| کد خبر: 158635 |

◄ بازخوانی حادثه‌های اخیر و مسئله امنیت ایران

حادثه‌های اخیر به بهای محدود کردن آزادی‌ها و خلق جمعیت قهرمانان طرفدار بهبود معیشت و رفاه مردم در حال پایان یافتن است. اینکه این قهرمانان که خود یا مسبب ناکارآمدی وضع موجودند و یا تشدید کننده‌ آن هستند چه سیاستی را در آینده پیش خواهند گرفت، چندان روشن نیست.

تین نیوز

وبلاگ عباس آخوندی-حادثه‌های اخیر به بهای محدود کردن آزادی‌ها و خلق جمعیت قهرمانان طرفدار بهبود معیشت و رفاه مردم در حال پایان یافتن است. اینکه این قهرمانان که خود یا مسبب ناکارآمدی وضع موجودند و یا تشدید کننده‌ آن هستند چه سیاستی را در آینده پیش خواهند گرفت، چندان روشن نیست.

لیکن آنچه که گذشته‌ آنان نشان می‌دهد آن است که ایشان برای تثبیت و ارتقای جایگاه اجتماعی توده‌ای خود از هزینه‌کرد ثروت اجتماعی و منابع ملی ایران در هیچ سطح و اندازه‌ای ابایی ندارند.

در این یادداشت کوتاه ابتدا چند نقد را به دولت که خود بخشی از آن هستم و هم‌چنین نحوه‌ی طرح موضوع در رسانه‌ی ملی دارم. امید که این بازخوانی موجب بازنگری بنیادین در نحوه‌ی رویارویی با چنین حوادثی در جهت کاهش مخاطرات امنیت ملی شود و مسببان نشان‌دار تشویق نشوند که دوباره چنین خطرهایی را برای کشور خلق کنند. چون به گمان من ادامه سیاست اتخاذی همراه با تشویق عاملان آغازین است.

بر اساس آنچه تا کنون انتشار یافته، ناآرامی‌های اخیر با تجمعی در مشهد با عنوان نه به گرانی و توسط مال‌باختگان دو رشته فساد سازمان‌یافته‌ شامل پروژه‌ی پدیده‌ی شاندیز و موسسه‌های اعتباری ثبت‌ شده در مشهد و در هنگام حضور معاون اول رییس جمهور در استان خراسان رضوی آغاز شد. و باز بر اساس شواهد موجود، آن تجمع با فراخوان و هماهنگی یک گروه سیاسی آشکار و نشان‌دار و معترض به دولت در آن شهر شکل گرفت.

این موضوع به صورت آشکار و یا ضمنی در سخنرانی‌های رسمی و یادداشت‌های نامداران این طیف که بلافاصله پس از حادثه مشهد ایراد و انتشار یافت مشهود است. محتوای اعلامی حاکی از چند مطلب بود. یکی تایید و حمایت از اصل اعتراض به گرانی. دیگری عدم پیش‌بینی حضرات مبنی بر اینکه موضوع از کنترل خارج خواهد شد و در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت و سوم مصادره مجدد اتفاق رخ داده به نفع خود و سوارشدن بر موج اعتراض‌ها بود. بازنمود زیرکانه‌ی حوادث تحت عنوان اعتراض به ناکارآمدی و مشکلات اقتصادی و معرفی دولت به عنوان مسبب اصلی این وضعیت و ظهور دوباره در قالب قهرمانان ملی جانبدار بهبود معیشت و رفاه گروه‌های ضعیف جامعه برترین سیاست تبلیغی و ارتباطی این جماعت بود.

دو محور اول که به‌طور عمده در روزهای جمعه و شنبه هشتم و نهم دی‌ماه انتشار یافت حکایت از پذیرش ضمنی طراحی ابتدایی حرکت از سوی حضرات داشت. لیکن، با دامنه پیدا کردن موضوع و فعال شدن برخی جریان‌های ضد انقلاب و سوء استفاده‌ی رژیم صهیونیستی و ترامپِ یاوه‌گو از وضعیت به‌وجود آمده، محور تبلیغی بلافاصله به محور سوم تغییر یافت و جاها عوض شد و به یُمن همراهی رسانه‌ی ملی و محدودیت سایر رسانه‌ها، یکم خوانشِ ضعف عملکرد اقتصادی دولت به عنوان ریشه و زمینه‌ساز بنیادینِ شکل‌گیری حوادث تبلیغ شد و دوم آنکه مسببان اصلی وضعیت آسیب‌پذیرِ سیاسی اقتصادیِ موجود دوباره در قامت قهرمانان ملی در صحنه‌ی اجتماعی ظهور پیدا کردند.

