| کد خبر: 167696 |

ایران و سه پرده‌ تمدنی، اندیشه‌گی و دولت-ملت

ما ایرانیان از ایران زیاد می‌گوییم ولی کمتر شده که ایران را به مثابه یک موضوع بر روی میز بررسی قرار دهیم و ببینیم وقتی از ایران سخن می‌گوییم چه چیزی را مراد می‌کنیم. به گمان من این کار مقدم بر هرچیزی در هر نوع سیاست‌گذاری ملی است. به هرروی، این قلم ایران را در سه پرده‌ تمدنی، اندیشه‌گی و دولت-ملت می‌بیند.

تین نیوز

وبلاگ عباس آخوندی: بی‌گمان نمی‌توان معادله امنیت و توسعه منطقه غرب آسیا و شمال افریقا و دستیابی به آرمان قدس را بدون پذیرش موقعیت و جایگاه واقعی ایران در هماهنگی با سایر کشورهای اسلامی و منطقه حل و فصل کرد. این موضوعی است که از سوی اروپاییان به‌خوبی دیده می‌شود و لیکن ترامپ نمی‌خواهد آن را ببیند. لذا، بی‌باک عمل می‌کند و در بکارگیری بی‌پرده و عریان زور بر علیه ملت‌های منطقه از هیچ اقدام ریز و درشتی پرهیز نمی‌کند. ولی، او هرچه بی‎باک‌تر عمل کند، طوفان درو می‌کند و بیشتر حیات متحدان نامشروع و رژیم‌های مستبد، فاسد و وابسته به خود را در خطر می‌اندازد.

 

این دو نگاه بیرونی به منطقه است. البته دیگر قدرت‌های جهان نیز ناظر نیستند و هریک به نحوی در پیِ تامین منافع، امنیت و گسترش حوزه‌ نفوذ خود در منطقه هستند. به‌موازات آن، مهم است که ما نیز از موقعیت و نقش خود آگاهی داشته باشیم تا بتوانیم با بازخوانی ایران و اتخاذ سیاست درست هم به نفع ایران عمل کنیم و هم ضامن تامین امنیت، توسعه و رفاه مردم منطقه باشیم و هم پایبند به آرمان قدس بمانیم.

تامل در گفته‌های این روزهای مسئول سیاست خارجی اروپا بسیار مهم است. او بیش از هر چیز بر ضرورت حفظ امنیت تکیه می‌کند و می‌گوید: موضوع برای ما نه منافع اقتصادی که منافع امنیتی است. او معتقد است که در غیاب برجام، امنیت منطقه خاورمیانه و اروپا در معرض خطر خواهد بود. در برابر رویکرد فوق که البته به منظور حفظ منافع و امنیت اروپاییان بیان می‌شود و هیچ ایثار و فداکاری در آن نیست، شاهد رویکرد سوداگرانه ترامپی هستیم.

رویکردی با اهداف گستاخانه و فهم ناپخته از سیاست بین‌الملل و مبتنی بر تجارت پیشه‌گی آزمندانه و بکارگیری عریان زور در هماهنگی بی‌قید و شرط با اسرائیل. در واقع، سیاست‌های امروز امریکا از جمله انتقال سفارت امریکا به اورشلیم، تاسی به سیاست «بی‌راه‌حلی» اسرائیلی است. در گذشته نیز اسرائیل برای عبور از درماندگی‌های بزرگ ناشی از عدم مشروعیت و رسمیت بین‌المللی و بحران‌های داخلی دست به اقدام‌های خطرناک می‌زد تا دیگران را بدان مشفول سازد، فرصتی پیدا کند و بحران را به تعویق بیندازد. ترامپ به خیال خود با اجرای سیاست «همه یا هیچ» می‌خواهد نظم جهان را تغییر دهد و همه در معرض یک انتخاب حیاتی قرار دهد؛ ایران و یا امریکا. آشکار است که این سیاست خیال‌پردازانه و تا حد زیادی ابلهانه است و منجر به شکست خواهد شد. پیش از وی نیز بوشِ پسر سیاست «یا با منی و یا بر منی» را بکاربست و شکست خورد. البته شکست او بی‌هزینه نبود. و شوربختانه، هزینه را ملت‌ها و مردم جهان دادند. این بار نیز، سیاست‌های ترامپ بسیار پرهزینه خواهد بود. قربانیان جریان انتقال پایتخت به ارشلیم فقط گوشه‌ای از آن بود که فلسطینیان دادند.

واقعیت آن است که هیچ کشوری، حتی امریکا به  آن اندازه بزرگ یا قوی نیست که به تنهایی بتواند جهان را تغییر دهد و یا به تنهایی با تمام جهان مواجه شود. لذا بلافاصله پس از اعلام خروج یک‌جانبه امریکا از برجام توسط ترامپ، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: همانطور که همواره گفته‌ایم توافق هسته‌ای یک توافق دوجانبه نیست و در دست هیچ کشوری نیست که بطور یکجانبه به آن پایان بدهد. این توافق به تائید شورای امنیت سازمان ملل رسیده و مولفه‌ای کلیدی از ساختار منع اشاعه هسته‌ای جهانی است و برای امنیت منطقه، اروپا و کل جهان حیاتی است.

