| کد خبر: 165348 |

تهران من فراموش

اندیشمندان و تحلیل‌گران در گستره‌های گوناگون علمی و پژوهشی، به دگرگونی‌های تهران ـ این پایتخت 233ساله ایران ـ همواره از دریچه‌هایی قالبی و کلیشه‌ای نگریسته‌اند؛ گاه عینکی تاریخی با محوریت اقتصاد و سیاست بر دیدگان نهاده، تاریخ این شهر بزرگ را به گونه‌ای خطی، از زمانی که روستایی کوچک بوده است به تماشا نشسته‌اند و گاه با اندیشه‌های توسعه‌محور، به امروز و آینده آن بیشتر توجه کرده، گذشته آن را از یاد برده یا به کناری نهاده، بر دستاوردها، رخدادها و دگرگونی‌های آن در 2سده پایتختی متمرکز شده‌اند. تهران امروز اما پهنه‌ای زنده و زیستگاهی به شمار می‌آید که در گذر این دهه‌ها و سده‌های پیاپی، دارایی‌های بسیاری را از دست داده است که مردمان و ساکنانش هم آنها را از یاد برده‌اند.

تین نیوز
اندیشمندان و تحلیل‌گران در گستره‌های گوناگون علمی و پژوهشی، به دگرگونی‌های تهران ـ این پایتخت 233ساله ایران ـ همواره از دریچه‌هایی قالبی و کلیشه‌ای نگریسته‌اند؛ گاه عینکی تاریخی با محوریت اقتصاد و سیاست بر دیدگان نهاده، تاریخ این شهر بزرگ را به گونه‌ای خطی، از زمانی که روستایی کوچک بوده است به تماشا نشسته‌اند و گاه با اندیشه‌های توسعه‌محور، به امروز و آینده آن بیشتر توجه کرده، گذشته آن را از یاد برده یا به کناری نهاده، بر دستاوردها، رخدادها و دگرگونی‌های آن در 2سده پایتختی متمرکز شده‌اند. تهران امروز اما پهنه‌ای زنده و زیستگاهی به شمار می‌آید که در گذر این دهه‌ها و سده‌های پیاپی، دارایی‌های بسیاری را از دست داده است که مردمان و ساکنانش هم آنها را از یاد برده‌اند.

تهران، تنها یک روستای کوچک نبوده که سکه‌اش در گردونه روزگار، رایج و درهای بخت بر آن گشوده شده باشد؛ مجموعه‌ای از ده‌ها روستای بزرگ و کوچک در جغرافیایی که امروز، آن را «تهران» می‌نامیم وجود داشته است؛ با مردمانی گمگشته در تاریخ با زبان‌ها و لهجه‌هایی که امروز نمی‌شناسیم؛ مردمانی که هریک با شغل و پیشه‌ای می‌زیسته‌اند و روزگار می‌گذرانده‌اند.  تهران جز اینها باغ‌هایش را نیز از دست داد؛ همانگونه که قنات‌هایش خشکید. و همه اینها شاید به گفتن و بازگفتن راویانه و محققانه با نگرشی نو نیاز داشته باشد.

وجود سیدعبدالله انوار، برای تهران و تاریخ مردمان آن، غنیمت است. او همچون پاره‌ای از هم‌نسلان و هم‌روزگارانش (کسانی چون منوچهر ستوده و مرتضی احمدی) که اکنون دیگر در میان ما نیستند، تاریخ زنده پایتخت به شمار می‌آید؛ گویی تاریخ این شهر بزرگ و پرماجرا، با رگ‌وپی او پیوند خورده باشد. سیدعبدالله انوار ـ حکیم، نسخه‌شناس و پژوهشگر پرآوازه تاریخ تهران ـ اکنون در 94سالگی، خاطره‌هایی فراوان از تهران و دگرگونی‌های آن در یک سده گذشته دارد. او در محضر سیدیعقوب انوار ـ از مشروطه‌خواهان نامدار و نمایندگان فعال مجلس شورای ملی در دوره قاجار و پهلوی اول ـ  بالیده است؛ پدری که او را هنگام وصف، «عمامه‌به‌سر» می‌نامد.

