◄ 5 خط ریلی که در صورت تکمیل، ترانزیت ایران را متحول میکند
یک کارشناس حمل و نقل ریلی معتقد است که برای اینکه درآمد زایی بیشتری از حمل ونقل ریلی داشته باشیم لازم است در توسعه زیر ساخت های ریلی اولویت ها مشخص شود.
یک کارشناس حملونقل ریلی معتقد است برای افزایش درآمد از حملونقل ریلی، لازم است در توسعه زیرساختهای ریلی اولویتها مشخص شود.
میثم لاجوردی کارشناس حملونقل ریلی در گفتگو با خبرنگار تین نیوز گفت: بهصورت کلی حملونقل ریلی از منظر اقتصادی بیشتر کاربرد حمل کالا دارد و حمل کالا محرک جریان اقتصادی کشور است.
بیشتر بخوانید:
وی افزود: با توجه به موقعیت ترانزیتی حاکم بر کشور و درآمد حاصل از حمل بار ترانزیتی که 4 برابر حمل کالا در داخل کشور است؛ طبیعتاً اولویت با پروژههایی است که با ساخت آنها جابهجایی کالا به خارج از کشور راحتتر انجام شود.
وی در خصوص پروژههای ریلی که باید در اولویت باشند گفت: با این توصیفات 5 پروژه ریلی که از اهمیت بیشتری برخوردار است مشخص میشود.
او پروژه چابهار -سرخس را اولویتدارترین پروژه ریلی کشور عنوان کرد و افزود: این خط ریلی که کریدور ترانزیتی شمال و جنوب کشور را احیا میکند، دسترسی به آبهای آزاد را ایجاد میکند و مبادله کالا بین هند و افغانستان را مهیا میکند و از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین این خط ریلی کشورهای جنوب شرق آسیا که میخواهند به اروپا تجارت داشته باشند را مهیا میکند.
به گفته وی دومین و سومین محور مهم ترانزیتی کشور، محور شلمچه و بصره و محور کرمانشاه خسروی است. لاجوردی افزود: این دو محور اتصال کشور را به عراق فراهم میکند و کریدور شرقی و غربی احیا میکند.
و اضافه کرد: اگر 32 کیلومتر خط ریلی شلمچه به بصره و کرمانشاه و خسروی احداث شود به شبکه عراق وصل میشویم و میتوانیم از طریق حملونقل ریلی، بار را تا بندر لاذقیه جابهجا کنیم.
لاجوردی گفت: چهارمین و پنجمین پروژه مهم کشور محور رشت-آستارا و خواف-هرات است.
او افزود: اگر محور ریلی رشت-آستارا در شمال کشور احداث شود شبکه ترانزیت کشور تکمیل میشود. همچنین محور خواف-هرات که در دست ساخت است قطعهای است که ایران را به کشور افغانستان متصل میکند.
این کارشناس حملونقل ریلی گفت: این 5 محور اصلی هستند که باید در تکمیل زیرساختها در اولویت باشند و طبیعی است که از درآمد این خطوط میتوانیم اتصال مراکز استانها به شبکه ریلی را انجام دهیم.
بیشتر بخوانید:
وی با بیان اینکه اولویت دولت با اتصال استانها به خط ریلی کشور است گفت: به خاطر بُعد اجتماعی که اتصال مراکز استان به خط ریلی کشور دارد، اولویت دولت اتصال مراکز استان به خط ریلی کشور است.
لاجوردی گفت: برای مثال خط آهن همدان به تهران را افتتاح کردهایم اما این خط آهن، نه تقاضای بار دارد و نه مسافر. از طرف دیگر راهآهن کرمانشاه را به شبکه ریلی کشور متصل کردهایم اما آن را تا مرز خسروی ادامه ندادهایم تا بحث ترانزیتی را احیا کند و بعد از گذشت دو تا سه ماه از افتتاح این خط، دیگر مورد استقبال مردم واقع نشد.
