حملونقل ایران روزهای حساس و تعیینکنندهای را پشت سر میگذارد؛ این در حالی است که فشار تحریمهای اعمال شده بر ایران از سوی آمریکا اگرچه با تدبیر مسئولان تا حدودی کمرنگ شده است اما وابستگی صنعت هوانوردی به ارتباطات بینالمللی عاملی تعیینکننده است.
در هیچیک از مسیرهای پروازی در شبکههای پروازی داخلی و بینالمللی در کشورهای جهان، ضریب اشغال بالا به صورت همزمان در هر 2 مسیر رفت و برگشت در یک تایم زمانی مشخص مشاهده نمیشود.
اصرار بر احداث خط ریلی از مشهد به بجنورد و ادامه مسیر تا گرگان فاقد هرگونه توجیه اقتصادی و صرفاً یک کار سیاسی برای جلب رضایت نمایندگان مردم بجنورد و دیگر شهرهای استان خراسان شمالی است.
در حال حاضر بیشتر قطارهای مسافری از نوع غزال چینی است که سال 85 وارد کشور شدند که اگر با دقت کارشناسانه به این قطارها نگاه کنید متوجه میشوید که در طول 10 سال، بیش از حد قابلقبول مستهلک شدهاند.
ارزش سرمایهگذاری برای واگن نو در ایران بسیار پایین است و در حال حاضر قیمت هر واگن از تولیدات داخلی بالای سه میلیارد تومان است که اگر بانک برای خرید آن به شرکتها وام هم بدهد، بازپرداخت این مبلغ برای بخش خصوصی بسیار سخت است.
اگر حتی واگنها را مجانی هم در اختیار شرکتهای حملونقلی قرار دهند، باز هم استفاده از آنها در شرایط فعلی، توجیه اقتصادی نخواهد داشت و بهاصطلاح با مساله خواب واگنها مواجه خواهیم شد. چراکه بهرهوری پایین، ارتباط مستقیم با نحوه بهرهبرداری از حملونقل ریلی در کشور ما دارد. ضمن اینکه مدیریت دولتی هم هیچوقت خود را با خواستههای بخش خصوصی که میتواند به دلیل تجربه بالای خود در این عرصه موجب تحول شود، هماهنگ نمیبیند.
در حالی که زمزمه های آزادسازی نرخ بلیت قطارهای مسافری به گوش میرسد، به دلیل اینکه تعیین نرخ بلیت در حملونقل ریلی روندی دستوری دارد، انگیزهای برای توسعه ناوگان در این سالها بهویژه برای بخش خصوصی وجود ندارد.