سیدعبدالله انوار، گویی پاره‌ای از تاریخ این شهر است. می‌گوید اذان تولدش را سیدحسن مدرس ـ روحانی و سیاست‌ورز نامدار تاریخ معاصر ایران و از دوستان و هم‌نشینان سیدیعقوب ـ در گوش‌اش گفته است و شاید همین برای اینکه سیدعبدالله انوار را پاره‌ای از تاریخ معاصر ایران بنامیم هم بس باشد. او بیشتر کوی‌ها و گذرهای قدیم تهران را یک‌به‌یک می‌شناسد و تاریخی و ماجرایی برای هریک روایت می‌کند.

با سیدعبدالله انوار حتی می‌توان به کوچه‌باغ‌های روستاهای قدیم تهران رفت؛ در زمانه‌ای که تهران، شهری کوچک با گستره اندک جغرافیایی بود و روستاهایی بسیار با مردمانی کشاورز و دامدار، پیرامون آن را فراگرفته بودند؛ روستاهایی که هر یک فرهنگ و زیستی جذاب و مردمانی با خوی‌ها و لهجه‌های جداگانه داشتند اما در گذر دگرگونی‌های شتابان پایتختی که سودای بزرگی در سر داشت، از میان رفتند و به تاریخ پیوستند. انوار روزگاران تهران را در 2سده گذشته، هم از دریچه منابع و اسناد تاریخی واکاویده و هم آنهایی را که در دوران زندگی‌اش رخ داده، دقیق به یاد سپرده است.

سیدعبدالله انوار، در سال 1303خورشیدی از مادری از تبار اشراف قاجار، ‌زاده شده است. مادرش دخترعموی میرزاعلی‌خان امین‌الدوله، صدراعظم مظفرالدین‌شاه و به روایت خودش «زنی مذهبی و خانه‌دار» بوده است.

او دگرگونی‌های ایران در روزگار پس از قاجار و برآمدن پهلوی‌ها را به‌خوبی در یاد دارد؛ روزگاری که رخدادها و دگرگونی‌های آن به نام «مدرنیزاسیون» یا «تجدد» در تاریخ معاصر ایران ثبت‌شده است. او راویانه اما همراه با نقادی به آن رخدادها و دگرگونی‌ها می‌نگرد و آنجا که پای تهران به میان می‌آید، می‌کوشد تحلیل‌گرانه گذشته تهران را در مقابل وضعیت امروزین آن در ترازو بگذارد. انوار، روایتگر دگرگونی‌هایی‌است که مسیری نادرست پیش پای پایتخت 233ساله ایران گذاشتند و باور دارد که فرهنگ و زندگی در تهران در برابر سیر دگرگونی‌هایی که به اقتصاد و کالا در این شهر اولویت بخشیدند، رنگ باخته و از مدار اولویت‌ها بیرون آمده است.

او تاکید می‌کند که مشکل بنیادین توسعه تهران در زمینه‌های گوناگون در 2سده گذشته، این بوده که این شهر «اندازه» نداشته و گردانندگانش نیز هیچ‌گاه بر آن نبوده‌اند که «اندازه»‌ای برای آن در نظر بگیرند؛ از همین‌روست که می‌گوید گستره جغرافیایی این شهر در 2سده گذشته «بی‌اندازه» رشد کرده و هیچ‌گاه محدوده‌ای برای آن نشناخته‌اند و به همین دلیل، جغرافیای آن حتی به شهری چون کرج رسیده و چسبیده است. او ریشه دگرگونی‌های جمعیتی و فرهنگی این شهر را در کنار مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور، در همین پدیده می‌جوید و باور دارد که چنان دگرگونی‌هایی زندگی «طبیعی» مردمان این شهر را در مسیری «غیرطبیعی» گذاشته است؛ «اصلا مسئله اجاره خانه مطرح نبود! در واقع مسئله‌ای پیچیده به شمار نمی‌آمد. جوانی که می‌خواست ازدواج کند و خانه هم نداشت، می‌دانست قیمت کرایه خانه بر زندگی‌اش تأثیر چندانی ندارد.»

