| کد خبر: 249947 |

تحلیل تحولات اخیر ایران و منطقه از نگاه لجستیک تجاری (تقابل آمریکا-چین)

با مروری بر تغییر تحولات یکی دو سال اخیر منطقه خاورمیانه و دریای خزر، متوجه می شویم که در یکی دو سال اخیر چه اتفاقات مهم و تاریخی در اطراف ایران روی داده و در حال رخ دادن است.

تین نیوز

با مروری بر تغییر تحولات یکی دو سال اخیر منطقه خاورمیانه و دریای خزر، متوجه می شویم که در یکی دو سال اخیر چه اتفاقات مهم و تاریخی در اطراف ایران روی داده و در حال رخ دادن است:

  • جنگ آذربایجان - ارمنستان
  • جنگ روسیه - اوکراین
  • پیمان ابراهیم و نزدیکی اعراب به اسراییل
  • تسلط طالبان بر افغانستان و خروج آمریکا از این کشور
  • تغییر دولت در پاکستان
  • ماجراجویی های بلندپروازانه تجاری ترکیه در منطقه
  • نزدیکی چین و روسیه به اسراییل و عربستان و همزمان فاصله افتادن بین آمریکا با اسراییل و عربستان
  • اعتراضات و بهم ریختگی اوضاع داخلی ایران
  • و اخیرا سفر رئیس جمهور چین به عربستان و موضع گیری اش علیه ایران

دو نقطه اشتراک اساسی را می توان در اتفاقات مورد اشاره یافت:

  • در سطح بین المللی: رویارویی و جنگ تجاری - لجستیکی آمریکا و چین
  • در سطح ملی: انزوای روزافزون و دور زده شدن موقعیت لجستیکی و ترانزیتی ایران

روسیه با گرفتار شدن در منجلاب جنگ با اوکراین (دامی که تا حد زیادی آمریکا و غرب برایش پهن کردند)، عملا وارد یک دوره جنگ طولانی و فرسایشی شده است که قطعا باعث آسیب های جدی و بلندمدت اقتصادی بر روسیه خواهد شد و عملا بیش از گذشته خرس پیر را از صحنه رقابت ابرقدرت ها عقب خواهد راند.

اما بدون شک، یکی از هدف های اصلی آمریکا و غرب از جنگ روسیه - اوکراین (و چه بسا اصلی ترین هدف) تحت فشار قرار دادن چین و بر باد دادن ده ها و صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری چین در مگاپروژه لجستیکی «یک جاده، یک راه» (OBOR) بوده است. چرا؟

با وقوع جنگ روسیه - اوکراین، عملا ده ها میلیارد دلار سرمایه گذاری چین در ایجاد مسیرهای ریلی از شمال دریای خزر از بین رفت و این شریان کلیدی تجاری برای چین (که اتفاقا خیلی روی آن حساب کرده بود) به بن بست رسید و تا حد زیادی به تاریخ پیوست (فرصتی طلایی برای بازگرداندن ایران به صحنه اصلی و بازیگر کلیدی منطقه).

در دکترین جدید آمریکا که از زمان اوباما آغاز شد، تمرکز آسیایی آمریکایی ها از کنترل خاورمیانه به مهار چین شیفت کرده است. اما در این بین، همچنان خاورمیانه برای آمریکایی ها (و نیز چین) حایز اهمیت است. اما این بار نه به خاطر خود خاورمیانه و نفت! بلکه به عنوان کریدور تجاری - انرژی مهمی که باعث دسترسی چین به بازارهای غرب (اروپا)، انرژی خلیج فارس و منابع تولید آفریقا می شود؛ در جهت مهار چین.

آمریکا توانسته است با حضور نظامی پرقدرت در دریای چین (که در سال های اخیر پررنگ تر نیز شده است)، به نوعی مسیر دریایی چین را تحت کنترل داشته باشد و حالا با جنگ روسیه - اوکراین عملا مسیر کشورهای CIS - روسیه - اروپا نیز مسدود شده است و تنها راه مفر از مسیر خاورمیانه و خلیج فارس باقی مانده است.

با این شرایط، چین برای دسترسی به بازارهای غیرآسیایی، چهار گزینه بیشتر ندارد:

  • کریدور چین - قزاقستان - دریای خزر - آذربایجان - ترکیه - اروپا
  • کریدور چین - قزاقستان - ترکمنستان - ایران - (ترکیه/سوریه/چابهار) - اروپا
  • کریدور چین - پاکستان - امارات - عربستان - (کانال سوئز / اسراییل)-(اروپا/آفریقا)
  • کریدور چین - قزاقستان - ازبکستان -افغانستان - (ایران/پاکستان) - (ترکیه/سوریه/خلیج فارس)-اروپا

کریدور چین - قزاقستان - دریای خزر - آذربایجان - ترکیه - اروپا

با نقش فعال و موثری که ترکیه در سال های اخیر ایفا کرده است و با محور قرار دادن نفوذ تجاری در کشورهای منطقه، این کریدور در وضعیت خیلی خوبی به سر می برد و همین هفته گذشته هم خبر جدیدی مبنی بر راه اندازی یک مسیر ریلی (که ماحصل سرمایه گذاری و توافقات در سال های گذشته بوده است) بین ترکیه و چین راه اندازی شد.

