| کد خبر: 202908 |

اطلاع‌رسانی یا اطلاع‌نرسانی

اطلاع‌رسانی دولت درباره گران‌شدن بنزین تا چه اندازه منطقی و حساب‌‌شده بود و در بُعدی دیگر، رسانه‌های ایران چگونه و با چه رویکردی به این ماجرا پرداختند و اعتراض‌های پس از این گرانی را به چه شکل پوشش دادند؟

تین نیوز

اطلاع‌رسانی دولت درباره گران‌شدن بنزین تا چه اندازه منطقی و حساب‌‌شده بود و در بُعدی دیگر، رسانه‌های ایران چگونه و با چه رویکردی به این ماجرا پرداختند و اعتراض‌های پس از این گرانی را به چه شکل پوشش دادند؟ این پرسش در هفته‌های گذشته به یکی از مهم‌ترین مسائل رسانه‌ای ایران تبدیل شده و نظرهای مختلفی هم دراین‌باره مطرح شده است. گروه زیادی از ناظران، عملکرد رسانه‌های داخلی را ضعیف می‌دانند؛ هرچند درباره دلایل این ضعف نگاه‌های متفاوتی مطرح می‌شود؛ نظریاتی که دامنه آنها از فشار و اهرم سانسور شروع می‌شود و به ضعف و پشت‌میزنشینی خبرنگاران می‌رسد.

«ناگهان بنزین» عنوان نشستی است که سه‌شنبه همین هفته از سوی ماهنامه مدیریت و ارتباطات و با حضور پنج کارشناس این حوزه برگزار شد و به شیوه اطلاع‌رسانی دولت در ماجرای بنزین پرداخت. در این نشست، حسن نمکدوست (مدرس ارتباطات)، محمد خُدادی (معاون وزیر ارشاد)، مهدی رحمانیان (مدیرمسئول روزنامه شرق)، امیرعباس تقی‌پور (مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات) و علی ورامینی (سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات) حضور داشتند.

در ابتدای این نشست، ورامینی در مقام مدیر پنل بیان کرد که فارغ از تمام مباحث اقتصادی-سیاسی پشت گران‌شدن بنزین، به نظر می‌رسد شیوه اطلاع‌رسانی دولت و تعامل آن پس از حوادث پیش‌آمد‌کرده، نه‌تنها همدلانه نبود، بلکه می‌توان گفت جریحه‌دارکردن عزت‌نفس مردم بوده و برخورد نامحرم‌وار با آنها نیز در انباشت خشونت بی‌تأثیر نبوده است. او در ادامه از اعضای پنل خواست ضمن بیان نظرات خودشان درباره این موضوع، به این سؤال پاسخ دهند که  شیوه اطلاع‌رسانی دولت اساسا اخلاقی یا حتی مصلحت‌اندیشانه بود یا خیر؟ گزارش پیش‌رو بخشی از سخنان شرکت‌کنندگان در این نشست است و مشروح این سخنان در شماره آتی ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر خواهد شد.

به بحران رسانه‌ای جدی رسیده‌ایم
حسن نمکدوست‌تهرانی، استاد علوم ارتباطات: از متغیرهای اثرگذار بر تمام رویدادهای ارتباطی- رسانه‌ای، از‌جمله مسئله بنزین، بافتار اجتماعی است. این بافتار ناگهانی ایجاد نشده، بلکه سال‌هاست اتفاق‌های مختلفی رخ داده‌ و آن را شکل داده‌اند. در جهان امروز، علاوه بر اینکه در عصر انفجار اطلاعات به سر می‌بریم، در زمانه اضافه‌بار اطلاعات نیز زندگی می‌کنیم. اضافه‌بار اطلاعات، در علم عصب‌شناسی به این معناست که اگر اطلاعاتی که وارد سیستم می‌شود، بیش از قدرت تجزیه‌و‌تحلیلی آن باشد، سیستم دچار اضافه‌بار اطلاعاتی شده که پیامدهای فراوانی در پی خواهد داشت؛ 40 سال است که هر لحظه با اطلاعات جدیدی روبه‌رو می‌شویم که قدرت پردازش آن را نداریم و با آمدن اینترنت نیز وضع پیچیده‌تر شده است.
 