سیدعبدالله انوار دیگر دگرگونی‌های پایتخت را هم این‌گونه ارزیابی می‌کند. او بر آن است که تهران در چنین فرایندی از میانه‌های دهه40 خورشیدی به یک «مسئله(Problem)» در ایران بدل شد و وضعیتی «ویژه» یافت که پیامد رخدادها و دگرگونی‌های دهه‌های پیش‌تر به شمار می‌آید و بر دهه‌های آینده نیز تأثیر خواهد گذاشت.

دانسته‌ها و خاطره‌های او را می‌توان یافته‌هایی ارزشمند دانست که در روزگار معاصر، در دسترس پژوهشگران و علاقه‌مندان تاریخ تهران قرار دارد. 

با سیدعبدالله انوار درباره باغ‌ها، روستاها و مردمان‌شان، آب و قنات‌ها، مردم و فرایند گسترش شتابان تهران و سرانجام پاره‌ای از خاطره‌های شخصی زیست او در پایتخت، گفت‌وگو کرده‌ایم.

تهران بزرگ روزگار ما گویی نه یک روستای کوچک در سده‌های پیش که منظومه‌ای از روستاها با مردمانی گوناگون بوده است. این روستاها در کدام مناطق کوهپایه‌ای البرز و محدوده تهران کنونی پراکنده بوده‌اند؟

شمیران، منطقه‌ای بود که روستاهای فراوان داشت. بیشتر آنها در گذر 2سده اخیر به تاریخ پیوستند. شمیران در گذشته از تهران دور بود و مجموعه‌ای از روستاها را دربرمی‌گرفت. اگر به مجموعه جغرافیای دایره‌المعارف بزرگ اسلامی در دارآباد مراجعه کنید، نام پاره‌ای از آن روستاها ثبت شده است.

دشت مرکزی و جنوبی تهران نیز روستاهایی داشت؟

بله! دسته‌ای از روستاهای پیرامون تهران، در جنوب شهر بود. خانی‌آباد، یافت‌آباد، اسماعیل‌آباد، منصورآباد و نازی‌آباد، همه روستاهای جنوب پایتخت بودند. فاصله چندانی میان آن روستاها نبود و مردمان‌شان نیز تفاوت‌ چندانی با یکدیگر نداشتند. آنها البته فاصله خود را با شهر نگه می‌داشتند.

شما آن روستاها و مردمان‌شان را دیده بودید؟

بارها! پیش از آنکه دگرگونی‌های یک سده اخیر این فاصله را بردارد و آنها را در محله‌های شهر فرو برد. هنگامی که در نوجوانی در مدرسه آمریکایی درس می‌خواندم، ما را برای گردش به آن روستاها می‌بردند تا زندگی مردم دهات را از نزدیک ببینیم. پیشه و معیشت بیشتر این روستاها برپایه کشاورزی و کشت گندم بود. نیازهایشان را خود تولید و مصرف می‌کردند. مردمان پاره‌ای از روستاها به‌ویژه در منطقه شمیران زبانی ویژه داشتند. آنها به‌زبان تاتی و لهجه‌های گوناگون آن سخن می‌گفتند. کسانی بودند که حتی به این زبان شعر نیز می‌سرودند.