کریدور چین-قزاقستان-ترکمنستان-ایران-(ترکیه/سوریه/خلیج فارس)-اروپا

در این کریدور، ایران نقشی اساسی و کلیدی دارد و یکی از کلیدی ترین مسیرهای زمینی تجارت چین با اروپا می تواند باشد. مزیت این کریدور با کریدور مسیر ترکیه برای چین در این است که آلترناتیوهای ادامه مسیر کریدور بعد از ایران خیلی متعدد است: ترکیه، سوریه، امارات، عربستان، سوریه - اسراییل. به همین دلیل، شاید بیراه نباشد که ادعا کنیم، «ایران» مهمترین کشور در رویارویی تجاری آمریکا و چین است.

کریدور چین-پاکستان-امارات-عربستان-(کانال سوئز / اسراییل)-اروپا

پس از کریدورهای عبوری از شمال دریای خزر، جدی ترین سرمایه گذاری چینی ها در این کریدور اتفاق افتاده است و چین روی این کریدور حساب ویژه ای باز کرده است:

سرمایه گذاری ۶۰ میلیارد دلاری چین در پروژه CPEC که مسیر ۳۰۰۰ کیلومتری سین کیانگ چین را به بندر گوادر پاکستان متصل می کند.

در ادامه این مسیر، سرمایه گذاری قابل توجه چین در توسعه شبکه ریلی سراسری جنوب خلیج فارس (عمان، امارات و عربستان) نیز نشانگر عزم جدی چین برای استفاده از این کریدور تجاری در تعاملات با کشورهای اروپایی است.

شبکه راه آهن امارات متحده عربی ETIHAD RAIL، مشترکا توسط شرکت های اماراتی و چینی ساخته می شود. راه آهن باری امارات ۱،۲۰۰ کیلومتر طول دارد و از شرق به راه آهن عربستان و از غرب به راه آهن عمان وصل خواهد شد و تا امروز  ۷۵ درصد از این شبکه ساخته شده است.

در ادامه شبکه ریلی امارات، شبکه ریلی سراسری عربستان قرار می گیرد که با ظرفیت جابجایی ۶۰ میلیون تن بار سالیانه، یکی از لجستیکی ترین شبکه های ریلی منطقه خواهد بود.

با راه اندازی و تکمیل این کریدور، به واقع یکی از قابل اتکاترین مسیرهای تجاری چین با عبور از کشورهای پاکستان - امارات - عربستان و پس از آن دسترسی از مسیرهای کانال سوئز و نیز اسراییل به دریای مدیترانه حاصل خواهد شد.

قطعا یکی از برنامه ها و اهداف اصلی سفر اخیر رئیس جمهوری چین به عربستان و امارات، پیگیری و امضای قراردادهایی برای تحکیم و تسریع این کریدور بوده است.

به زعم نگارنده، این کریدور هم به مانند کریدورهای شمال دریای خزر، به واقع دامی است که فعلا آمریکا برای چین پهن کرده است و در بزنگاه مناسب و پس از صرف زمان و سرمایه قابل توجه از سوی چینی ها، این کریدور را نیز به سرنوشت کریدورهای مسیر روسیه دچار خواهد کرد (فرصتی طلایی برای بازگرداندن ایران به صحنه اصلی و بازیگر کلیدی منطقه).

کریدور چین-قزاقستان-ازبکستان-افغانستان-(ایران/پاکستان)-(ترکیه/سوریه/چابهار)-اروپا

استقرار طالبان در افغانستان (که به پاکستان و چین نزدیک هستند)، اخیرا این کریدور را نیز به عنوان یک آلترناتیو برای چین مطرح کرده است. هرچند که به دلیل ضعف زیرساخت های لجستیکی در افغانستان و معلوم نبودن همکاری ایران در این مسیر، فعلا این کریدور در اولویت چین قرار ندارد.

جمع بندی

با این توضیح مختصر، می توان تا حدی به بازی تقابلی چین و آمریکا در منطقه خاورمیانه و یارکشی های جدید آن پی برد. در این هژمونی جدید، روابط تجاری - سیاسی خاورمیانه: یاران دیروز آمریکا، دوستان جدید چین خواهند بود (عربستان، امارات، اسراییل، ترکیه، پاکستان) و به احتمال زیاد دشمنان دیروز آمریکا (ایران، عراق، سوریه) مسیر دوستی و نزدیکی با آمریکا را انتخاب خواهند کرد (با برجام) یا مجبور به انتخاب خواهند شد. چرا که «ایران» به تنهایی قادر خواهد بود (در صورت همکاری با آمریکا) روی هر چهار کریدور آلترناتیو چین نقشی موثر و مهم داشته باشد و به نوعی با آمریکا در مهار و کنترل چین همکاری استراتژیک ایجاد کند.

