با پیشکسوتان بنادر
◄ غلامرضا ساسانی
من تازه رفته بودم تایدواتر که زنگ زد گفت: «دارم میام پیشت». خودم را برای چند ساعت خوب و خوش آماده کرده بودم؛ آمد، خسته و غمگین، چشمانش از خستگی سرخ سرخ بود، قسم خورد که از دست شرکت خواب وخوراک ندارد، اموال شرکت حتی ماشین زیر پایش را گرفته بودند و به طلبکاران داده بودند.
«بهزاد اتابکی» از فعالان حوزه بنادر و دریانوردی که سابقه مدیر عاملی شرکت تایدواتر و مدیرکلی بنادر و دریانوردی استان هرمزگان و همچنین فعالیت در شرکت کشتیرانی والفجر را در پیشینه کاری خود دارد، به تازگی نسبت به گردآوری خاطراتی از مدیران و پیشکسوتان حوزه بنادر و دریانوردی با عنوان «با پیشکسوتان بنادر» اقدام و این خاطرات را در قالب معرفی این افراد در شبکههای مجازی از جمله گروه تلگرامی «جامعه بندری و دریایی» منتشر کرده است.
به گفته اتابکی دلیل او برای انجام این کار، آن است که « مدیران جدید بدانند که چه میراث پر بهایی را به دست آوردهاند، میراثی به قیمت عمر افراد فداکاری که زحمت کشیدند و مجموعه سازمان بنادر را تا بدینجا رساندهاند».
تیننیوز نیز بنا دارد با بازنشر این خاطرات، ضمن ارج نهادن به این پیشکسوتان که از سرمایههای کشورمان هستند، زمینه آشنایی نسلهای جدید از فعالان این حوزه با نسل قبل فراهم سازد.
بخش دوم این نوشتار که به «غلامرضا ساسانی» اختصاص دارد را در ادامه میخوانیم:
« انرژی، انرژی، انرژی. خستگی ناپذیر و بی محابا، یک آذری خوشزبان و خوشتیپ، با صراحت لهجه بینظیر، در جوانی راهی فیلیپین شد و مهندسی عمران گرفت، طی سالهای تحصیل با یک بانوی مسلمان از آسیای شرق که ایشان هم پزشک هستند ازدواج کرد و به ایران آمد، حتما برای همسر گرامیشان که سالهای سخت جنگ در ایران به سر بردند خیلی سخت بوده ولی مگر میشود با غلامرضا زیر یک سقف زندگی کنی و نا امید و افسرده بشوی.
غلامرضا در سالهای سخت آن دوران با سپاه شروع کرد و تجربیاتش را در خدمت مهندسی سپاه گذاشت و بنادر را بعد از جنگ با بندر بوشهر آغاز کرد، در بوشهر بنیان کارهای ابتکاری زیادی را گذاشت و طرح انقلابی (موتور پل) که یک طرح ارزشمند بود حاصل تفکر غلامرضا و دوستانش در بوشهر است، کارهای او معمولا منتقدان زیادی داشت ولی او با شجاعت طرح هایش را یکی پس از دیگری اجرا میکرد و در عین حال شدیدا مراقب بود که حادثهای مثل حادثه شناور سومار تکرار نشود.
بعد از مدتی مدیر کل بنادر مازندران شد و طرحهای واگذاری بخشی از فعالیتها به بخش خصوصی مدیون او و دوستان همفکرش در نوشهر است.
غلامرضا به خوشزبانی مشهور است، در تمام جلسات رسمی مدیران بنادر در تهران، تنها کسی که دنیامالی را به قهقهه وادار میکرد غلامرضا بود، حضورش باعث گرمی محافل بود و یخ جدیترین جلسات و اجتماعات با حضور او آب میشد.
در اواخر عمر کاریش، مدیرعامل یکی از شرکتهای بدهکار و مشکل دار سازمان شد. این شرکت متعلق به سازمان (بنادر) و تایدواتر بود، از او خواسته بودند و او مثل همیشه که به هیچ کار سختی نه نمیگفت، پذیرفته بود، من تازه رفته بودم تایدواتر که زنگ زد گفت: «دارم میام پیشت». خودم را برای چند ساعت خوب و خوش آماده کرده بودم؛ آمد، خسته و غمگین، چشمانش از خستگی سرخ سرخ بود، قسم خورد که از دست شرکت خواب وخوراک ندارد، اموال شرکت حتی ماشین زیر پایش را گرفته بودند و به طلبکاران داده بودند.
هیچ اثری از «ساسانی» شاد و بشاش نبود، درنگ نکردم و یک ملاقات با مهندس صدر گذاشتم و قسمش دادم به جد بزرگوارش که «اگر میخواهی «ساسانی» سکته نکند او را از شرکت نجات بده»، مردانگی کرد و به استیری اختیار تام داد. خیالم راحت شد، اولین کاری که کردیم با استعفای ساسانی موافقت کردیم و بعد نشستیم دو نفری مشکلات شرکت را کم و کم کردیم بعد هم تایدواتر شرکت را به سازمان پس داد و مشکلات حل شد ولی «ساسانی» دیگر آن «ساسانی» نشد که نشد و اثرات فشارهای سنگین اداره این شرکت بدقلق همیشه آزارش میداد.
در اواسط دهه ۹۰ او از فرصت استفاده کرد و خود را پیش از موعد بازنشستهکرد و بدین ترتیب سازمان یکی از نیروهای خوب خود را زودتر از وقتش، از دست داد.
غلامرضا ساسانی بعد از بازنشستگی در یک شرکت خصوصی در حوزه مهندسی نفت و دریا مشغول بهکار شد،الان نمیدانم دقیقا کجاست، ولی هر کجا هست خداوند یار و نگهدارش باشد که خیلی در سازمان زحمت کشید و جوانی خود را برای اعتلای نام سازمان گذاشت.
سرزندگی و شجاعتش در بیان مشکلات به مدیران ارشد سازمان همیشه در یاد من و دوستان سازمانی باقی مانده است».
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمیکند.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.