پاره‌ای از محله‌های کنونی تهران پسوند «آباد» را در پی نام‌شان دارند که می‌تواند بیانگر همان پیشینه روستایی‌شان  باشد. جز آنها روستاهایی با نام‌های دیگر هم بودند؟

وحیدیه یکی از آن روستاها در مسیر تهران به شمیران بود که در مسیر جاده کنونی صیاد شیرازی قرار داشت. آن روستا در دگرگونی‌های شتابان تهران همچون بسیاری از روستاهای دیگر گم شد. موقعیت آن را دقیق به یاد دارم؛ از دروازه‌های شمالی تهران که بیرون می‌آمدیم به ده وحیدیه می‌رسیدیم که تا نزدیکی سیدخندان پیوستگی می‌یافت. چندین روستای دیگر نیز در همین محدوده‌ها بود. قاسم‌آباد، یکی دیگر از این روستاها بود که در مسیر ضرابخانه به سوی تهران‌پارس امروز جای داشت. یک روستای دیگر به نام قلعه منصوریه در همین مسیر بود که خودم دیده بودم. همه آنها اما از میان رفتند.

این نابودی گریزناپذیر بود؟ مشخصا چه عواملی چنین وضعیتی را پدید آورد؟

دگرگونی‌های پایتخت این وضعیت را پیش‌آورد. راه‌سازی، آب لوله‌کشی و گسترش پیوندهای مردم، همچنین فزونی جمعیت مهاجر به تهران موجب شد اینها درهم بیامیزند و شهر توانست سایه خود را بر روستاها بگستراند. افزایش چشمگیر بهای زمین در پایتخت نیز به این دگرگونی یاری رساند. مردم در چند دهه کاربری زمین‌های کشاورزی را به وسوسه درآمد بالا به مسکونی تغییر دادند و زمین‌فروشی در تهران رایج شد.

می‌توان آغازی مشخص برای این رخدادها و دگرگونی‌ها درنظر گرفت؟

این دگرگونی البته نخستین‌بار از زمان ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. او برای گسترش تهران دستور داد دروازه‌های صفوی تهران را بردارند و دروازه‌هایی تازه در فاصله دورتر پایه گذارند. مهاجرت به تهران از همان زمان افزایش یافت. این فرایند از دوره پهلوی اول گسترشی چشمگیر یافت. بزرگی گستره تهران، یک عامل مهم در نابودی روستاها و روستانشینی در پیرامون پایتخت به‌شمار می‌آمد. همه این دگرگونی‌ها پیامدهایی برای شهر روبه‌گسترش تهران داشت. زمین و خانه در همین دوره اهمیت فراوان یافت. این پدیده به فرهنگ و اقتصاد شهر آسیب رساند.

اجاره‌نشینی و کرایه‌داری نیز از همین دوره آرام‌آرام رایج شد. کسی تا پیش از آن به زمین‌داری، اجاره‌داری و خانه‌داشتن اهمیت چندانی نمی‌داد. همه اینها در یکصد سال اخیر خود را همچون یک پدیده کنترل‌ناپذیر نشان داده است. این دگرگونی‌ها از میانه‌های دوره قاجار با ماجراجویی‌های ناصرالدین شاه آغاز شد و بخشی دیگر در دوره‌های پهلوی اول و دوم، مرکزیت‌یافتن تهران و تمرکز سیاسی و اقتصادی کشور در پایتخت، موجب شد همه نگاه‌ها به تهران دوخته شود. همه وسوسه‌های تازه پایتخت، موج‌های جدید مهاجرت را در پی می‌آورد. تهران بدین‌ترتیب شهری شد که دیگر نمی‌شد حد و اندازه‌ای برای آن در نظر گرفت. کیفیت زندگی این‌گونه از رشد کمّی و فیزیکی شهر تأثیر پذیرفت و کاهش یافت.