سفر بسیار مهم شی جین پینگ به کشورهای عربی و موضع گیری علنی علیه ایران را در واقع می توان رونمایی از هژمونی جدید خاورمیانه قلمداد کرد و نشانگر آن است که چین از ایران عبور می کند. چرا که به دلیل تمرکز جدی آمریکا روی ایران در یارکشی جدید، چین به هیچ عنوان نمی خواهد در این مرحله، وارد تقابل مستقیم با آمریکا شود.

در عوض، چین به سراغ متحدان قدیم آمریکا در منطقه رفته است (ترکیه، اعراب و اسراییل)؛ چرا که می داند این کشورها در دکترین جدید آمریکا، اهمیت بالا و جایگاه راهبردی ندارند و دیگر آمریکا به شدتی که نسبت به ایران است، نسبت به آن کشورها حساسیت زیادی ندارد.

در پایان، امیدوارم نخبگان و حاکمان کشور، شرایط جدید حاکم بر منطقه را به درستی درک و تحلیل کنند و گمان نبرند که روزهای آینده در ادامه مسیر گذشته است. به هیچ عنوان! یک پارادایم شیفت اساسی در منطقه رخ داده است و باید هوشیارانه از این فرصت به نفع کشور بهره جست. چرا که امروز بهترین زمان برای جبران مافات و بهره گیری از شرایط ویژه این روزها است.

* مدیرعامل مدیریت زنجیره تامین آمادگران

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: آمادگران

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • سيدمرتضي ناصريان 3 0

    از آقاي سليماني سدهي در باره بحث قابل توجه ژئوپلتيكي متشكرم. با اينحال نكاتي را عرض مي كنم:
    الف- در فهرست تحولات بهتر بود به اخراج امريكا از عراق نيز اشاره مي شد.
    ب- به فاصله افتادن بين امريكا و اسراييل اشاره شده كه اينجانب از شواهد و استدلال اين موضوع اطلاعي ندارم
    ج- به "اعتراضات و بهم ریختگی اوضاع داخلی ایران" اشاره شده است كه در كنار آن جا داشت به همسويي بيشتر سران سه قوه و تغيير سياست خارجي دولت به همگرايي بيشتر با كشورهاي منطقه هم اشاره مي گرديد، با اين سياست جديد، آرزوي غرب در انزواي روزافزون ايران خنثي يا كم اثر شده است.
    د- در جنگ روسيه – اوكراين ريسك مسيرهاي تجاري عيانتر شده و لذا به نظرم چين را به تحرك بيشتر در ابرپروژه يك كمربند-يك راه وادار مي كند تا ريسك خود را با داشتن مسيرهاي متنوع كاهش دهد.
    هـ- در امتداد كريدور چین-قزاقستان-ترکمنستان-ایران از اسراييل نامبرده شده ولي براي اينجانب مشخص نيست نحوه دسترسي اسراييل به اين كريدور چگونه خواهد بود؟
    و- در كريدور چين – پاكستان امكان امتداد از طريق ايران به سمت تركيه و كشورهاي عربي نيز وجود دارد كه مطرح نشده است. داشتن شاخه امتدادي اين كريدور از طريق ايران اين منفعت را براي چين دارد كه احتمال غيرفعال شدن اين كريدور كاهش پيدا مي كند و به عبارت ديگر دام بودن اين مسير خنثي مي شود.
    ز- در جمع بندي به هژموني جديد اشاره شده است در حاليكه نظامات جديد بين المللي به كاهش هژموني و افزايش چندقطبي قدرتها حكايت دارد.
    ح- نكته كلي و مهمي كه اينجانب از كليات مقاله بدست آوردم اينكه هر كشور بزرگ براي كاهش ريسك تحولات بين المللي بر تجارت خارجي خود (اقتصاد مقاومتي يعني كاهش تاثير از لرزه هاي بين المللي) بايد: اولا مسيرهاي متنوعي را در نظر بگيرد و ثانيا براي آنكه تحول در يك كشور يك كريدور طولاني را بلا اثر نكند بايد مسير كريدورهاي بين المللي به صورت شبكه اي (mesh) طراحي شود تا با همپوشاني از ديگر مسيرها، تاثير يك كشور خاص كمتر شود.

  • سيدمرتضي ناصريان 3 0




    ط- اينكه ايران مجبور به گرايش به امريكا مي شود، از محتواي مقاله مشخص نيست بلكه صرفا يك احتمال است. در واقع مقاله به جهت منافع مشترك ايران و امريكا تصور كرده ايران تغيير گرايش به سمت امريكا مي دهد به نظرم اين برداشت درستي نيست زيرا تنها معيار سياستگذاري در ايران منافع اقتصادي نيست. ضمن اينكه همسو نشدن با امريكا با اهداف راهبردي ايران مطابقت بيشتري دارد.
    ي- پارادايم شيفت اساسي بحثي درست است و مقام معظم رهبري نيز مكرر بر آمادگي براي فعاليت در نظامات جديد بين المللي تاكيد كرده اند اما اينكه راهبردهاي كشور ما چگونه باشد بستگي به آينده نگري ما و نحوه تصوير نمودن آينده دارد كه تصوير ارايه شده در اين متن را كامل و درست نمي دانم و جاي اصلاح دارد.