آلودگی اطلاعات نیز چنین است؛ یعنی زمانی که اطلاعات با ضداطلاعات و شبه‌اطلاعات، دروغ و... آمیخته می‌شود، سردرگم می‌شویم. اتفاق دیگر در کشور ما، محروم‌کردن مردم از اطلاعات است؛ برای مثال، در ماجرای افزایش قیمت بنزین، یکباره اینترنت را قطع کردند یا قبل از اعلام رسمی افزایش قیمت بنزین، مدیران مسئول و سردبیران روزنامه‌ها را جمع کردند و از آنها خواستند هیچ مطلبی درباره بنزین چاپ نشود. جامعه ما روز 25 آبان با یک اتفاق و بحران بزرگ روبه‌رو شد، اما دو روز بعد اینترنت را قطع کردند؛ یعنی در شرایطی که در حالت اضافه‌بار اطلاعات به سر می‌بردیم، ناگهان با انسداد اطلاعات روبه‌رو شدیم. در زمان افزایش قیمت بنزین، بافتار جامعه، اضطراب و افسردگی بود. روزنامه‌نگاران ما می‌دانستند چه اتفاقی در جامعه در حال رخ‌دادن بود، اما قادر نبودند رویدادها را بازتاب دهند. مرکز افکارسنجی ایران در‌این‌باره یک نظرسنجی‌ انجام داده که نتایج تأمل‌برانگیزی دارد.
 
آنچه در این نظرسنجی به دست آمده، به این شرح است که فقط شش درصد پاسخ‌گویان، گرانی بنزین را عامل حوادث آبان دانسته‌اند؛ 85 درصد پاسخ‌گویان، دلیل آشوب‌ها و  اعتراض‌ها را مسائل کلان اقتصادی، نبود اشتغال و ناامیدی از آینده اعلام کرده‌اند. درباره محق‌بودن اعتراض‌ها، 75 درصد مردم، معترضان را صاحب حق دانسته‌اند؛ این در حالی است که 84 درصد جوانان اعتراض‌ها را برحق می‌دانند. وقتی سراغ افراد تحصیل‌کرده می‌رویم، 85 درصد این افراد اعتراض‌ را حق معترضان ارزیابی کرده‌اند.
 
از سوی دیگر، 65 درصد مردم نیز گفته‌اند باید با معترضان گفت‌و‌گو کرد. منظور این است که در چنین بافتی، درباره موضوعی حیاتی و کلیدی تصمیم‌گیری شد، اما واقعیت این است که این تصمیم‌گیری از نظر ارتباطی و رسانه‌ای کاستی‌های زیادی داشت. بر اساس اطلاعات دریافتی من، روز سه‌شنبه قبل از گرانی بنزین، موضوع به سردبیران و مدیران مسئول روزنامه‌ها اطلاع داده شد و از آنها خواسته شد مطلبی در‌این‌باره منتشر نکنند. تا آنجا که من آگاه شده‌ام، سردبیران به این موضوع معترض شده‌اند. یکی از موارد اعتراضی این بوده که چرا اطلاع‌رسانی این موضوع به صداوسیما سپرده شده است.
 
منظور این است که در بافتاری که بیش از 80 درصد مردم اعتراض را حق خود می‌دانند، دولت تصمیمی بگیرد که پنج میلیارد دلار هم گردش مالی داشته باشد اما از آن‌سو هیچ پیوست رسانه‌ای برای آن در نظر گرفته نشود. دولت تصمیمی در این مقیاس گرفته اما فاقد سیاست ارتباطی رسانه‌ای بوده است.
 
مثلث حاکمیت، هویت و مهارت
محمد خدادی. معاون امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: به باور من در ماجرای افزایش قیمت بنزین، ماهیت اعتراض‌ها به مسئله افزایش قیمت نبود بلکه اعتراض به شرایط به‌وجود‌آمده و فشارهای مضاعف ناشی از آن است. درباره کارکرد رسانه‌ها در این اعتراض‌ها نیز دو بحث مطرح است. یکی قطعی اینترنت و دیگری مواجهه رسانه با موضوع بنزین. درباره اینترنت، تقریبا اکثر مدیران رسانه به اینترنت موبایل دسترسی داشتند. مسئولان و تصمیم‌گیرانی که اینترنت را قطع کردند، بر این باور بودند که اینترنت به جریان اغتشاش در کشور دامن می‌زند، خشونت را تشدید می‌کند و نتیجه این دو از دست رفتن امنیت است. باور من این است که اعتراض حق مردم است اما اغتشاش ظلم به اعتراض است. معاونت مطبوعاتی نیز به رسانه‌ها در ماجرای اعتراض‌ها دو توصیه کرد.
 
