البته ما جزو دلواپسان نیستیم اما اعتراف می کنیم ، بعد از پایان دوره شورای شهر و شهردار تهران و رفتن بعضی از چهرههای ماندگار در عرصه خلق سوژه های طنز، بدجور دلواپس شدیم و نعوذبالله به حکمت و رحمت خداوند شک کردیم که "مبادا من بعد؛ این آب باریکه سوژه های طنز ، باریک تر شود و نان ما جماعت نان به نرخ روز نخورها، آجر! "
حتما جریان «مریض خر خورده» را شنیده اید. حالا شده حکایت کله خری های «ترامپ» که آنقدر دور و بر این برجام مادر مرده می گردد و می چرخد تا بالاخره یک چیزی از توش دربیاورد و همان را بکند پیراهن عثمان!
وسایل حمل و نقل عمومی اصولاً بسیار اهمیت دارند، برای کاهش ترافیک و آلودگی هوا هم خوب هستند(البته اگر خود این وسایل منجر به آلودگی بیشتر هوا نشوند). خوشبختانه ما سالهاست که اتوبوس و مینیبوس و تاکسی در کشورمان داریم، چندسالی است که مترو هم به وسایل حمل و نقل عمومی ما اضافه شده و تازگیها هم تاکسی های آنلاین وارد بازار کار شدهاند.
وبلاگ فرزین پورمحبی-فعلا مشکل اصلی ورزش ما این شده که گروهی از آدمها نباید بازی کردن گروهی دیگر از آدمها را که از جنس مخالفشان هستند تماشا کنند. چون ممکن است، این داستان، سر دراز داشته باشد! این جریان تقریبا برای همه عالم و آدم شده است سوژه خنده اما واسه خودمان شده آئینه دق! کمی به نظرات کارشناسی ارائه شده در این رابطه به شرح ذیل توجه کنید، اگر دق نکردید همان آئینه را با دقت بزنید به سر کچل من.
وبلاگ فرزاد پورمحبی-اخیرا الواحی مربوط به قرن هفتم هجری در شورهزارهای دریاچه ارومیه کشف شده که مملو از پیشگوییهای خارقالعادهای منطبق بر جزئیات وقایع قرن حاضر در کشورمان هستند. به گفته پرفسور علوی باستانشناس معروف کالج سلطنتی لندن همه این پیشگوییها توسط چوپانی که حتی بلد نبوده نی بزند انجام شدهاند.
وبلاگ فرزین پورمحبی-شخصی که ده نفر را حریف است با ۱۱ نفر می شود نسخه اش را پیچید، مشکل زمانی است که سر و کله یکی پیدا می شود که نه قد و قواره ای دارد و نه زور و بازویی؛ اما می تواند با اندام نحیفش و لبخند ملیحش از پس دنیایی بر بیاید. اصولا نقش هیکل در جنگ و دعوا به اندازه تاثیر هارت و پورت های مضحک ترامپ است در اقتدار آمریکا.
وبلاگ فرزین پورمحبی-در تصویر صحنه یک مصاحبه تلویزیونی دیده می شود. میزی در وسط قرار گرفته که در طرفین آن دو مرد نشسته اند. یکی از آنها مجری برنامه تلویزیونی است که ظاهری ملوس و چهرهای دلسوز را به خود گرفته است. در طرف دیگر میز هم، صورت شطرنجی شده یک مرد دیده میشود که صدایش مملو از پشیمانی و ندامت و «تف به این روزگار غدار» است.
وبلاگ فرزین پورمحبی-خبرنگاری شغل شریفی است که البته اگر مزایای دیگری هم داشت خیلی بهتر بود. مثلا اگر خبرنگار می توانست هر چیزی را که می بیند؛ بگوید؛ می توانست شب ها با وجدانی آسوده تر بخوابد و یا حداقل اگر می توانست چیزهایی که می گوید را دیگران ببینند، می توانست روزها را با سر بلندی سپری کند. اینکه سر بلندی در این روزها به چه دردی می خورد هنوز معلوم نیست اما احتمالا برای پیشگیری از آرتروز گردن بد نباشد.