تنها روستاها در چرخه این دگرگونی‌ها آسیب دیدند یا دیگر بسترهای کوهپایه و دشت جنوبی البرز که تهران امروز را در خود دارند نیز با دگرگونی‌هایی روبه‌رو شدند؟

تهران و شمیران در دوره قاجار «شهر- باغ» بود. پایتخت قاجار، اصلا به باغ‌های بزرگش آوازه داشت. دگرگونی‌های 2سده اخیر بزرگ‌ترین آسیب را به آن باغ‌های دل‌انگیز و چشم‌نواز رساند. جز شمیران که از باغ‌های بزرگ پوشیده بود، مرکز تهران نیز باغ‌هایی پرآوازه داشت. محدوده بهارستان و سرچشمه را چندین باغ بزرگ و نامدار دربر می‌گرفت. نگارستان در شمال، نظامیه در جنوب و سردار در شرق، باغ‌هایی بودند که به این بخش از پایتخت اعتبار می‌بخشیدند.

از باغ نظامیه اکنون تنها نام یک کوچه در میدان بهارستان و از باغ سردار هم نام چهارراه آبسردار در شمال خیابان ایران مانده است؛ اینها زمانی آوازه‌ای بزرگ در پایتخت داشتند.

 باغ نظامیه جزو املاک میرزا آقاخان نوری بود که نزدیک 50هکتار مساحت داشت. قنات صدرآباد، درختان باغ را آبیاری می‌کرد. باغ سردار در شمال خیابان عین‌الدوله (ایران کنونی) متعلق به محمدحسن‌خان قزوینی ایروانی معروف به ساری‌اصلان از سرداران ایران در جنگ‌های ایران و روس در عهد فتحعلی شاه قاجار، در کنار باغ‌های دیگر نقش مهمی در رونق و تمیزی آب‌وهوای پایتخت داشت. آب یا قنات سردار که این باغ را سیراب می‌کرد تا منطقه‌های پایین‌تر می‌رفت و مردم از آن بهره می‌بردند. بخشی از رخدادهای مهم تاریخ معاصر ایران در همین باغ‌ها و عمارت‌های آنها گذشته است.

بسیاری از این باغ‌ها گردشگاه‌های اصلی مردم تهران بوده‌اند. منابع تاریخی روایت‌هایی در این‌باره در خود دارند.

بله! آن باغ‌ها به‌ویژه در شمیران، گردشگاه‌های تهران بودند. هوای شهر تهران در بهار و تابستان گرم بود. مردم تابستان‌ها به این باغ‌ها می‌رفتند تا در سایه درختان دمی بیاسایند و زمانی بگذرانند. پدرم باغی در شمیران داشت که تابستان‌ها را آنجا به بازی و سرگرمی می‌گذراندیم.

آگهی‌های گوناگون تبلیغاتی برای فروش زمین‌های آن باغ‌ها را در روزنامه‌های اواخر دوره قاجار و سراسر روزگار پهلوی اول می‌بینیم. چه شد که آن باغ‌ها تکه‌تکه شدند؟

وسوسه زمین در دوره قاجار موجب شد پاره‌ای از مالکان باغ‌های بزرگ یا ورثه‌شان، باغ‌ها را قطعه‌قطعه کنند و بفروشند. پیدایش بلدیه (شهرداری) و برخی برنامه‌ها و تصمیم‌های آن به‌ویژه در دوره پهلوی به جریان نابودی باغ‌ها یاری رساند؛ مثلا عوارض سطح شهر که شهرداری از دارندگان زمین گرفت، مالکان باغ‌های بزرگ را وامی‌داشت سالانه عوارضی بسیار به شهرداری بدهند. همین مسئله زیانی بسیار به آنان می‌رساند تا آنجا که بیشترشان برآن شدند که باغ‌هایشان را نابود کنند یا بفروشند.

بخشی از زیست باغ‌های پرآوازه تهران به قنات‌های شهر وابسته بود. همین قنات‌ها منبع‌های تامین آب تهران به شمار می‌آمدند.

تهران در گذشته چند قنات داشت؟

اگر به نقشه حاج نجم‌الملک از تهران در دوره قاجار بنگرید، نزدیک به 80قنات می‌بینید که سرچشمه‌های آب پایتخت بودند و مردم و باغ‌ها را سیراب می‌کردند.

