فرزین پورمحبی

  • وقتی یک نفر آنقدر سرش به تنش بیارزد که جانش بیشتر از بقیه بیارزد، معمولا چندتایی عین خودش پیدا می شوند که برایش و یا بجایش بمیرند! البته این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست، آنها به معنی واقعی کلمه، هلاکش می شوند و بعبارتی می شود گفت: افرادی که سری از سرها سوا دارند کلی فدایی دارند.

  • مسئولان رده بالا با صدور پیام تسلیتی، پرچم عزای عمومی شان می‌رود بالا و مسئولین رده پایین با صدور چند اطلاعیه، آمار اعلام شماره حساب‌های رندشان می رود بالا.

  • درست فردای روز عروسی ام ، کارخانه ای که تا دلتان بخواهد محصولات ملی تولید می کرد ورشکسته شد و من بیکار شدم. تنها لطفی که به من شد پرداخت چند میلیونی سنوات بابت 7 سال سابقه کاری من در آنجا بود.

  • اگر ملاک بیکاری، آمار وزارت کار باشد من بیکار محسوب نمی شوم چون در هفته یکساعتی کار می کنم. بعبارتی؛ بنده حول و حوش یک ساعت در سایت مجازی پیش بینی مسابقات فوتبال حضور فعال دارم و با امتیازاتی که جمع می کنم جایزه ای گرفته و به زخم زندگی ام می زنم.

  • حتما جریان «مریض خر خورده» را شنیده اید. حالا شده حکایت کله خری های «ترامپ» که آنقدر دور و بر این برجام مادر مرده می گردد و می چرخد تا بالاخره یک چیزی از توش دربیاورد و همان را بکند پیراهن عثمان!

  • وبلاگ فرزین پورمحبی-ما با توجه به مد این روزهای فضای مجازی، حرف مان را با قطعه ای ادبی شروع می کنیم. تا بفهمید، قرار است حرف های مهمی را بگوئیم:

  • وبلاگ فرزین پورمحبی-شخصی که ده نفر را حریف است با ۱۱ نفر می شود نسخه اش را پیچید، مشکل زمانی است که سر و کله یکی پیدا می شود که نه قد و قواره ای دارد و نه زور و بازویی؛ اما می تواند با اندام نحیفش و لبخند ملیحش از پس دنیایی بر بیاید. اصولا نقش هیکل در جنگ و دعوا به اندازه تاثیر هارت و پورت های مضحک ترامپ است در اقتدار آمریکا.

  • وبلاگ فرزین پورمحبی-در تصویر صحنه یک مصاحبه تلویزیونی دیده می شود. میزی در وسط قرار گرفته که در طرفین آن دو مرد نشسته اند. یکی از آنها مجری برنامه تلویزیونی است که ظاهری ملوس و چهره‌ای دلسوز را به خود گرفته است. در طرف دیگر میز هم، صورت شطرنجی شده یک مرد دیده می‌شود که صدایش مملو از پشیمانی و ندامت و «تف به این روزگار غدار» است.