور به‎عنوان دو عنصر مؤثر در تولید محصولات کشاورزی، که در گذشته مورد بی‎توجهی قرار گرفته بودند، موجب افزایش تولید محصولات کشاورزی به‌ویژه محصولات راهبردی شد. در نتیجه آن می‎بینیم در سال جاری با وجود خشک‌سالی، تولید گندم داخلی از هشت ‌میلیون تن گذشته است.

تحلیل هزینه فایده، تعیین‎کننده در استراتژی خرید خارجی
طبیعی است با تأمین نیاز مصرفی داخلی از محل تولید داخلی، گلوگاه‎ها و شبکه‎های رانتی کشور شروع به اعمال فشارهایی در راستای افزایش واردات و لزوم واردات کنند، اما باید همواره توجه کرد که گریز از مافیای وارداتی کشور نباید رویکرد تحلیل هزینه فایده را نفی کند. افزایش شفافیت و سالم‎سازی فضای رانتی اقتصاد کشور نباید به قیمت دورشدن از ترم‎ها و تئوری‎های اقتصادی شود. در اینجا نیز مانند هر تابع دیگری در اقتصاد، استراتژی حجم خرید خارجی کالاهای اساسی باید براساس ماتریس عوامل سنجیده شود و پشت‌پرده تمام بحث‎ها، باید استدلال و تحلیل و آنالیزهای کیفی و کمی اقتصادی باشد.

خود اتکایی یا خودکفایی؟
خوداتکایی در محصولات مهم با توجه به ظرفیت‎ها و پتانسیل‎های کشور اتفاق مثبتی است که باید رخ دهد و ما باید در تمام ابعاد اقتصاد خوداتکایی داشته باشیم، اما در زمینه کالاهای اساسی نظر به تحلیل‎های چندجانبه و استراتژیک‌بودن این نوع کالاها و همچنین غیرقابل اتکابودن کشورهای طرف تجاری به دلیل حاکمیت منافع اقتصادی بر روابط، برای جلوگیری از کاهش قدرت چانه‎زنی باید در تولید گندم به خودکفایی برسیم، اما در باقی کالاهای غیراساسی و استراتژیک، سیاست‎گذاری‎ها باید در راستای خوداتکایی باشد و لزوم جذب‌شدن در اقتصاد جهانی و جهانی‌شدن حکم می‎کند که خوداتکا باشیم نه خودکفا.
خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.