|
کد خبر:
125783
|
پژواک صدای شهروندان
تین نیوز| سيدعليرضا حسينی بهشتی*: آغاز سال نو، هر آغازی كه در پی پایانی از راه میرسد، فرصتی است برای ارزیابی راه طیشده و ترسیم راه پیشرو؛ فرصتی از جنس فرصتهایی كه در شبهای قدر برای ما پیش میآید و در آن، كارنامه سالی را كه سپری شده بررسی یا به تعبیر عرفانی «محاسبه» میكنیم تا با ابزار دیگر، یعنی «مراقبه»، سال پیشرو را با موفقیتهای بیشتر و شكستهای كمتر آغاز كنیم.
آغاز سال نو، هر آغازی كه در پی پایانی از راه میرسد، فرصتی است برای ارزیابی راه طیشده و ترسیم راه پیشرو؛ فرصتی از جنس فرصتهایی كه در شبهای قدر برای ما پیش میآید و در آن، كارنامه سالی را كه سپری شده بررسی یا به تعبیر عرفانی «محاسبه» میكنیم تا با ابزار دیگر، یعنی «مراقبه»، سال پیشرو را با موفقیتهای بیشتر و شكستهای كمتر آغاز كنیم.
از این منظر، در سالی كه پشت سر گذاشتهایم حوادث بسیاری رخ داد كه یكایك درخور تجزیه و تحلیل است؛ از نمایان شدن نتایج بیتوجهی به محیطزیست كه دامنگیر همه ایرانیان در هر گوشه و كنار كشور شد تا فاجعه فروریزی ساختمان پلاسكو در تهران كه پسلرزههای آن هنوز هم در شهرو شهرداری احساس میشود؛ از درگذشت دو نفر از رهبران نهضت و انقلاب اسلامی (آیات موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی) تا فقدان اندیشمندان، نویسندگان و هنرمندان نامدار كشورمان (علی شریعتمداری، عباس كیارستمی و ...) و از تغییر شرایط سیاسی منطقه گرفته تا پیروزی عوامفریبان در ینگه دنیا (از نوع نولیبرال) و شرق دور (از سنخ دیكتاتوری خیرخواه) همه و همه، سال ۱۳۹۵ را در اذهان ایرانیان و جهانیان، ماندگار خواهد كرد.
رای نگارنده اما، در كنار این همه رنج و مصیبت و زیان، پیشامد بزرگ و مبارك بازگشت مردم به صحنه، از همه آن حوادث پر اهمیتتر است. اینكه تریبونهای رسمی در بازتاب واقعیتهای تشییع پیكر آیتالله هاشمی از شبكههای اجتماعی عقب میافتد؛ اینكه اطلاعرسانی گسترده و لحظه به لحظه شهروندان از جریان آتشسوزی ساختمان پلاسكو، شهرداری و دیگر مراجع مسئول را دچار مخمصه میكند؛ اینكه فاجعه مرگ هموطنان كولبر ما در كردستان موج مطالبه مسئولیتپذیری از مسئولان امر پدیده میآورد، اینكه آلودگی كشنده شهروندان استان خوزستان انگشت اتهام را به سوی تدبیری مدیران در سطوح مختلف و در سالیانی دراز نشانه میرود، همه گوشههایی است از قدرتی كه اینك پس از سالها به دستان مردم بازگشته است.
اینك نزدیك به هشت سال است كه در فرآیندی تدریجی و پرفرازو نشیب، شهروندان عادی به قدر و قدرت خود پی بردهاند. ایرانیان، مانند دیگر ساكنان كرهزمین، دریافتكننده خود پی بردهاند. ایرانیان، مانند دیگر ساكنان كرهزمین، دریافتكننده امواج دوران پساانقلاب ارتباطاتی هستند كه روابط قدرت را در میان و پیرامونشان دچار تحول كرده است. حالا دیگر ساختارهای رسمی در درون و برون مرزها، قدر قدرتهایی نیستند كه محاسبه موفقیت یا عدم موفقتشان، تنها به سنجش درجه اراده تصمیمگیرندگان با میزان شرایط و امكانات وابسته باشد.
