اقتصاد ایران، پیش و پس از انقلاب!
ایران نتوانست از توانایی و تخصص جمعیت تحصیلکرده اش استفاده کند.
دکتر نادره شاملو به مدت سی سال به عنوان مشاور ارشد با بانک جهانی همکاری داشته و طی این مدت، در امور مدیریتی، فنی و مشاوره ای در حوزه های مختلفی چون مدیریت اقتصادی، توسعه ی بخش خصوصی و بازارهای مالی فعالیت داشته است. وی در حال حاضر با شورای آتلانتیک همکاری می کند. او در یادداشتی که در بهمن ۱۳۹۷ در سایت شورای آتلانتیک منتشر شده، تغییرات اقتصادی و اجتماعی ایران و کشورهای ترکیه، کره جنوبی و ویتنام از سال ۱۹۵۰ میلادی (۱۳۲۸ شمسی) تا ۲۰۱۷ (۱۳۹۵ شمسی) را بررسی و مقایسه می کند. علت انتخاب این سه کشور، شباهت های تاریخی، فرهنگی، صنعتی و سیاسی آن ها و ایران است.
۱. تولید ناخالص داخلی
در سال ۱۹۵۰، تولید ناخالص داخلی (GDP) ترکیه ۲۲ درصد بیشتر از ایران بود. GDP کره جنوبی و ویتنام برابر با ۶۰ درصد از GDP ایران بود.
در سال ۱۹۷۷ که آخرین سال «عادی» پیش از انقلاب محسوب می شود ۱۹۷۸ آغاز ناآرامی ها و تظاهرات در ایران بود)، اقتصاد ایران با پیشرفتی قابل توجه، ۲۶ درصد بزرگتر از ترکیه، ۶۵ درصد بیشتر از کره، و ۵.۵ برابر اقتصاد ویتنام بود.
پس از انقلاب، اقتصاد ایران نتوانست روند رو به رشد پیش از انقلاب را حفظ کند. در سال ۲۰۱۷، GDP اسمی ترکیه و کره، به ترتیب، ۲.۴ و ۷.۲ برابر ایران بود. اما GDP اسمی ویتنام برابر با ۷۰ درصد از GDP اسمی ایران بود.
با توجه به GDP اسمی، در سال ۱۹۶۰، ایران رتبه ی ٢٩ را در میان اقتصادهای بزرگ جهان داشته است، در حالی که کره سی و سوم و ترکیه سیزدهم بوده اند. در سال ۱۹۷۷، ایران به رتبه ۱۸ ارتقا یافته بود و کره و ترکیه در رتبه های ۲۸ و ۲۰ قرار داشته بودند.
در سال ۲۰۱۷، ایران به رتبه ی ۲۷ تنزل پیدا کرد، در حالی که کره و ترکیه، به ترتیب، به رتبه های ۱۳ و ۱۸ ارتقا یافتند. کشورهای تولیدکننده ی نفت، از جمله عربستان و مکزیک، نیز در حال حاضر جزء ۲۰ اقتصاد برتر دنیا هستند؛ در حالی که ایران، به عنوان یکی از بزرگترین منابع نفت و گاز جهان، می توانست به راحتی جزء این بیست کشور قرار گیرد.
۲. درآمد سرانه
طی «سی» سال آخر قبل از انقلاب، درآمد سرانه ی کشور ۳.۲ برابر شد، در حالی که این میزان در «چهل» سال پس از انقلاب، فقط دو برابر شده است.
۳. توزیع درآمد و میزان فقر
توزیع درآمد در ایران هم مانند ترکیه و کره بهبود یافته است. البته تا سال ۲۰۱۴، همچنان تقریباً نیمی (۴۵.۶ درصد) از ثروت ایران در اختیار بیست درصدی بود که بیشترین درآمد را داشتند، اما در مقایسه با سال ۱۹۹۰، این آمار اندکی بهتر شده است (در سال ۱۹۹۰، این رقم ۴۹.۴ درصد بود).
البته فقر هنوز هم یکی از بزرگترین مشکلات مردم ایران است. از هر پنج ایرانی، یک نفر زیر خط فقر است و تقریباً ۴۰ درصد نزدیک به فقر هستند. تقریبا دو سوم فقرا را زنان تشکیل می دهند.
۴. فرصت های ازدست رفته
رشد بسیار اندک ایران دلایل داخلی و خارجی دارد. در میان دلایل داخلی، دو مورد نقش پررنگ تری دارند:
- یک، ملی گرایی و مصادره های بعد از انقلاب که به نابودی طبقه ی صاحب صنعت و کارآفرین منجر شد. پس از انقلاب، بیشتر افراد این طبقه به کشورهای دیگر مهاجرت کردند و این به معنای خروج سرمایه ی عظیم مالی از کشور بود.
جمهوری اسلامی نتوانست در این چهل سال، طبقه ی کارآفرین «واقعی» و مستقل بسازد. از این نظر، ایران عملکرد ضعیف تری نسبت به سایر کشورها دارد. از نظر آزادی اقتصادی، ایران رتبه ی ۱۵۶ را در میان ۱۸۰ کشور دارد. در حالی که کره، ترکیه و ویتنام، به ترتیب، در رتبه های ۲۷، ۵۸ و ۱۴۱ قرار دارند.
- دو، ازدست دادن سرمایه انسانی. آمار باسوادان ایران نسبت به قبل انقلاب پیشرفت قابل توجهی داشته است. اما برخلاف باور عموم، نمی توان تنها با اکتفا به تعداد باسوادان، تصویر جامعی از سرمایه ی انسانی یک کشور به دست آورد. ایران نتوانست از توانایی و تخصص جمعیت تحصیلکرده اش استفاده کند. مشارکت نیروی کار در ایران تنها ۴۵.۱ درصد است. این رقم در کره، ۶۱؛ ترکیه، ۴۹.۴ و ویتنام، ۷۷.۵ درصد است. میزان بیکاری در ایران، ۱۲.۹؛ کره، ۳.۱؛ ترکیه، ۸.۷؛ و ویتنام، ۲.۲ درصد است.
از نظر آمار زنان شاغل هم ایران یکی از ضعیف ترین عملکردها را در میان کشورهای جهان دارد. با وجود اینکه زنان ایرانی بیش از ۶۰ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاه ها را تشکیل می دهند، تنها ۱۷درصد از آنان، شاغل هستند. درحالیکه در کره، ترکیه و ویتنام، به ترتیب، ۵۲، ۳۲ و ۷۳ درصد از زنان شاغلند. صندوق بین المللی پول تخمین زده اگر از زنان در حوزه های اقتصادی استفاده می شد (تحت شرایط مشابه)، میزان تولید ناخالص داخلی ایران به تقریباً ۴۰ درصد افزایش می یابد.