این منابع آب از چه زمانی در تهران پدید آمده یا گسترش یافتند؟

پاره‌ای از قنات‌های تهران از قدیم در روستاها بودند اما بخشی دیگر به کوشش‌ حاج میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه قاجار پدید آمدند. او با آگاهی و فهم کمبود منابع آبی تهران، در زمینه توسعه رشته قنات‌های پایتخت بسیار کوشید؛همچنین پایه‌های مسیر جابه‌جایی آب کرج به تهران را گذاشت. قنات‌ها همزمان با گسترش جغرافیایی و جمعیتی تهران فزونی یافتند. تهران از آنجا که رودخانه یا دریاچه نداشت، به دلیل کمبود آب، به این قنات‌ها وابسته بود.

ساکنان تهران در آن روزگار با مشکل کم‌آبی روبه‌رو نمی‌شدند؟

به یاد ندارم مردم شهر در دوره‌های گذشته با مشکل کم‌آبی شدید یا نبود آن روبه‌رو بوده باشند. آب این قنات‌ها از برف کوه‌های البرز تامین می‌شد. مردم پایتخت در دوره قاجار با وجود ناآشنایی با فناوری‌های نو در زمینه تاسیسات آبرسانی، به همان شیوه سنتی از آب قنات‌ها بهره می‌گرفتند. پاره‌ای از اعیان و ثروتمندان نیز گاه قنات‌ها و سرچشمه‌هایی را برای بهره‌گیری مردم نیازمند و محروم وقف می‌کردند. قنات‌های سردار، پارک ظل‌السلطان، آصف‌الدوله فرمانفرما، اتابک، سفارت انگلستان، آب شاه و صدرآباد، از دیگر تامین‌کنندگان سنتی منابع پایتخت به شمار می‌آمدند که همگی از کوه‌های البرز سرچشمه می‌گرفتند.

کدام‌یک از قنات‌های تهران وقفی بود؟

قنات حاج علی‌رضا از آب‌های وقفی بود که از جلوی مجلس می‌گذشت. وقف‌نامه آن قنات شیوه مصرف آب را نیز مشخص کرده بود. مردم در آب‌انبارها و حوض‌های خانه‌ها آب جاری شهر را با مدیریت میرآب‌ها ذخیره می‌کردند. زیست شهر و مردم در آن روزگار به زنده‌بودن قنات‌ها بستگی داشت. به یاد دارم در دوره کودکی و نوجوانی، مردم به قنات شاه در پشت ساختمان کنونی کاخ شهربانی در محوطه قدیم میدان مشق یا سفارت انگلستان برای خرید آب می‌آمدند.

قنات‌ها نیز در گذر توسعه تهران از میان رفتند. چرا به آنها بی‌توجهی شد؟

صاحبان و واقفان قنات‌ها و ثروتمندان همواره به کارهای آنها می‌رسیدند و لایروبی آنها را پیوسته انجام می‌دادند اما قنات‌ها در پایان دوره قاجار و آغاز حکومت پهلوی اول از میان رفتند. تهران دوره قاجار بدون آنها نمی‌توانست به زیست خود پیوستگی دهد. با لوله‌کشی آب در اواخر دوره پهلوی اول، قنات‌ها به حال خود رها شدند. بی‌توجهی و لای‌روبی‌نکردن موجب شد بیشترشان خشک شوند. بعدها البته فاضلاب برخی خانه‌ها به چند قنات مانند آب شاه راه یافت. این یکی از عواملی بود که دولت را در دهه 1310خورشیدی واداشت مظهر پاره‌ای قنات‌ها را کور کند. اگر به آنها رسیدگی می‌کردند و قنات‌ها را نگه می‌داشتند، در زمان‌های خشکسالی و هنگامی که آب لوله‌کشی نیاز شهر را تامین نمی‌کند، بسیار به‌کار می‌آمدند.

 

منبع: روزنامه همشهری

اخبار مرتبط

خواندنی ها

ارسال نظر

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.

  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.

  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.

  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.