ولی به موازات این جریان‌های بین‌المللی و نگاه بیرونی به منطقه، فهم ما ایرانیان از موقعیت خودمان و سیاست و برنامه‌ی اقدامی که در تناسب با جریان‌های پیش‌گفته انتخاب می‌کنیم؛ در موفقیت آرمان قدس که بی‌گمان مسئله‌ اول منطقه و مسلمانان جهان است تاثیر بی‌بدیلی خواهد داشت. برای ورود به این بحث، نیاز است که پیش از هر چیز فهممان را از ایران یکی کنیم. ما ایرانیان از ایران زیاد می‌گوییم ولی کمتر شده که ایران را به مثابه یک موضوع بر روی میز بررسی قرار دهیم و ببینیم وقتی از ایران سخن می‌گوییم چه چیزی را مراد می‌کنیم. به گمان من این کار مقدم بر هرچیزی در هر نوع سیاست‌گذاری ملی است. به هرروی، این قلم ایران را در سه پرده‌ تمدنی، اندیشه‌گی و دولت-ملت می‌بیند.

 

در این فضا وقتی از ایران سخن می‌گوییم، نخست از یک تمدن دیرپا یاد می‌کنیم که برای هزاره‌ها تداوم یافته و توانسته اقوام گوناگون را با زبان‌های مختلف و خرده‌فرهنگ‌های متنوع در صلح و سازگاری در کنار هم قرار دهد. تمدنی که صلح و مسالمت را می‌فهمیده، راز دادوستدِ سازگار با طبیعت و اقلیم را خوب می‌دانسته و زندگی و بازآفرینی را ارج می‌نهاده‌است. تمدنی که اقوام مهاجم را در خود هضم می‌نموده و دوباره بر ویرانی‌های ناشی از یورش آنان، زندگی را بازمی‌آفریده ‌است. اسکندر و چنگیز مردند ولی ایران و تمدن ایران‌شهری هم‌‌چنان زنده‌اند. 

پرده‌ زرین تاریخی این تمدن، رویارویی آن با اسلام است. ایرانیان در مواجهه با اسلام از سرِ ستیز برنیامدند. بلکه، پیام پیامبر بر جان و دل آنان نشست و از این حسنِ آمیزش در کنار تلاش سایر ملل مسلمان، عصر طلایی تمدن اسلامی به‌وجود آمد. توجه به این پرده از این جهت ضروری است تا به این سؤال پاسخ دهیم که آیا ما همراهی با  آرمان قدس را تنها در چارچوب جغرافیای کنونی ایران می‌خواهیم و یا در پیکره‌ حوزه‌ نفوذ تمدنی آن؟ نگاهی به این پیکره بریده از هم آه از نهاد آدمی برمی‌آورد. به گفته حافظ: یک نکته از این معنی گفتیم و برای دریغ‌خوردن نکته‌دانان بر حال و روز آن بس است.  

جلوه‌ دیگر ایران، نماد اندیشه‌گی آن است. نام ایران با نام‌های بزرگ دیگری چون فردوسی، نظامی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ، ابوریحان، خوارزمی، ابن‌سینا، سهروردی، ملاصدرا و صدها نام بزرگ دیگر قرین است که به آن معنی می‌بخشند. جای بسی خرسندی است که اندیشه‌ ایرانی به یارای اندیشه‌ورزان معاصر هنوز سرزنده و آفریننده ‌است. لیکن سؤال این است، که ارتباط این ساحت اندیشه‌ورزی با آرمان قدس چیست؟

ایران در قامت دولت مدرن نیز دارای مفهوم خاص خویش است. بی‌گمان این وجهِ دولت به مفهوم عامِ آن بارِ اصلی دفاع از آرمان قدس را تاکنون به‌طور رسمی برعهده داشته‌است. امروز که به راهپیمایی روز قدس رفته بودم، در این اندیشه بودم که از مفهوم و پیکره‌ی ایران در این سه پرده، تا چه حد تراشیده شده و چه میزانِ آن در صحنه حضور دارد. باز به گفته‌ی خواجه‌ی شیراز:فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/ شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد 

به نظر می‌رسد که در نقشه‌ به‌هم‌ریخته منطقه، هیچ‌کس در جای خود قرار ندارد. روابط پنهانی برخی کشورهای مسلمان با  اسرائیل و اتحاد آنان بر علیه ایران و سیاست خصمانه و بی‌باکانه‌ امریکا منطقه را بیش از هر زمانِ دیگری در خطر ناامنی قرار داده‌است. البته اشتباه‌های گاه استراتژیک خودمان را نیز نباید از یاد ببریم. اینک به گمان این قلم، راهی که فراروی ماست در گام یک، بازخوانی ایران در حوزه‌ی تمدنی و اندیشه‌گی آن، ایفای نقش سازنده، تعاملی و خلاق در جهان اسلام و بازموقعیت‌یابی صلح‌آمیز ایران در سطح منطقه و جهان است. در این بستر و در گام دو، تفکیک بین امریکا و اروپا ضروری است. باید به نوع نگاه اروپاییان به منطقه بدون شیفته و وابسته‌شدن به آنان و با حفظ هوشیاری توجه کرد. هنوز برجام برترین سند حقوقی برای تامین امنیت ایران و منطقه خاورمیانه است.

برجام یک‌بار دیگر حاکمیت ملی ایران را در چارچوب سازمان ملل به رسمیت شناخته و ایران را از فصل هفت منشور خارج ساخته‌است. اینها دستاوردهای کوچکی نیستند. بنابراین، باید از تمام ظرفیت‌های حقوقی، قانونی و قراردادی آن بهره ببریم و از هر شتابزدگی پرهیز کنیم. در این چارچوب است که می‌توان از آرمان قدس دفاع کرد. باور کنیم که اسرائیل ایران را درگیر در انواع نزاع‌های داخلی و منطقه‌ای، بریده از حوزه‌ نفوذ خود و محصور و سردرگریبان می‌خواهد.

 

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.