وی افزود: اینکه صرفاً به دلیل اینکه مراکز استانها را به خطر ریلی متصل کنیم؛ احداث خطوط ریلی توجیه اقتصادی ندارد درحالیکه میتوان با درآمد حاصل از شبکه ریلی ترانزیتی کشور مراکز استانها را به شبکه ریلی متصل کرد.
اگر قرار بر اقدامات کارشناسی مهندسی و الویت گذاری پروژه ها بر مبنای پروژه های جهانی (منفعت ملی) مثل خط ترانزیتی شمال جنوب ، منطقه ایی ، کشوری و استانی بود که کشور انقدر مشکلات نداشت و کشور و مردم زودتر منتفع می شدند اما طبق عادت ، در ایران پروژه ها بی منطق ، بدون الویت و سیاسی جلو می ره مثلا همین پروژه های مهم و الویتی که اشاره شد لنگ بودجس آنوقت طرح 20 هزارمیلیارد تومانی مترو تهران آمل که هیچ الویتی ندارد و حتی به درد سفر به شمال و یا مردم مازندران هم نمی خوره برای منفعت سیاسی عده ایی به جلو می ره و دنبال بودجه هستن با این شرایط سیاست زده و دور از منطق و تحلیل کارشناسی و علمی مشخصه که کشوری مثل ایران با وجود داشتن موقعیت فوق استراتژیک نمی تواند از درآمد خوب و باثبات ترانزیت که در راستای اقتصاد غیرنفتیه بهره مناسبی ببرد بعد فقط بحث ترانزیت هم نیست امروز بخش جاده ایی ما مشکلات فراوانی دارد مثل ناوگان فرسوده باربری و ریل می تونه بخش زیادی از این مشکلات را به دوش بکشد همچنین ریل می تونه منافع قدرت هایی مثل هند تا کشورهای اروپایی را به خاکمان گره بزنه که تحریم شکن خواهد بود و همچنین ریل می تونه تحریم هوایی را هم بشکند یعنی اگر اهمیت ریل درک بشه بودجه خوبی بگیره الویت اول باشه و پروژه ها غیرسیاسی و منطقی و الویتی جلو برن و طی 2 دهه آتی بتوانیم قطارهای پرسرعت 300 کیلومتر برساعت راه بیاندازیم مردم دیگر یک امکان امن تر (به نسبت هواپیمای کهنه) ، پرسرعت ، ارزان تر و دردسترس در اختیار دارند و هدف تحریم هوایی که ناراضی سازی مردم ایرانه عملا شکست خواهد خورد و باید به قطارهای پرسرعت (300 کیلومتر برساعت) تهران مشهد ، تهران تبریز ، تهران خوزستان ، تهران اصفهان شیراز بوشهر و اصفهان زاهدان چابهار برسیم که لازمش افتادن روی ریل چنین تفکر و فلسفه ایه و همین طور اگر تحریم های هوایی تشدید شود و کار بجایی برسد که مجبور به استفاده از فرودگاه های کشورهای همسایه شویم باز این ریلی پرسرعت عصای دست خواهد بود اما وقتی الویت اول کشور هوایی باشد طبیعتا به برگه تحریمی آمریکا قدرت می دیم همانطور که بعد برجام با این ساده لوحی که فکر می کردیم به ما هواپیمای نو خواهند داد چقدر در بخش هوایی هزینه کردیم که خیلی هاش بلااستفاده مانده و همچنین بودجه برای ساخت هواپیمای مسافربری (که منطق ندارد) باید بره برای ساخت و حداکثر بومی سازی در بخش ریلی خصوصا لوکوموتیوهای پرسرعت ، این ها همه به جنس تفکری حاکم برمی گرده اما خروجی فعلی آن جنس تفکری را حسابی نقد می کند خروجی امروز جالب نیست .
با وجود راه آهن بندرعباس-کرمان-طبس-مشهد-سرخس راه آهن چابهار-بیرجند- مشهد-سرخس نمی تواند اولویت اول باشدوموازی کاری است.