نخست به رسانه‌ها توصیه کردیم به افرادی که با موضوع بنزین در حاکمیت مرتبط نیستند، مصاحبه نکنند. در توصیه دوم در دو بند به رسانه‌ها گفتیم در وهله اول دقت را برای صحت انتخاب کنند و بعد سراغ سرعت بروند و دوم هم خبرها را بازنشر نکنند و خودشان خبر تولید کنند. از روز جمعه نیز به هیچ رسانه‌ای نگفتیم که خبری را چاپ نکنند بلکه توصیه اصلی‌مان این بود که فضا را دوقطبی نکنند. به این دلیل که امنیت را اولویت اول خودمان می‌دانستیم و مأموریت خود می‌دانستیم که رسانه‌ها را راهنمایی کنیم که به میزان ممکن اعتراض را خاموش نکنیم. هدف این بود اعتراض به اغتشاش تبدیل نشود و امنیت عمومی به خطر نیفتد.
 
اما از موضوع بنزین و اعتراضات و کارکرد رسانه در آن نباید گذشت و در‌این‌باره باید گفت‌و‌گو کرد. من براساس تجربه‌ام به مثلث حاکمیت، هویت و مهارت اشاره می‌کنم. هر سه ضلع این مثلث در نسبتشان با رسانه دچار اختلال هستند. متأسفانه رسانه‌های ما سال‌هاست به‌عنوان یک ابزار مورد سوءاستفاده جریانات سیاسی قرار گرفته‌اند. رسانه‌های ما نتوانسته‌اند برای خودشان هویت مستقل پیدا کنند. رسانه‌های ما تریبون دستگاه‌ها و جریانات سیاسی بوده‌اند و همین بزرگ‌ترین ضربه را به رسانه وارد کرده است. یعنی در کشور ما بیش از آنکه به مهارت خبرنگاران توجه شود، به محتوای آنچه منتشر می‌کند، اعتنا شده است.
 
واقعیت دیگر این است که مهارت در رسانه‌های ما فدای کمیت شده است. در کشور ما رسانه‌داری بر رسانه‌مداری چربیده است. آن‌قدر تعداد رسانه‌ها زیاد شده که معاونت مطبوعاتی درحال‌حاضر به رسانه‌ها مجوز نمی‌دهد بلکه آنها را رجیستر می‌کند. ما درباره مهارت دچار اختلال شده‌ایم. لباس‌هایمان عوض شده اما ماکت صفحه‌هایمان متعلق به دهه 60 است. این مسیری است که طی کرده‌ایم و مقصر آن هم ما در معاونت مطبوعاتی هستیم. حاکمیت نیز به رسانه‌داری روی آورده و همین باعث شده که خود را از رسانه‌های مستقل بی‌نیاز بداند. نگاه حاکمیت این بوده که هر رسانه‌ای که خبرهایش را منتشر و بازنشر کند، بهتر است؛ چراکه رویکردش هواداری رسانه‌ای بوده و نه شریک‌سازی رسانه‌ای. بدیهی است که در چنین حالتی تبلیغ بر تبیین اولویت داده می‌شود.
 
گفت‌وگوی ملی؛ تنها راه
مهدی رحمانیان. مدیرمسئول روزنامه شرق: درباره مسئله بنزین جای تأمل بسیاری دارد که به کدام بخش آن بپردازم. هر حادثه‌ای به سه بخش پیشاحادثه، حین حادثه و پسا حادثه تقسیم می‌شود. در بحث رسانه، باید بدانیم درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم. رسانه در دنیا تعریف استاندارد خودش را دارد اما در کشور ما وضع به گونه‌ای دیگر است. معاونت مطبوعاتی در دوره اخیر به‌ویژه در ماجرای بنزین کارهای خوبی انجام داده و نتیجه‌اش حداقل این شد که رسانه‌ها زودتر از رئیس‌جمهور فهمیدند که قرار است بنزین گران شود.
 
