برای غنیمت اژدری؛ مسافر گمنام هواپیمای اوکراینی
پرواز تهران- کییف که بلند شد لابد «غنیمت» نگاهی به آن بیرون انداخته، کمربند را بسته و در صندلیاش آرام گرفته، به چه چیز فکر میکرده، به جلسهای که قرار بوده در آن شرکت کند، یا خانوادهاش در شیراز، یا دکتر و کاترین و سایر دوستانش در سنستا. آیا توانسته لحظهای چشم به هم بگذارد یا نه! آن لحظه محتوم که میدانسته در حال سقوط است به چه فکر میکرده. آیا فریاد کشیده یا همینطور آرام بیهیچ صدایی به زمین برخورد کرده و تمام شده! تصویرهای هواپیما هیچ چیزی از «غنیمت» نشان نمیدهد.