در زمانهای زندگی میكنیم كه پستوها و حیاطخلوتهای مسئولان، روز به روز كوچكتر میشوند و فرایندهای تصمیمگیری بیشتر و بیشتر به خانههای شیشهای رانده میشود. حالا همه میزباناند و خوانده، همه خودی و ضاحبخانه. آنان كه مستاجرند، صاحبان مقام هستند كه به آنان چندصباحی اختیاراتی اعطا میشود و سپس، از آنها انتظار پاسخگویی میرود. صدایی كه روزبهروز بلندتر میشود و خواسته یا ناخواسته مجبور به شنیدن آن هستند، صدای پرسشگرانی است كه دلنگران خود و كاشانهشان هستند، نه فریفته و دنبالهرو هیاهوی سیاستبازان، سخنرانیهای غرا و مصاحبههای پرطنین. زمان آن فرا رسیده كه مسئولان احساس مسئولیت كنند و اگر خود را در محضر خدای عالمیان هم نمیبینند (كه علیالقاعده باید ببینند؛ چراكه «عالم، محضر خداست»)، دستكم در تیررس چشمان میلیونها شهروندی ببینند كه آنها را بر مسند مسئولیت نشاندهاند. این صدا، دیگر حتی صدای این یا آن جناح هم نیست. جناحها، احزاب، گروهها و نخبگان سیاسی این روزها به جای تحمیل تصویرهای بزرگ و كوچك و درست و نادرست از خویشتن، باید نگران دیدهشدن تصویر واقعیشان از سوی میلیونها شهروندی باشند كه قادرند روتوشها را از تصاویر پررنگ و لعاب بزدایند. در این میان، آنانی كه سعی در فهم شرایط پساانقلاب ارتباطاتی و وفقدادن خود با آن كنند میتوانند به حیات خود در (و نه بر) مردم ادامه دهند و كسانی كه از درك این تحول بزرگ عاجز باشند و لجوجانه بر مشی و مرام دیرین پافشاری كنند،روزبه روز بیشتر به كنج تنهایی رانده خواهند شد.
آن كسی كه دست پیرزن دستفروش فومنی را میبوسد، آن كسی كه از رفتار غیرملی رسانه عمومی عذرخواهی میكند، آن كسی كه در پی سانحه قطارها استعفا میدهد، آن كسی كه زخمهای تنبیه بدنی آموزگار خشمگین را لكه ننگی بر پیكر كارنامه خدمت خود میبیند و از سمت خود كنارهگیری میكند، صدای بازگشت مردم به قدرت را زودتر و واضحتر شنیده است. در مقابل، آن كسی كه خشم ناشی از تنها ماندن را با شلیكهای پیاپی توپخانه ناسزاگویی و زهر زبان نشان میدهد و به عناوین مختلف، هرزهگویی و پردهدری میكند.به واقع انگشتهای خود را در سوراخ گوشهایش فرو برده تا آن را نشوند.
تابلوی «دروغ ممنوع» حالا دیگر در هر گوشه و كنار این سرزمین پهناور در حال نصبشدن است. این قدرتی است بالقوه كه هر آن، میتواند بالفعل شود. گفتوگو عمومی كه سالها بود آرزوی وقوعش بر قلم و زبان مصلحان اجتماعی جاری میشد، اینك درگرفته است. تا گفتوگویی درنگیرد و زمینهای برای تمرین نباشد، نمیتوان از این كودك انتظار داشت كه به جای برداشتن گامهای نااستوار و گاه برخطا، یكباره دونده مسابقه دو ماراتن شود. مهم این است كه مردم صدای خود را میشنوند. كتاب هستی را كه با نام خالق آن آغاز شده و به نام خلق ختم شده باید به درستی تلاوت كرد تا امكان سازگاری و مطابقت خود با كنه آن، شناكردن در جهت امواج آن، عملكردن در چارچوب قانونمندیهای آن و دستیابی به فلاح و رستگاری به عنوان عاقبت خیر آن، ممكن شود. والعاقبه للمتقین.
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.