معاونت مطبوعاتی روز پنجشنبه با رسانه‌ها جلسه گذاشتند و ما را در جریان گذاشتند که بنزین از چه ساعتی گران می‌شود. با‌این‌حال و متأسفانه در نظام اداری ما به‌طور‌کلی هیچ درکی از رسانه وجود ندارد؛ به‌ویژه دولت آقای روحانی که هیچ استراتژی رسانه‌ای‌ای ندارد و این بزرگ‌ترین آفتی است که این دولت با آن روبه‌رو است. ما آن‌قدر این حرف را گفته‌ایم که تکرار آن دیگر ملال‌آور شده است. حتی مسئولان و وزرا نیز خودشان با این گفته‌های ما موافق‌اند و می‌دانند که چقدر در این زمینه کاستی وجود دارد. اما ای کاش مسئولان حرف ما را نمی‌پذیرفتند و می‌گفتند که دولت استراتژی رسانه‌ای دارد و با ما چانه می‌زدند. همه مسئولان ضعف‌ها را می‌پذیرند اما دریغ از اینکه یک قدم دراین‌باره بردارند.
 
مسئله مصیبت‌بارتر این است که مسئولان ما پشت درهای بسته و گفت‌و‌گو‌های غیررسمی و خصوصی اپوزیسیون هستند. یعنی جایگاه پوزیسیون دارند اما رفتارشان رفتار اپوزیسیون است. معلوم است که برون‌داد چنین رویکردی بحران است. در ریاضیات جدید اصلی وجود دارد با عنوان «پی(p) آنگاه کیو(q)». یعنی وقتی «پی» اتفاق می‌افتد، لاجرم بعد از آن «کیو» رخ می‌دهد اما طبق اطلاعاتی که دارم، در جلسه ماقبل گرانی بنزین هیئت دولت، وزیر کشور در مقابل اظهار نگرانی‌های وزیر اطلاعات و وزیر ارتباطات و... اطمینان داده‌اند که هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بنابراین در ماجرای بنزین باید به پیشاحادثه هم توجه کرد. در ماجرای بنزین، مسئله به هیچ وجه خود بنزین نبود چراکه بسیاری موارد دیگر که به زندگی مستقیم مردم ارتباط دارند، گران شدند اما چنین اتفاقی نیفتاد.
 
در ماجرای بنزین، اتفاقات و روندها و جریانات قبلی انباشت شده بودند، به بالاتر از حد آستانه مردم رسید و به صورت اعتراض بنزینی نمودار شد. زمانی که پی(p) قرار است اتفاق بیفتد، باید برای کیوی(q) آن برنامه‌ریزی کرد اما در مسئله بنزین، متولی اصلی هیچ ‌کاری نکرده است. درباره نقش رسانه‌ها در این پیشامدها هم باید با دقت‌نظر برخورد کرد. ما باید به سه سؤال جواب دهیم: رسانه‌ها چه کاری باید انجام می‌دادند؛ چه کاری می‌توانستند انجام دهند و چه کاری انجام دادند. یک خبرنگار به طور قطع باید دسترسی به اطلاعات داشته باشد و وقتی هم که دسترسی پیدا کرد، باید امنیت انتشار داشته باشد. البته این به آن معنا نیست که همه تقصیر کار را گردن حاکمیت بیندازیم، بلکه خبرنگاران و رسانه‌ها هم تقصیراتی دارند. واقعیت تلخ این است که خبرنگاران ما پشت‌میز‌نشین شده‌اند.
 
ما به فیک‌نیوزها و شبکه‌های اجتماعی بدوبیراه می‌گوییم اما  خبرنگاران‌مان مصرف‌کننده آنها هستند. وقتی ما خودمان در صحنه حضور نمی‌یابیم و اطلاعات هم نمی‌دهیم، معلوم است که رسانه‌های خارجی‌ نبض جریان را در دست می‌گیرند. در ماجرای اعتراضات سال 96، صداوسیما استثنائا و در کمال تعجب آمار کشته‌ها را اعلام کرد و همین کار باعث شد که رسانه مرجع بشود. دنیای رسانه هم عالم قبض و بسط است. وقتی که رسانه‌های خودی دچار قبض رسانه‌ای هستند، طبیعی است که یک کانال تلگرامی همه کشور را به بازی می‌گیرد و مسائل راست و دروغ را مخلوط و مغشوش تحویل مخاطب می‌دهد.
 
