◄ نامگذاری خیابان ها در پاکستان با کلمات زیبای فارسی
در پاکستان نام های خیابان ها و محلات اغلب فارسی و صورت اصیل کلمات قدیم است.
در پاکستان نام های خیابان ها و محلات اغلب فارسی و صورت اصیل کلمات قدیم است.
به گزارش تین نیوز، محمد اسماعیل علیخانی کارشناس حمل و نقل در این زمینه به نقل بخشی از کتاب «از پاریز تا پاریس»، محمد ابراهیم باستانی پاریزی پرداخت و گفت: استاد فقید دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی از پاکستان و زبان اردو خاطره زیبایی به شرح زیر نقل کرده اند:
«در پاکستان نام های خیابان ها و محلات اغلب فارسی و صورت اصیل کلمات قدیم است. خیابان های بزرگ دوطرفه را شاهراه می نامند، همان که ما امروز «اتوبان» می گوییم!
بنده برای نمونه و محض تفریح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را که در آنجاها به کار می برند و واقعا برای ما تازگی دارد در اینجا ذکر می کنم که ببینید زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد.
نخستین چیزی که در سر بعضی کوچه ها می بینید تابلوهای رانندگی است؛ در ایران اداره ی راهنمایی و رانندگی بر سر کوچه ای که نباید از آن اتومبیل بگذرد می نویسد: « عبور ممنوع» و این هر دو کلمه عربی است، اما در پاکستان گمان می کنید تابلو چه باشد؟
راه بند!
تاکسی که مرا به کنسولگری ایران در کراچی می برد کمی از کنسولگری گذشت، خواست به عقب برگردد، یکی از پشت سر به او فرمان می داد. در چنین مواقعی ما می گوییم: «عقب، عقب،عقب، خوب!»؛ اما آن پاکستانی می گفت: «واپس، واپس،بس!». و این حرف ها در خیابانی زده شد که به «شاهراه ایران» موسوم است.
این مغازه هایی را که ما قنادی می گوییم، (و معلوم نیست چگونه کلمه قند صیغه مبالغه و صفت شغلی قناد برایش پیدا شده و بعد محل آن را قنادی گفته اند؟) آری این دکانها را در آن جا «شیرین کده» نامند.
آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثیه» می خوانیم، در آنجا «سامان» گویند. سلام البته در هر دو کشور سلام است. اما وقتی کسی به ما لطف می کند و چیزی می دهد یا محبتی ابراز می دارد، ما اگر خودمانی باشیم می گوییم: ممنونم، متشکرم، اگر فرنگی مآب باشیم می گوییم «مرسی» اما در آنجا کوچک و بزرگ، همه در چنین موردی می گویند: «مهربانی»!
آن چه ما شلوار گوییم در آنجا «پاجامه» خوانده می شود. قطار سریع السیر را در آنجا «تیز خرام» می خوانند!
جالبترین اصطلاح را در آنجا من برای مادر زن دیدم، آنها این موجودی را که ما مرادف با دیو و غول آورده ایم «خوش دامن» گفته اند. واقعا چقدر دلپذیر و زیباست.»
علیخانی گفت: اضافه کنم در پاکستان و افغانستان به بازنشسته هم «سبک دوش» می گویند.
به گزارش تین نیوز، در معرفی کتاب «از پاریز تا پاریس» آمده است: «از پاریز تا پاریس» سفرنامه ای است به قلم دکتر «محمدابراهیم باستانی پاریزی»؛ شخصی که خود اذعان دارد بیشتر عمر خویش را صرف سفر نموده است.
به نوشته ایران کتاب، او در این سفرنامه به اولین سال های سفر خود که از کوهستان پاریز آغاز گرفت، اشاره میکند. سفری که به سیرجان و با هدف تحصیل در مقطع ششم ابتدایی صورت گرفت و از همان سال ها، «محمدابراهیم باستانی پاریزی» دائم در سفر بود. او جزییات دلنشینی را با همان زبان گرم و ساده همیشگی اش بیان می کند؛ از نخستین دعای سفری که پدرش در گوش او خواند تا سفر به سرزمین ها و شهرهای مختلف، «محمدابراهیم باستانی پاریزی» این خاطرات را چنان زنده و ملموس بیان می کند که گویی خواننده با او «از پاریز تا پاریس» همسفر و هم قدم بوده است.
این کتاب مملو از اصطلاحات و دانستنی هایی است که خواه به محل زندگی شخص وی در پاریز و خواه به مکان هایی که به آن سفر کرده بود، برمی گردد. از خرجین پر از نان خشکه و پوست پنیر تا شکمبه قرمه و مغزو، از جوزاقند تا کشک خلال، دکتر «محمدابراهیم باستانی پاریزی» توشه سفرهای ساده اولیهاش و نحوه صورت گرفتن این مسافرت ها را تعریف می کند. او مخاطب را گاهی بر پشت چهارپا می نشاند و رختخوابش را نیز پشت همان مرکب میبندد تا ده فرسنگ مسیر را یک شبه همراه وی گز کند و گاهی او را در یک هواپیمای بزرگ و مجلل با بوفه های پذیرایی متعدد مینشاند تا شهر را زیر نورافکن هواپیما تماشا کند. از تجربه مسافرت در سالن های آراسته و فیلم های سینمایی که در مسیر برای مسافران پخش می شد تا تعاملات مسافران با هم سخن می گوید و این کار را چنان گرم و صمیمی انجام می دهد که گویی سفر هم اکنون جریان دارد.