در این‌جا چند نقد به عملکرد دولتِ ما وارد است.یکم، آقای جهانگیری در روز جمعه 8 دی‌ماه اعلام کردند آنان‌که این حرکت را براه انداخته‌اند لزوما قدرت کنترل آن را ندارند. این نکته بسیار دقیقی بود. لیکن، در ادامه، تدبیرهای اتخاذیِ دولت بر اساس همین خوانش ادامه نیافت. کسانی که اولین حادثه، یعنی ناآرامی مشهد را به‌وجود آورده‌بودند از یاد رفتند. این اولین انحراف بود. دوم آقای رییس جمهور اعلام نمودند، اعتراض حق مردم است، آن هم صرفا به مسائل اقتصادی نیست بلکه دامنه‌ی گسترده‌تری از مساله‌های سیاسی و اجتماعی را شامل می‌شود. این سخن نیز در وجه کلیِ خود بسیار درست است. لیک باز دو نقد بر آن وجود دارد. یکی آنکه به‌طور ضمنی اعتراض اولیه را واجد اصالت می‌داند ولی درباره‌ی خط تبلیغی رسانه ملی بر ماهیت اقتصادی آن تردید می‌کند. حال آنکه تامل درباره نحوه‌ی شکل‌گیری اولین ناآرامی نشان از هدف، طراحی و راهبری روشن و معین در بی‌اعتبار کردنِ دولت دارد و به هیچ‌وجه قابل تقلیل به اعتراض جمعی مال‌باختگان نیست. دیگر آنکه در این بیان نیز نحوه‌ی شکل‌گیری اولین ناآرامی فراموش و آتش‌زنه‌ی زنجیره‌ی حادثه‌ها از موضوع بررسی بیرون گذاشته می‌شود.

با فوریت موضوع در چند شهر و از قضا بیشتر در شهرهای کوچک که کمتر شاهد چنین تجمع‌هایی بودند گسترش و ماهیت ناامنی پیدا می‌کند. بی‌گمان امنیت ملی ایران برترین سرمایه‌ی ملت در این روزگار پرآشوب و آن هم در منطقه‌ای که در گوشه‌گوشه آن شعله‌های آتش زبانه می‌کشد می‌باشد. یکایک ایرانیان این موضوع را با رگ و پوست خود درک می‌کنند و همگان پاسدار امنیت ایران هستند. از همین روی، هیچ جریان وطن‌خواهی از توسعه‌ی آشوب و درگیری پشتیبانی نکرد و حادثه در کوتاهترین زمان فروخفت. لیکن این اتفاق با کمترین هزینه صورت نگرفت.

اولین هزینه‌ پرداختی این بود که مردم، نیروهای انتظامی و دولت در این رهگذر هزینه‌های جانی و مالی دادند و عده‌ای بی‌گناه و یا تحریک‌شده کشته شدند. کسب‌وکار گروهی آسیب دید. و باز افزون بر همه‌ی آنها شخصیت‌های محوری و ارکان جمهوری اسلامی مورد بی‌حرمتی قرار گرفتند که هزینه‌ی کمی نیست. و تروریست‌هایی که پس از انقلاب و در دوران جنگ در کنار دشمن قرار گرفته‌بودند و خون ملت ایران را به زمین ریخته‌بودند از لانه‌های خود سر بیرون آوردند.

 

عباس آخوندی

وبلاگ‌نویس

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • ناشناس 0 0

    البته عملکرد نئو لیبرالی خود جناب اخوندی در بخش مسکن اکثر کارشناسان معضل افزایش بیکاری میدانند ، میدانیم بحران امریکا هم از بخش مسکن شروع شد،

    صدها صنایع و میلیونها کارگر وابسته دارد بزرگترین صنعت خصوصی کشور هست ، جالب بخش خودرو هم به اندازه ان اشتغال و ثروت ندارد،

    نقدهای طولانی هست که مجال کوتاه نیست، اما نوع سیاست های انقباضی رکودی همراه با تورم پایین گرچه تورم پایین مزیت هست اما اگر درامد نباشد اشتغال نباشد،تورم اندک هم برای مردم کمر شکن هست.
    نکته بعدی رشد اقتصادی تردید بزرگی هست وقتی امارهای تولید منفی هست ما هنوز نمیتوانیم ادعا کنیم تولید رشد داشته ، جالب سال سوم احمدی نژاد با اینکه اورا فردی با سیاست های غلط فرض بگیریم ، اما اقتصاد ایران در سال سوم او تولید زیاد شد گواه این ادعا امارهای تولید کارخانه هاست حتی خودرو بمرز ۱ میلیون هشتصد هزار ایران رسید. گرچه واردات کالاهای مصرفی و عدم سرمایه گذاری زیربنایی پاشنه اشیل ان بود، اما قبول کنیم این تحریم ها بود که احمدی نژاد شکست داد.
    با ضعف مدیریت.

    ولی صحبت اساسی با اقای اخوندی من جوان دهه ۷۰ ، جایگاه بخش خصوصی واقعی در ایران کجاست؟ چرا ما از ۸۵ درصد اقتصاد خصوصی و مردمی بعد ۴۰ سال انقلاب به اقتصادی ۹۰ درصد دولتی رسیدیم؟ جایگاه بخش تولید و ترانزیت کجاست ؟ چرا ما از هاب منطقه و صادرات و ترانزیت و گردشگری بعد از ۴۰ سال به اقتصادی سفته بازی رسیدیم و حجم بزرگ کارمندان دولتی!
    پس چرا تولید نابود شد.
    لطفا کارشناسان اقتصادی و حتی جناب اخوندی اینرا جواب بدهند مطالبات نسل جوان هست ، درمورد فضای سیاسی هم بحث زیاد هست چرا وقتی جوانان صف اول انقلاب بودند الان صف اول تظاهرات دولتی پیرمرد ها و روحانیون هستند . مطمئنا کلید حل بسیاری از مشکلات در جواب این سوال ها به جوانان است.