بنابراین ما به پرسش «چه باید کرد» می‌رسیم که لازم است درباره آن بسیار صحبت کنیم و این تازه ابتدای راه است. در حال حاضر فاصله و شکافی میان مردم و حاکمیت و دولت ایجاد شده که تنها راه پرکردن آن گفت‌‌و‌گوست. هر چند تلخ اما ما در همه عرصه‌ها- از خانواده بگیرید تا گروه‌های سیاسی،  اجتماعی،  حکومت و...- گفت‌و‌گو‌گریز شده‌ایم. گفت‌و‌گوی ملی تنها مسیر برای گذر از گردنه خطرناک و پیچیده کنونی است و اگر این کار را نکنیم، دچار انحطاط عظیمی خواهیم شد که ضربه اصلی آن  را «ایران» خواهد خورد. بنزین مسئله کوچکی است که  اگر به‌درستی مدیریت نشود، مسائل دیگری در پی خواهد داشت.
 
ضرورت مشارکت رسانه‌ها در هر تصمیم‌گیری‌ای
امیرعباس تقی‌پور، مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات: ماجراهای بنزین به نظر بسیاری از اهل نظر در حکم بنزینی بود که روی آتش گران‌شدن بنزین ریخته شد و حوادثی تلخ را در کشور به وجود آورد. آنچه باعث شد این اتفاق‌ها بیفتد، ماحصل انباشته‌شدن دردهای مردم در طول 40 سال گذشته با تأکید بر رخدادهای 10 سال اخیر بوده است. همیشه با خودم فکر می‌کردم چرا زمانی که تیم ملی والیبال کشورمان در مسابقات رسمی و بزرگ پیروز می‌شد، مردم در صحنه عمومی حاضر می‌شدند و می‌گفتند روحانی مچکریم؟ فوتبال هم همین‌طور بود در حالی که مسئله اصلا ارتباطی به آقای روحانی نداشت.
 
ما از روحانی مچکریم در فوتبال و والیبال به اینجا رسیده‌ایم که در حال حاضر خنده آقای روحانی هم مسئله‌ساز می‌شود. یا اینکه کنایه‌ها و عصبانیت و... او همگی به مسئله‌ای جدی تبدیل می‌شوند. اینها به این معناست که سرمایه اجتماعی دولت به‌شدت کاهش یافته و این واقعیت باید از وجوه مختلف بررسی شود. خودِ مسئله بنزین نیز از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است. در اصل لزوم افزایش قیمت بنزین تردیدی نیست و مردم هم این را می‌دانند. روشن است کشوری که قیمت آب معدنی از یک لیتر بنزین بیشتر است، به سمت‌وسوی ورشکستگی خواهد رفت.
 
سؤال مهم‌تر این است که چرا از تجربیات استفاده نمی‌کنند و چرا مدیران ارشد کشور و رسانه‌ها در زمان مقتضی به این موضوعات نمی‌پردازند. ما قبل، حین و بعد از رخداد افزایش قیمت بنزین باید مسائل را به‌درستی بررسی  و تجربیات مشابه را به‌دقت واکاوی می‌کردیم.تصور می‌کنم اگر رسانه‌ها پیش از اعلام تصمیم در جریان قرار گرفته بودند و در فرایند تصمیم‌سازی مشارکت داشتند، شاید موضوع چنین ابعاد گسترده‌ای نمی‌یافت؛ کمااینکه اگر صداوسیما نیز فضا را در موارد مشابه باز نکند، اتفاق‌های تلخ دیگری هم احتمالا در راه خواهند بود. بنابراین لازم است در هر گونه تصمیم‌گیری رسانه‌ها هم مشارکت داده شوند و هر پروژه‌ای باید دارای پیوست رسانه‌ای باشد تا شاهد اتفاق‌هایی شبیه به حوادث آبان‌ماه نباشیم.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.